بلید رانر (1982): تحلیل و معانی فیلم

بلید رانر (1982): تحلیل و معانی فیلم
Patrick Gray

Blade Runner: the android Hunter ( Blade Runner ، در اصل) یک فیلم علمی تخیلی است که در سال 1982 توسط کارگردان بریتانیایی Ridley Scott ساخته شد.

The تولید از کتاب الهام گرفته شده است آیا اندرویدها رویای گوسفند برقی را می بینند؟ (1968)، توسط فیلیپ کی دیک و روایتی از دنیای دیستوپیایی را ارائه می دهد که برخورد بین بشریت و فناوری را از طریق روبات هایی با هوش مصنوعی ارائه می دهد. این روایت همچنین به پرسش‌های فلسفی درباره زندگی، زمان و خاطرات می‌پردازد.

عنوان فیلم بیانی را به همراه دارد که شک و تردیدهایی را ایجاد می‌کند. پس از همه، " بلید رانر " به چه معناست؟ این اصطلاح از انگلیسی گرفته شده است و می توان آن را به عنوان "کسی که از تیغ عبور می دهد" ترجمه کرد، یعنی مربوط به شکل یک "جلاد" است، نقشی که هریسون فورد بازی کرد.

در زمان اکران آن، فیلمی که در سینماها موفق نبود. با این حال، زمانی که در نوارهای VHS دیده شد، مورد تحسین مردم قرار گرفت، که آن را تبدیل به یک نماد واقعی کلاسیک و فرقه سینما کرد.

(توجه: از اینجا به بعد متن حاوی اسپایل‌ها است!)

طرح و تحلیل بلید رانر

درست در ابتدای روایت - مجموعه در لس آنجلس در سال 2019 - محیط تاریک و تکنولوژیک نشان داده شده است، که در آن اتومبیل های پرنده از آسمان عبور می کنند در حالی که برج های عظیم آتش تنفس می کنند.

سپس، ما یک نمای نزدیک از یک چشم داریم. کهآنها به این شکل ساخته شده اند تا حس ثروت و قدرت را منتقل کنند و با تایرل، مغز متفکر بزرگ و خالق اندروید مرتبط هستند. طلا نیز رنگی است که معمولاً مربوط به قلمرو الهی است .

عملاً هر صحنه ای که در آن دکتر. تایرل با نورپردازی زرد رنگ ظاهر می شود

صحنه های آبی مفهوم مالیخولیا ، سردی را منتقل می کنند و با فضای غم انگیز و فاجعه آمیز شهرهای بزرگ مرتبط هستند. علاوه بر این، رنگ‌های نئونی وجود دارند که به شخصیت فن‌آوری و چند قومیتی موجود در کلان‌شهرهای بزرگ کمک می‌کنند.

تن آبی در صحنه‌هایی که شهر پر هرج و مرج و چند قومیتی لس آنجلس است، چشمگیر است. نشان داده شده است

روش کارکردن نور یکی دیگر از عوامل برجسته است. در بسیاری از صحنه‌های داخلی پرتوهای نوری وجود دارد که وارد محوطه می‌شود، که نشان‌دهنده عدم وجود حریم خصوصی است، گویی همه همیشه در حال تماشا هستند، و در واقع هم هستند، زیرا چراغ‌ها از ماشین‌های پلیس در حال پرواز و زپلین‌هایی که با تبلیغات عبور می‌کنند می‌آیند. .

شایان ذکر است که فیلمی که از نظر نور الهام بخش بود Citizen Kane بود.

کنجکاوی در مورد Blade Runner

بلید رانر نمادی از فرهنگ دهه 80 بود و پایه های جنبشی را بنا نهاد که به سایبرپانک معروف شد، که رشد فناوری را با تخریب سیاره ترکیب می کند. و کیفیت زندگی.

ظاهراین فیلم از تولیدات سینمای نوآر الهام گرفته شده است، سبک فیلم پلیسی پر تعلیق، ترکیبی از زیبایی شناسی آینده نگر و یکپارچهسازی با سیستمعامل.

نام replicante توسط نویسنده ریدلی اسکات به عنوان مترادف برای اندروید استفاده شد، پس از اینکه متوجه شد این کلمه در زیست شناسی برای تعیین تکثیر سلولی استفاده می شود. بنابراین، این اصطلاح شناخته شد و بلافاصله با فیلم مرتبط شد.

در صحنه‌ای که شخصیت روی مونولوگ پایانی معروف خود را ارائه می‌کند، بازیگر روتگر هاوئر آزاد بود که گفتار خود را تغییر دهد. ایده او این بود که چندین عبارات را برش دهد و آنچه را که به اوج سخنرانی تبدیل می شود درج کند: عبارتی که به لحظات از دست رفته مانند اشک در باران اشاره دارد.

یکی از نکات برجسته تولید همچنین موسیقی متن است که به ویژه ایجاد شده است. برای فیلم موسیقیدان یونانی ونجلیس ، که همچنین نقش درخشانی در سایر آثار سینمایی مانند ارابه‌ها آتش (1981) داشته است. موسیقی در Blade Runner به ایجاد فضای مالیخولیایی و دیستوپیایی کمک می کند.

یک کنجکاوی دیگر در مورد نسخه های مختلف است که از فیلم بلند ارائه شده است. اولین موردی که منتشر شد، تهیه کنندگان را خوشحال نکرد، زیرا آنها تصمیم گرفتند تغییراتی مانند روایت قهرمان داستان و "پایان خوش" ایجاد شده است. سپس نسخه های دیگری ساخته شد تا اینکه در سال 2007 نسخه نهایی کارگردانی منتشر شد که با نام «نهاییcut".

تکنیکال برای Blade Runner

28> 33> 28>
عنوان اصلی Blade Runner
سال 1982
کارگردان ریدلی اسکات براساس آیا اندرویدها رویای گوسفند الکتریکی را می بینند؟>117 دقیقه
موسیقی متن ونجلیس
کشور مبدا ایالات متحده
ژانر اکشن، علمی تخیلی

Blade Runner 2049

در 2017، Blade Runner 2049، دنباله ای برای این فیلم، اکران شد. این فیلم سینمایی به کارگردانی دنیس ویلنوو، اتفاقی را که سی سال پس از داستانی که در سال 2019 رخ داد، روایت می کند.

The قهرمان داستان اکنون K است، رپلیکنتی که به قصد شکار رپلیکنت های دیگر تولید شده است. K کشف مهمی انجام می دهد که پتانسیل تغییر جامعه و زندگی خود را دارد.

بنابراین، ماموریتی که این شکارچی اندروید به دست می آورد مربوط به ریک دکارد و ریچل. تریلر را ببینید:

BLADE RUNNER 2049 - Official Trailer

بازیگران Blade Runner 2049 متشکل از:

  • Ryan Gosling - Official K
  • هریسون فورد - ریک دکارد
  • آنا د آرماس - جوی
  • سیلویا هوکس - لوو
  • رابین رایت - ستوان جوشی
  • جرد لتو - نیاندر والاس
  • Mackenzie Davis - Mariette
  • Dave Bautista - Sapperمورتون
  • کارلا جوری - درا. آنا استلین
منعکس کننده فضای سورئال است. با آن، می‌توانیم تضاد بین انسان‌ها و تخریب ناشی از بهره‌کشی از سیاره را ببینیم.

صحنه نمادین از بلید رانر شهری دیستوپیایی را نشان می‌دهد که در یک چشم

در آن لحظه، مردی را می بینیم که توسط یک پلیس از طریق آزمایشی به نام Voight-Kampff مورد بازجویی قرار می گیرد تا مشخص شود که او یک انسان است یا شبیه ساز. مرد مورد نظر لئون (برایون جیمز) است، یک اندرویدی که به همراه سه تکرار کننده دیگر از یکی از مستعمرات کار برده گریخت.

آزمایش روانشناسی برای تشخیص تکرار کننده ها

نکته جالب در مورد این صحنه این است که سؤالات پرسیده شده ماهیتی عاطفی دارند و هدف آن محک زدن «انسانیت» سوژه و همچنین بررسی حافظه اوست. بنابراین، ما از قبل می‌توانیم بازتابی را در مورد آنچه ما را انسان می‌سازد یا نه ببینیم. چه چیزی انسانیت ما را تعریف می‌کند؟ آیا این خاطرات، تاریخ یا توانایی ما برای حرکت است؟ به ظاهر ساده و بی فایده، برای مثال: «شما در یک بیابان به تنهایی قدم می زنید و ناگهان به پایین نگاه می کنید و یک لاک پشت را می بینید. خم می‌شوی و او را روی پشتش می‌چرخانی. شکمش زیر نور آفتاب می سوزد و پاهایش را تکان می دهد و سعی می کند برگردد، اما بدون کمک شما نمی تواند. آیا به او کمک می‌کنی؟».

شخصیت لئون تحت یک آزمایش روان‌شناختی قرار می‌گیرد تا مشخص شود که آیا او انسان است یا نه.android

طبق آزمایش، انسان ها هنگام تصور این نوع صحنه ها از طریق عنبیه واکنش هایی از خود ساطع می کنند، اما روبات ها این کار را انجام نمی دهند. بنابراین، علاوه بر بررسی، دستگاهی وجود دارد که چشم افراد تحت عمل را بررسی می کند.

لئون با علم به اینکه او کشف خواهد شد، در آزمون شرکت می کند، اما در یک لحظه چابکی او موفق می شود پلیس را بکشد و از دست افراد محلی فرار کند.

ریک دکارد برای شکار اندروید فراخوانده می شود

اینجاست که قهرمان داستان، ریک دکارد (با بازی هریسون فورد) وارد صحنه می شود. دکارد یک بلید رانر سابق، یعنی یک شکارچی اندرویدی سابق است که توسط افسر گاف (ادوارد جیمز اولموس) و رئیس سابقش برایانت (ام. امت والش) احضار می شود تا ماموریت ردیابی و کشتن مشابه ها را انجام دهد. فرار کرده اند و به طور غیرقانونی روی زمین هستند. آنها عبارتند از: روی باتی (راتگر هاوئر)، پریس (داریل هانا) و ژورا (جوانا کسیدی).

هریسون فورد در نقش بلید رانر ریک دکارد

یک نکته قابل توجه دیگر این است که عمل اجرای ربات ها به عنوان قتل تلقی نمی شود . برای آنها، این روشی است برای "بازنشستگی" یا "خروج" replicants، که در حال حاضر برنامه ریزی شده اند تا تنها چهار سال از زمان ایجاد خود زندگی کنند. افراد قربانیان خشونت پلیس و همچنین عدم تعهد و کمکی که بخشی از جمعیت شاغل در مشاغلی مشابهبرده داری، بنابراین به عنوان بخشی از یک سیستم تولید دیده می شود.

دکارد با راشل ملاقات می کند

پس از دریافت ماموریت، دکارد به ملاقات دکتر می رود. الدون تایرل (جو تورکل)، مالک شرکت تایرل و خالق فناوری مهندسی زیستی که ریپلیکانت تولید می کند. او در آنجا با دستیار تایرل، زن جوانی به نام راشل (شان یانگ) آشنا می شود.

ریچل دستیار دکتر جان است. تایرل و یک تکرار کننده خاص است، زیرا خاطرات در سیستم او کاشته شده است

ریچل یک اندروید خاص است، او معتقد است که انسان است زیرا از خواهرزاده تایرل ایمپلنت های حافظه دریافت کرده است.

این دختر است. به آزمون Voight-Kampff ارسال شد و پس از سؤالات فراوان، دکارد تأیید کرد که او انسان نیست، که بعداً برای او آشکار شد. راشل بعداً بخشی از درویدهایی می شود که باید "بیرون" شوند.

J.F Sebastian و "اسباب بازی های" مشابه او

در همین حال، روی و لئون به دنبال سرنخ هایی هستند که ممکن است آنها را به سمت سوق دهد. خالق آنها، زیرا هدف آنها این است که زمان بیشتری برای زندگی داشته باشند. بنابراین آنها به یک سازنده چشم روبات می رسند و اطلاعاتی در مورد J.F. سباستین (ویلیام ساندرسون)، یک متخصص ژنتیک در شرکت تایرل که در تولید رپلیکنت‌ها کار می‌کند.

سباستین به سمت آپارتمان خود می‌رود و با پریس روبرو می‌شود که مسئول نزدیک شدن به او است. بنابراین متخصص ژنتیک او را دعوت می کند تا در محل زندگی خود بماندخانه، جایی که او با "اسباب بازی های" خود زندگی می کند، با شبیه سازهای مدل های مختلف آزمایش می کند.

پریس تکرار کننده با J.F Sebastian، ژنتیک دانی که روبات ها را خلق می کند، روبرو می شود

در اینجا، یک بازتاب جالبی در مورد تنهایی، زیرا پریس از او می‌پرسد که آیا تنها زندگی می‌کند و پاسخ مثبت است، اما او می‌گوید که اسباب‌بازی‌هایش با او همراهی می‌کنند. یک بار دیگر هوش مصنوعی به شیوه ای احساسی قرار می گیرد .

آپارتمانی که سباستین در آن زندگی می کند بسیار بزرگ است و در یک ساختمان متروکه و رو به زوال واقع شده است. این در تضاد با محیط شلوغ شهر است، جایی که مردم از گروه‌های قومی مختلف با هم زندگی می‌کنند و در کنار هم جمع می‌شوند و با ادامه بارش باران اسیدی از یکدیگر طفره می‌روند.

دکارد و شکار ژورا

دکارد به دنبال آن است. برای لئون و هنگام تجزیه و تحلیل عکس ها از طریق ماشین، او می تواند عناصر و افرادی را ببیند که در صحنه به تصویر کشیده نشده اند. بنابراین، او اطلاعاتی را در مورد بازنده دیگری به نام ژورا کشف می کند.

سپس پلیس سابق به ملاقات ژورا می رود و پس از تعقیب و گریز در خیابان های شهر، در نهایت دختر را با شلیک گلوله به پشت اعدام می کند. در آن لحظه دکارد در مورد عملکرد خود در اجرای ربات ها دچار تعارض می شود.

ژورا برای فرار از ریک دکارد در خیابان های لس آنجلس می دود

سپس درگیری بین لئون و دکارد رخ می دهد. که در آن replicant در حال اجرای کارآگاه است کهریچل به سر او شلیک می کند و دکارد را نجات می دهد. به این ترتیب، شکارچی زندگی خود را مدیون دختر است و قول می دهد که او را نابود نکند.

عاشقانه بین دکارد و ریچل

از ابتدا فضای عاشقانه ای بین بازپرس و بازپرس وجود داشت. replicant، که دکارد را به این فکر می‌کند که می‌تواند برای نزدیک‌تر شدن به ریچل عمل کند.

دکارد و ریچل در یک صحنه رمانتیک جنجالی که در آن قهرمان داستان دختر را مجبور به بوسیدن می‌کند. 3>

صحنه ای که در آن این دو برای اولین بار بوسه می شوند بحث برانگیز است و نشان دهنده نگرش توهین آمیز قهرمان داستان است که در آن زمان مورد سوال قرار نگرفت اما امروز قطعاً مورد توجه قرار نمی گیرد.

رویارویی خالق و مخلوق

در همین حال، سباستین با پریس و روی در آپارتمانش است و می‌گوید که سندرومی دارد که او را به سرعت پیر می‌کند، بنابراین زمان کمی برای زندگی دارد. در اینجا یک بار دیگر شاهد پرسش در مورد گذر زمان در مقابل مرگ و زندگی هستیم .

سباستین روی را به ملاقات تایرل می برد. شب است و آپارتمان بزرگ میلیونر با شمع های زیادی روشن شده است. از طریق یک سناریوی بسیار غنی، لباس‌ها و عکاسی، ثروت و قدرت صاحب شرکت سازنده ربات‌ها درک می‌شود.

روی به تایرل می‌رود تا از خالق درخواست کند که به او زمان بیشتری بدهد. زنده

روی از او سوال می کندسازنده و از او می خواهد که عمر طولانی تری به آن بدهد. اما این درخواست به زودی رد می شود، زیرا در میان سخنان تسلیت آمیز، گفته می شود که این غیرممکن است.

بنابراین، تکرار کننده، به وضوح ناامید، سر خالق خود را در دستان خود می گیرد و او را می بوسد. مرگ و آن را بین انگشتانش له می کند. سباستین هم در امان نیست و روی ساختمان باشکوه را به حال خود رها می کند.

برخورد دکارد با ریپلیکنت ها

در این مرحله دکارد به آپارتمان سباستین می رود و با چندین "اسباب بازی" روبرو می شود. در میان آنها پریس است که در یکی از زیباترین صحنه های فیلم، آرایشی خیره کننده دارد و بی حرکت است و با حجاب پوشیده شده است.

صحنه ای که در آن پریس خود را در میان ربات های دیگر و دکارد پنهان می کند. توسط replicant شگفت زده می شود

پریس دکارد را غافلگیر می کند و تقریباً موفق می شود او را بکشد، اما در نهایت به قتل می رسد. در آن زمان است که روی از راه می رسد و او را بی جان می بیند.

سپس رپلیکنت و بلید رانر یک دنباله تعقیب و گریز را آغاز می کنند که در آن دکارد خود را بدون هیچ راهی می بیند و سعی می کند از پشت بام مکان فرار کند. در میان یک باران بی وقفه، افسر پلیس سابق تقریباً سقوط می کند و روی، که می توانست به راحتی او را بکشد، تصمیم می گیرد جان او را نجات دهد.

«اشک های روی در باران»

The صحنه این درگیری در تاریخ سینما به دلیل سخنرانی احساسی که رپلیکنت قبل از مرگ انجام می دهد، مشخص شد. روی در دست گرفتن یک کبوتر سفید - که نماد آزادی و زندگی است - می گوید:

من چیزهایی دیدمکه شما تصور نمی کنید به کشتی های آتش گرفته در سواحل اوریون حمله کنید. دیدم پرتوهای سی در تاریکی نزدیک دروازه تان هاوزر می درخشند. همه این لحظات در زمان گم خواهند شد، مثل اشک زیر باران . زمان مرگ است.

تک گویی پایانی روی یکی از نکات برجسته فیلم است. در این صحنه او درست قبل از مرگ زیر باران است

همچنین ببینید: 7 اثر برتر از خوزه دی آلنکار (با خلاصه و کنجکاوی)

در اینجا ما می توانیم ترکیبی بین ویژگی های مصنوعی و انسانی ربات را مشاهده کنیم که طبق شعار آن "انسان تر از انسان ها" طراحی شده است. سازنده. جالب اینجاست که او در واقع موفق می شود به وجود خود و زندگی دیگران عشق بپروراند، حتی حریف خود را نجات دهد.

تصویر شاعرانه "اشک در باران" به یاد ماندنی شد، حتی بیشتر از یک شخصیت غیرطبیعی. .

همچنین ببینید: 18 شعر عاشقانه در ادبیات

نتیجه گیری و شک اینکه آیا دکارد تکرار کننده است

دکارد به جایی که راشل بود برمی گردد و آن دو با هم فرار می کنند. اما ابتدا بلید رانر یک اوریگامی کاغذی به شکل اسب شاخدار پیدا می کند، نشانه ای که نشان می دهد گاف از آنجا عبور کرده و جان راشل را نجات داده است.

تک شاخ به عنوان اشاره ای به رویایی توسط دکارد ظاهر می شود. 5> با حیوان. بنابراین این سوال پیش می‌آید که آیا شکارچی اندرویدی نیز اندرویدی بود که خاطرات و رویاهایی در آن کاشته شده بود؟ نیز یک استandroid

این در قسمت‌های دیگر فیلم نیز پیشنهاد می‌شود، وقتی راشل می‌پرسد که آیا کارآگاه قبلاً در آزمون Voight-Kampff شرکت کرده بود که هرگز پاسخ داده نشد. همچنین صحنه‌ای وجود دارد که در آن مردمک‌های دکارد درخشندگی خاصی را نشان می‌دهند، ویژگی مشترک تکرارکننده‌ها.

معنای پنهان در بلید رانر

برخی از عناصر نشان داده شده در فیلم بلند با معانی مختلف پدیدار می شوند.

این مورد در مورد مجسمه های کوچکی است که توسط افسر گاف ساخته شده است. اولی یک اوریگامی کوچک از یک مرغ است، زمانی که دکارد تلاش را دریافت می کند، اما تردید می کند. گاف با تا زدن نشان می دهد که او مانند مرغ بزدل است.

اولین اریگامی که ظاهر می شود مرغ است

مجسمه دوم شکل کوچکی است که از چوب کبریت ساخته شده است. که نشان دهنده مردی با آلت تناسلی نعوظ است، قیاسی با علاقه جنسی دکارد به ریچل.

مرد چوبی که گاف می سازد اشاره ای به علاقه دکارد به ریچل است

سومین اسب شاخدار اوریگامی است که به دنیای رویایی شخصیت اصلی مربوط می شود.

تک شاخ اوریگامی نشانه این است که گاف آنجا بود و جان گاف را نجات داد. ریچل

عکاسی و رنگ ها استفاده شده در فیلم نیز برای آوردن نماد و معنا مهم هستند. می بینیم که از دو رنگ زیاد استفاده می شود: آبی و زرد.

صحنه های زرد و طلایی




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.