جادوگر شهر اوز: خلاصه، شخصیت ها و کنجکاوی ها

جادوگر شهر اوز: خلاصه، شخصیت ها و کنجکاوی ها
Patrick Gray

جادوگر شهر اوز (در نسخه اصلی جادوگر اوز )، فیلمی در سبک موسیقی است که توسط کمپانی سازنده MGM در سال 1939 ساخته شده است. این فیلم بلند از اثر ادبی کودکان -نوجوان اثر L. Frank Baum که در سال 1900 منتشر شد.

این روایت ماجراهای دختر دوروتی را به ما می گوید که خانه اش توسط گردباد به مکانی فانتزی به نام اوز برده می شود.

در آنجا او ماجراهای زیادی را در تلاش برای یافتن جادوگر شهر اوز است که به او کمک می کند تا به خانه بازگردد. این دختر همچنین مترسکی بدون مغز، مرد حلبی بدون قلب و شیری بدون شجاعت را پیدا می کند که از جادوگر قدرتمند نیز کمک می خواهد.

این اثر سینمایی یک اثر کلاسیک برای تولید و استفاده جسورانه محسوب می شود. Technicolor، یک تکنیک خلاقانه رنگ آمیزی تصویر در آن زمان.

این فیلم هنوز هم گمانه زنی های زیادی در مورد پشت صحنه، بازیگران و تولید و همچنین برخی از "افسانه های شهری" دارد. به همین دلیل تبدیل به مرجعی در تخیل فرهنگ غرب شد.

خلاصه داستان جادوگر شهر اوز

دوروثی قبل از طوفان

شخصیت اصلی دوروتی، دختری 11 ساله است که با عمه و عمویش در مزرعه ای در ایالت کانزاس آمریکا زندگی می کند.

پس از مشاجره با خانواده و همسایه اش، دختر تصمیم می گیرد با سگش توتو فرار کن او سپس با یک روانشناس آشنا می شود که به او می گوید حال عمه اش خوب نیست.

جودی گارلند در نقش دوروتی در جادوگر شهر اوز . اولین صحنه ها به رنگ قهوه ای است

بنابراین، دختر به خانه برمی گردد، اما یک طوفان شدید شروع می شود و باد آنقدر قوی است که باعث می شود خانه او از روی زمین بلند شود و به اوز منتقل شود، دنیایی فوق العاده پر از موجودات جذاب.

ورود به اوز

در این مرحله، شایان ذکر است که فیلم به رنگ تغییر می کند. در تمام صحنه های ساخته شده در مزرعه، رنگ به رنگ قهوه ای، در قهوه ای است. پس از ورود دوروتی به اوز، همه چیز رنگ شدیدی به خود می گیرد، کاری که پس از ضبط انجام می شود.

وقتی سرانجام خانه فرود آمد، دختر متوجه می شود که بالای جادوگر شرور شرق افتاده و کشته شده است. او. جادوگر خوب غرب این اطلاعات را به او می دهد، او همچنین کفش های یاقوتی جادوگری که مرده را به او می دهد.

بنابراین جمعیت محلی که از کوتوله ها تشکیل شده اند، از دوروتی بسیار سپاسگزار هستند.

دختر دوروتی و کوتوله ها در صحنه فیلم

ظاهر شرور: جادوگر شریر غرب

ببین، جادوگر شریر غرب به نظر می رسد که می خواهد بداند چه کسی او را خواهر شما کشته است. به محض اینکه دوروتی را ملاقات می کند، جادوگر او را می ترساند و سعی می کند دمپایی های یاقوتی را بگیرد، اما دختر در درون آنها محکم می ماند.

جادوگر خوب غرب به دختر توصیه می کند که به دنبال جادوگر بگردد. اوز، تنها کسی که می تواند به شما کمک کند راه بازگشت را پیدا کنید. برای انجام این کار، او باید جاده آجری زرد را دنبال کند.

مترسک، مردقلع و شیر

پس تمام شد و در میانه راه مترسک سخنگو ظاهر می شود. او بسیار غمگین است و از نداشتن مغز شاکی است. سپس دوروتی از او دعوت می‌کند تا با او به سفری برود تا از جادوگر کمک بگیرد. مترسک دعوت را می پذیرد.

سپس با مردی حلبی برخورد می کنند که ناله می کند که دل ندارد. مرد در جستجوی جادو به آنها می پیوندد.

در نهایت شیر ​​ظاهر می شود، حیوانی که از نظر تئوری وحشی است، اما در داستان کاملاً ترسناک بود و به شجاعت نیاز داشت. او همچنین به همراه سه نفر دیگر را دنبال می کند.

دوروثی و دوستانش به دنبال جادوگر شهر اوز در امتداد جاده آجری زرد می روند

شهر زمردی

با هم، چهار همراه به ماجراجویی می پردازند و به شهر زمرد، جایی که شعبده باز زندگی می کند، می رسند. آنها درخواست ملاقات با او را می کنند اما توسط نگهبان متوقف می شوند. با این حال، پس از اینکه دختر دمپایی های یاقوتی را نشان می دهد، همه موفق می شوند وارد شوند.

در آنجا گفته می شود که باید جارو جادوگر شرور غرب را بیاورند تا خواسته های آنها برآورده شود. .

برخورد با جادوگر شرور غرب

سپس دوستان به سمت خانه جادوگر حرکت می کنند. وقتی او را پیدا می کنند، او را تهدید می کند که به سگ دختر آسیب می رساند و بازوی مترسک را آتش می زند. دوروتی، برای نجات جان دوستش، یک سطل آب می گیرد و به سمت او پرتاب می کند و همچنین به جادوگر ضربه می زند.

معلوم شد کهجادوگر نمی توانست آب را کنترل کند، بنابراین شروع به ذوب شدن می کند تا زمانی که ناپدید می شود. نگهبانان سایت سپاسگزار هستند و جارو را به دختر کوچک می دهند.

دوروثی و جادوگر شریر غرب

برخورد با جادوگر شهر اوز

با جارو در دست، دوستان دوباره به سمت شهر زمرد حرکت می کنند.

جادوگر با رسیدن به آنجا، کاغذ پوستی را به مترسک هدیه می دهد که به او مغز می دهد. به شیر مدالی داده می‌شود که نشان می‌دهد حیوان شجاع است.

جادوگر ساعتی به شکل قلب به مرد حلبی می‌دهد و می‌گوید: "به یاد داشته باشید، قلب بر اساس چگونگی قضاوت نمی‌شود. خیلی دوست داری، اما چقدر مورد علاقه دیگران هستی."

دختر هنوز نمی تواند به خانه برگردد، زیرا مشخص می شود که در واقعیت، شعبده باز قدرت زیادی نداشته است.

همچنین ببینید: شعر کثیف، اثر فریرا گولار: خلاصه، زمینه تاریخی، درباره نویسنده

ظهور مجدد جادوگر خوب غرب

دوروثی دوباره با جادوگر خوب غرب ملاقات می کند و او می گوید که دختر همیشه قدرت بازگشت به خانه را داشت، اما او نیاز داشت که از همه این مشکلات عبور کند. به توانایی خود اعتماد کند.

سپس، دختر پس از تفکر در مورد همه چیزهایی که از سر گذرانده است، با کفش های قرمز کوچکش سه بار به مچ پای خود می زند و این عبارت را می گوید: "هیچ جایی بهتر از این نیست. خانه ما" .

دوروثی با دمپایی های قرمز یاقوتی

دوروثی به خانه برمی گردد

دوروثی در رختخواب خود در مزرعه ای در کانزاس بیدار می شود و خانواده و دوستانش را در اطراف خود دارد.دوستان.

دختر همه چیزهایی را که زندگی کرده است می گوید، هنوز هم بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است، و از اینکه بالاخره در خانه هستید متشکرم.

انگیزه های هر شخصیت در جادوگر شهر اوز

در داستان، هر شخصیت انگیزه های بسیار واضحی دارد. بیشتر آنها به دنبال چیزی برای پر کردن شکاف های وجودی خود هستند، چیزی که آنها را خوشحال کند.

همچنین ارقامی وجود دارند که به مسیر دوروتی و دوستانش کمک می کنند یا مانع از آن می شوند.

شخصیت انگیزه
دوروثی گیل دختر به دنبال بازگشت به خانه است. می توان گفت که او به دنبال آشتی با اعضای خانواده و محل اصلی خود است.
جادوگر خوب غرب

به نظر می رسد که جادوگر خوب کمک می کند. دختری در ابتدا و انتهای داستان.

جادوگر شریر غرب

جادوگر بد شرور بزرگ است. انگیزه او پایان دادن به دوروتی و در نتیجه گرفتن انتقام مرگ خواهرش (جادوگر شرور شرق) است. آرزوی مترسک بدست آوردن یک مغز واقعی است، زیرا از نی ساخته شده است. یک قلب. یعنی او به دنبال داشتن احساسات واقعی است.

لئو

شجاعت چیزی است که شیر به دنبال آن است، زیرا با وجود اینکه "پادشاه" است. جنگل، حیوان بسیار ترسو است.

جادوگر شهر اوز

جادوگر شهر اوز، که داستان به نام او نامگذاری شده است،فقط در انتها ظاهر می شود کارکرد آن این است که دوروتی و دوستانش متوجه شوند که توانایی های آنها به خودشان بستگی دارد. موازی بین دنیای فانتزی و واقعیت، زیرا شخصیت هایی که با دختر در کانزاس زندگی می کنند، همتایان خود را در دنیای اوز دارند که توسط همان بازیگران از جمله تفسیر می شوند. همسایه ها مترسک، شیر و مرد حلبی هستند، در حالی که همسایه شرور جادوگر شرور غرب است.

وقتی دختر به اوز می رسد، به دلیل کشتن این دو شرور به عنوان ناجی مورد ستایش قرار می گیرد. جادوگران (یکی در ابتدای سفر و دیگری در پایان)، اما او این کارها را آگاهانه انجام نداد، بلکه به صورت تصادفی انجام داد. به هر حال، او مورد احترام مردم محل بود.

جالب است بدانید که جستجوی شعبده باز تا حدودی غیرضروری بود، با توجه به اینکه او یک شعبده باز واقعی نبود، بلکه یک نوع شعبده باز بود.

آنچه او به شخصیت‌ها پیشنهاد کرد فقط اشیاء و گواهی‌هایی بود که نشان دهنده هوش، شجاعت و احساسات بود، عناصری که در واقع در درون هر یک از ما وجود دارد.

دختر نتوانست آن را بسازد. به کمک "جادوگر" و تنها با 3 ضربه زدن به کفش هایش توانست به خانه برگردد که تنها در پایان سفر توسط جادوگر خوب غرب فاش شد.

به همین دلیل، این سوال باقی می ماند که چرا جادوگرچه خوب که این اطلاعات را از دختر بیچاره حذف کردم. شاید او از دوروتی به عنوان ابزاری برای از بین بردن دشمنش، جادوگر شیطانی استفاده کرد.

یکی دیگر از عناصر برجسته، محیط سرزمین طلسم شده است. به عنوان مثال، شهر زمرد، با توجه به هنر مدرنیستی که در حال اجرا بود، با شخصیتی آینده نگر و صنعتی ایجاد شد. این عامل با زندگی روستایی که دوروتی رهبری می کرد در تضاد است.

بنابراین، این کلاسیک سینما را می توان نوعی «افسانه» دانست که پیام های بحث برانگیزی به ارمغان می آورد، جایی که دنیای فانتزی و «شگفت انگیز» در آن قرار دارد. در واقع، مکانی پر از موجودات احمقانه و استادان فریبکار است.

همچنین ببینید: 30 کتاب برتر جهان (از نظر گودریدز)

کنجکاوی در مورد جادوگر اوز

زیرا این یک اثر سمعی و بصری بسیار قدیمی و یکی از اولین هاست. تولیدات بزرگی که تا به حال ساخته شده اند، جادوگر اوز باعث کنجکاوی زیادی در مورد پشت صحنه و روند ضبط می شود. علاوه بر این، داستان‌های متعددی در رابطه با طرح داستان ایجاد شد.

اطلاعات در مورد تولید و اقتباس از کتاب

این فیلم گران‌ترین فیلم زمان خود بود و چیزی حدود 2.7 میلیون دلار هزینه داشت. با این حال، سود زیادی به دست نیاورد.

در داستان اصلی نوشته شده در کتاب، جاده زردی که دوروتی برای سفر به آن نیاز دارد سبز بود. انتخاب رنگ زرد به دلیل تکنیک های رنگ آمیزی صحنه ها بود. کفش قرمز کلاسیک نقره ای بود.

سایر موارداطلاعات مربوطه در مورد جهت ویژگی است. با وجود امضای ویکتور فلمینگ (همان بر باد رفته )، طرح 4 کارگردان دیگر داشت. فیلمنامه‌نویس‌های زیادی هم بودند، در مجموع 14 نفر.

پیچیدگی‌های لباس‌ها و تصادف‌های ضبط‌شده

بادی ابسن اولین بازیگری بود که نقش مرد حلبی را بازی کرد، اما او باید حذف می‌شد. از آنجایی که رنگ مورد استفاده در شخصیت پردازی شخصیت حاوی آلومینیوم بود و بازیگر مست شد و نیاز به بستری شدن در بیمارستان داشت. بنابراین، نقش به جک هیلی رسید که او نیز با جوهر مشکل داشت و تقریباً نابینا شد.

بازیگر مارگارت همیلتون، بازیگر نقش جادوگر شریر غرب، هنگام ضبط صحنه که در آن صحنه بود، دچار یک تصادف شدید شد. ناپدید می شود. او سوخته و مجبور شد چند روزی از میادین دور بماند.

بازیگران دیگر نیز از این لباس رنج می‌بردند. این مورد در مورد برت لاهر بود که نقش شیر بزدل را بازی می کرد. لباس های او بسیار گرم و 90 کیلو وزن بود و از پوست شیر ​​واقعی ساخته شده بود.

جودی گارلند در نقش دوروتی

اما مطمئناً کسی که بیشترین آسیب را دید، بازیگر جوان جودی گارلند، دوروتی بود. . او در فیلم های ضبط شده 16 ساله بود و از آنجایی که شخصیت او یک دختر حدود 11 ساله بود، جودی مجبور شد برای جوان تر به نظر رسیدن کرست بپوشد و قرص های کاهش وزن مصرف کند.

علاوه بر این، در کتابی نوشته شده توسط شریک زندگی خود که این بازیگر مورد آزارهای مختلفی قرار گرفته استکوتوله‌هایی که دست‌هایشان را زیر لباس او در پشت صحنه می‌کشیدند.

بار روانی روی صحنه‌های فیلم شدید بود و این بازیگر به دارو معتاد شد. سلامت روانی او شکننده بود و در طول زندگی چندین بار اقدام به خودکشی کرد. او در سال 1969 در 47 سالگی بر اثر مصرف بیش از حد درگذشت.

پینک فلوید و جادوگر شهر اوز

افسانه معروفی وجود دارد که طبق گزارش ها، گروه Pink Floyd آلبوم The Dark Side of the Moon را ساخت تا کاملاً به عنوان موسیقی متن فیلم جا بیفتد. با این حال، گروه آن را انکار می کند.

تیتراژ فیلم و پوستر

پوستر فیلم جادوگر شهر اوز (1939)

19>16 19>16>
عنوان اصلی جادوگر اوز
سال انتشار 1939 کارگردان ویکتور فلمینگ و سایر کارگردانان بی اعتبار
فیلمنامه بر اساس کتاب ال. فرانک باوم
مدت 101 دقیقه
موسیقی متن هارولد آرلن
بازیگران جودی گارلند

فرانک مورگان

ری بولگر

جک هیلی

برت لاهر

جوایز اسکار بهترین موسیقی متن و موسیقی اصلی در سال 1940



Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.