10 عبارت باورنکردنی کلاریس لیسپکتور توضیح داده شده است

10 عبارت باورنکردنی کلاریس لیسپکتور توضیح داده شده است
Patrick Gray

کلاریس لیسپکتور (1925-1977) که یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات برزیل محسوب می شود، نویسنده عبارات نمادینی است که در درون ما طنین انداز می شود.

برگرفته از رمان ها، وقایع نگاری ها، داستان های کوتاه و حتی اشعار، اینها این عبارات قرص‌هایی از دانش هستند که آثار او را روشن می‌کنند و نمونه‌ای کوچک از استعداد بی‌نظیر خالق را به خواننده می‌دهند.

نقل قول درباره هویت

گم شدن سخت است. آنقدر سخت است که احتمالاً به سرعت راهی برای یافتن خودم پیدا خواهم کرد، حتی اگر یافتن خودم دوباره دروغی باشد که با آن زندگی می کنم.

برگرفته از رمان شور به گفته جی.اچ. جمله بالا به موضوع هویت و تلاش روزانه ما برای کشف اینکه واقعاً چه کسی هستیم می پردازد.

در طول خطوط، راوی فرض می کند که جرات می خواهد تا بپذیرید ماجراجویی را از دست بدهید . او ادعا می کند که بتوانی دوباره خودت را پیدا کنی و دوباره خودت را گم کنی - هر چند بار که لازم باشد - تمرینی بسیار دردناک است.

این روند به قدری دشوار است که گاهی اوقات پیدا کردن یک دروغ موقت آسان تر است. ساکن شدن از معلق ماندن بر روی خلا.

جمله ای در مورد ناگفتنی

زندگی من، واقعی ترین، غیرقابل تشخیص است، بسیار درونی است و یک کلمه به معنای آن نیست.

در این قسمت ساعت ستاره راوی از مشکل بیان آنچه در درون می گذرد صحبت می کند.خودشان در مواجهه با فقدان کلماتی که بتوانند هویت و دنیای پیچیده درونی خود را نامگذاری کنند.

بسیاری از ما قبلاً احساس تمایل به برقراری ارتباط با دیگری و احساس عدم وجود آنها را تجربه کرده ایم. کلمات کافی برای توضیح تراکم چیزی که می خواهیم بگوییم.

گزیده فوق دقیقاً این تجربه را بیان می کند که گاهی اوقات هیچ زبانی قادر به ترجمه آنچه احساس می کنیم وجود ندارد.

جمله ای در مورد عمل نوشتن

هنگامی که دارم می نویسم و ​​صحبت می کنم باید وانمود کنم که کسی دستم را گرفته است.

در شور به گفته جی.اچ. راوی رودریگو اغلب بیان می کند که نوشتن عملی دردناک است و چقدر برای او سخت است که به داستان غم انگیز مکابیا صدا و زندگی بخشد. رودریگو جمله بالا را با محدودیت ها و دشواری ها نقل می کند و فرض می کند که برای ادامه تولید باید احساس همراهی داشته باشید.

حضور شخص دیگری به عنوان نوعی عصا عمل می کند که باعث می شود با وجود همه تردیدها و تردیدها ادامه دهید .

جمله ای در مورد سادگی (کاذب) نوشتن

هیچکس اشتباه نکند، من فقط با کار سخت می توانم به سادگی برسم.

در جمله بالا گویا راوی رودریگو - از کتاب ساعت ستاره - خواننده را به بازدید از دفترش دعوت می کند و با چرخ دنده هایی که نوشته او را حرکت می دهد آشنا شود.

اگر از یک طرف کسانی که می خوانند بفهمندرودریگو تأکید می‌کند که نوشتن جریان دارد و سادگی نوعی «برکت» است، رودریگو تأکید می‌کند که آنچه غیرعادی و سبک به نظر می‌رسد، در واقع نتیجه تعهد بسیار است .

نوشتن نیازمند شدید است. کار و خواننده، که فقط نتیجه نهایی را می بیند، اغلب شک نمی کند که تولد یک اثر خاص چقدر هزینه دارد.

نقل به سختی نوشتن

اوه، دارد می شود نوشتن را دشوار می کند چون احساس می‌کنم وقتی بفهمم، حتی با کمی شادی، آنقدر تشنه بودم که تقریباً هیچ چیز مرا دختری شاد نکرده بود، چقدر تاریک می‌شود.

در داستان کوتاه Restos de کارناوال ما طغیان راوی را می یابیم که از نوشتن خسته شده است - کار سخت او را خسته می کند و احساس می کند انرژی ندارد.

در اینجا نوشتن به معنای شیرجه زدن شجاعانه در روح است ، که ممکن است به هر حال روند نسبتاً دردناکی باشد.

جمله ای در مورد تردیدها و تردیدها

تا زمانی که سوالی داشته باشم و پاسخی نداشته باشم به نوشتن ادامه خواهم داد.

در در ساعت ستاره ما متا رایتینگی می‌یابیم، یعنی نوشته‌ای که به تأمل در مسائل ترکیب ادبی می‌پردازد. گزیده فوق یکی از نمونه‌هایی از این موارد است که در آن سوژه‌ای که می‌نویسد از خود درباره دلیل نوشتن سؤال می‌کند.

رودریگو احساس می‌کند که نوشتن فرآیندی دردناک است و این باعث می‌شود تا عمیقاً در درون خود فرو برود - اما بهدر عین حال متوجه می شود که اگر ننویسد راه دیگری برای پیشرفت وجود ندارد.

او به تنهایی به این نتیجه می رسد که تا زمانی که بی قراری درونی دارد ، او باید این افکار را از طریق نوشتن تخلیه کنیم.

جمله ای در مورد اراده آزاد

راز سرنوشت انسان این است که ما کشنده هستیم، اما ما این آزادی را داریم که سرنوشت سرنوشت ساز خود را انجام دهیم یا نه: به ما بستگی دارد که سرنوشت مهلک خود را به انجام برسانیم.

جمله فوق از کتاب اشتیاق به نقل از G.H. گرفته شده است و مربوط به بخشی از بسیاری است که در آن رودریگو راوی خود را در مورد زندگی و سرنوشت ما.

در این متن کوتاه، بازتابی در مورد اراده آزاد ما و امکان انتخاب اینکه با سرنوشت خود چه خواهیم کرد، می یابیم.

شروع از این فرض اینکه سرنوشتی وجود دارد و مسیر زندگی از قبل با یک نقطه پایان مشخص شده است، این ما هستیم که تصمیم می گیریم در فضایی که بین آغاز و پایان روزهایمان قرار دارد چه کنیم.

نقل قول در مورد خوشبختی

کاذب ترین مشکلات را برای آن چیز پنهانی که شادی بود ایجاد کرد. خوشبختی همیشه برای من مخفیانه بود. به نظر می‌رسد که من قبلاً آن را احساس کرده‌ام.

در این گزیده کوتاه از داستان کوتاه Felicidade Clandestina، یک راوی را می‌بینیم که با میل خود برای یافتن خوشبختی و آگاهی از این موضوع دست و پنجه نرم می‌کند که برای او ، او همیشه به روش خاصی خواهد بودfurtiva.

راوی با آگاهی از دشواری خود در یافتن خوشبختی، خود فرض می کند که موانعی را برای رسیدن به آن ایجاد کرده است.

در اینجا مفهوم پیشگویی نیز وجود دارد: او نمی داند چگونه چرا را به خوبی توجیه کند، او نمی تواند دلیل را بیان کند، اما تشخیص می دهد که حتی قبل از آگاهی واقعی از واقعیت ها می داند. به نظر می رسد از قبل با توجه به این که، برای او، سرنوشت او این است که همیشه خوشبختی را در یک راه پنهان پیدا کند.

جمله ای در مورد سرنوشت

او به آنها گوش داد و از شجاعت خود برای ادامه دادن شگفت زده شد. . اما این شجاعت نبود هدیه بود. و خواست بزرگ برای یک سرنوشت.

در داستان قیمت این عبارت را می یابیم که مروارید لطافت است. در طول داستان، قهرمان داستان با چالش‌های درونی بزرگ روبرو می‌شود و با وجود ترس، تصمیم می‌گیرد به جلو برود.

در اینجا فرض بر این است که سرنوشتی از قبل ترسیم شده است و او شجاعانه راهپیمایی می‌کند. به سمت او.

آنچه را که ما شجاعت می نامیم، راوی آن را هدیه می نامد - آرامشی از دانستن اینکه سرنوشتی وجود دارد و هر چه باشد به سوی آن گام برخواهد داشت.

نقل قول هایی در مورد گناه

گناه مرا مجذوب می کند، حرام مرا مجذوب خود می کند.

بسیاری از ما می توانیم با این قطعه از ساعت ستاره ارتباط برقرار کنیم.

همچنین ببینید: 8 شعر برای تجلیل از قدرت زنان (توضیح داده شده)<0 اگر چیزی که نمی دانیم به نحوی ما را هیپنوتیزم می کند، آنچه از نظر اخلاقی/اخلاقی/مذهبی ممنوع است همچنان ما را جذب می کند.بیشتر.

ممنوعیت کنجکاوی ما را بیدار می کند و ما را فرا می خواند تا کشف کنیم چه چیزی محدود شده است.

کلاریس لیسپکتور که بود؟

کلاریس لیسپکتور (1925-1977) یکی از بزرگان نام ادبیات برزیل نویسنده در 10 دسامبر در چچلنیک، اوکراین، در خانواده‌ای متشکل از پدر (پینکوس)، مادر (مانیا) و دو خواهر (لیا و تانیا) به دنیا آمد.

خانواده یهودی تصمیم گرفتند این کشور را ترک کنند. کشور مبدأ به دلیل یهودی ستیزی و به برزیل مهاجرت کرد، جایی که عموها و عموهای کلاریس قبلاً در آنجا زندگی می کردند.

سفر با کشتی آنها را در Maceió گذاشت، جایی که آنها شروع به زندگی کردند. پدر کلاریس در روزهای اولیه اقامت در برزیل در تجارت برادر شوهرش همکاری می کرد. با این حال، در سال 1929، آنها تصمیم گرفتند که زندگی مستقل تری را در رسیف امتحان کنند.

همچنین ببینید: 12 شعر کودکانه از وینیسیوس دو موراس

پرتره کلاریس لیسپکتور

در سن نه سالگی کلاریس مادرش را از دست می دهد و خانواده تصمیم به نقل مکان می گیرند. دوباره، این بار به ریودوژانیرو.

در ریودوژانیرو است که کلاریس در رشته حقوق فارغ التحصیل می شود و با موری گورگل والنته، همکلاسی که با او ازدواج خواهد کرد، ملاقات می کند. این ازدواج دو پسر به دنیا آورد: پدرو و پائولو.

کلاریس در طول زندگی خود نوشت و رمان، وقایع نگاری، داستان کوتاه، شعر و مجموعه ای از ستون ها را در روزنامه های آن زمان منتشر کرد. او که توسط مردم و منتقدان به رسمیت شناخته شد، در طول زندگی حرفه‌ای خود جوایز متعددی دریافت کرد.

کلاریس در سال 1977، یک روز قبل از تولدش، درگذشت.سرطان تخمدان.

با مطالعه مقاله کلاریس لیسپکتور: زندگی و کار درباره این نویسنده بزرگ بیشتر بدانید.

سعی کنید او را نیز بشناسید




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.