8 شعر برای مادران (همراه با نظر)

8 شعر برای مادران (همراه با نظر)
Patrick Gray

شعر درباره مادران موضوعی تکراری در ادبیات است. اشعار مربوط به مادری را می توان در جشن روز مادر خواند، تاریخی که معمولاً برای اکثر مردم خاص است.

این مناسبتی است که معمولاً از زنانی که ما را بزرگ کرده اند و عشق را به ما اختصاص داده اند، تجلیل می کنیم. بهترین آنها در این کار است.

با در نظر گرفتن این موضوع، شعرهای الهام بخش درباره مادران انتخاب کردیم تا به آنها بگوییم که چقدر در زندگی ما اهمیت دارند.

1. تمام گنج من از یک مادر آمد - Conceição Evaristo

مراقبت از شعرم

من از مادری آموختم

زنی که به چیزهایی توجه کرد

و از فرض زندگی.

لطیف گفتار من

در خشونت گفته هایم

از مادری گرفتم

زنی باردار کلمات

در دهان دنیا بارور شد.

تمام گنج من از مادرم بود

تمام درآمدهای من از او

زن خردمند، یابا،

از آتش آب کشید

از اشکهایی که تسلی آفرید.

از مادری بود که نیمه خنده

داده شد تا پنهان شود

شادی کامل

و آن ایمان بی اعتماد،

زیرا وقتی پابرهنه راه می روید

هر انگشتی به جاده نگاه می کند.

این بود مادری که مرا

به زوایای معجزه زندگی فرود آورد

به من اشاره کرد به آتشی مبدل

در خاکستر و سوزن

زمان در حال حرکت در انبار کاه.

این مادری بود که باعث شد احساس کنم

گلهای له شده

زیر سنگها

جسدهای خالی

بعدی بهپیاده روها

و او به من آموخت،

من اصرار دارم، این او

همچنین ببینید: کتاب لولیتا اثر ولادیمیر ناباکوف

بود که کلمه

تصنعی

هنر و صنعت را ساخت

از آهنگ من

از سخنرانی من.

این شعر تکان دهنده از Conceição Evaristo در Cadernos Negros که توسط Coletivo Quilombhoje در سال 2002 منتشر شده است، نمایش داده شده است.

متن نگاه قدردانی یک زن سیاه‌پوست را به مادرش می‌آورد (و در برخی موارد به اجدادش) به خاطر اینکه به او آموخته است چگونه خود را در جهان احساس کند و قرار دهد. غزلیات بسیار زیاد.

Conceição Evaristo مادرش را معلمی بزرگ و خردمند، استاد هنر زندگی و مشوق تلاش های هنری دخترش می داند.

2. مادر - ماریو کوئینتانا

مادر... فقط سه حرف هست

این اسم مبارکه؛

آسمان هم سه حرف داره

و در آنها بی نهایت جای می گیرد.

برای ستایش مادرمان،

همه خوبی هایی که گفته می شود

هیچوقت نباید به اندازه ای باشد

چه خوب که او به ما داده است

چنین کلمه کوچکی،

لبهای من خوب می دانند

که شما به اندازه آسمان هستید

و فقط کوچکتر از خدا!

ماریو کوئینتانا به عنوان "شاعر چیزهای ساده" شناخته شد. نویسنده اهل ریو گرانده دو سول سبکی ادبی ایجاد کرد که در آن می‌توانست احساسات را با کلمات و تصاویر بی‌پیچیده اما عمیقاً غنایی ترجمه کند.

در Mãe ، کوینتانا این کلمه کوچک را به عنوان یک کلمه ارائه می‌کند. ریسمان راهنمایی برای تکریم مادران، تشبیه آنها به آسمان و تکرار او ظرفیت دوست داشتن بی نهایت .

3. بدون عنوان - آلیس رویز

زمانی که بدنی

رفتار می کند

بدنی دیگر

هیچ قلبی

حمایت نمی کند

o کوچولو

این شعر در مورد مادر است اما نگاه مادر باردار را نشان می دهد. آلیس رویز در چند کلمه می‌تواند احساس فیزیکی و عاطفی خود را هنگام به دنیا آوردن فرزند نشان دهد. مانند رحم او.

این مهم است که بگوییم، اگرچه تجربه بارداری واقعاً دگرگون کننده است، اما مادری را می توان به روش های بی شماری تجربه کرد که لزوماً از بارداری نمی گذرد.

4. پسری که آب را در غربال حمل می کرد - مانوئل دی باروس

من کتابی در مورد آب و پسران دارم.

پسری را بیشتر دوست داشتم

که آب را در غربال می برد. .<1

مادر گفت که حمل آب در غربال

مثل دزدیدن باد و

دویدن با آن برای نشان دادن برادران است.

مادر گفت که همان

چیدن خار در آب است.

همان پرورش ماهی در جیبت.

پسر به مزخرفات وصل بود. 1>

می‌خواستم

پایه‌های خانه‌ای را روی شبنم بگذارم.

مادر متوجه شد که پسر

خلأ را بیشتر از پری دوست دارد.

او گفت که فضاهای خالی بزرگتر و حتی بی نهایت هستند.

با گذشت زمان آن پسر

که در فکر و عجیب و غریب بود،

چوناو دوست داشت آب را در غربال حمل کند.

به مرور زمان متوجه شد که

نوشتن مانند حمل آب در غربال خواهد بود.

در نوشتن پسر او دید

که او می تواند همزمان یک تازه کار،

راهب یا گدا باشد.

پسر یاد گرفت که از کلمات استفاده کند.

او دید که می تواند با کلمات شوخی کند.

و شروع به شوخی کرد.

او توانست بعدازظهر را با گذاشتن باران تغییر دهد.

پسر معجزه کرد.

حتی یک سنگ شکوفا کرد.

مادر پسر را با لطافت تعمیر کرد.

مادر گفت: پسرم، تو می شوی. یک شاعر!

شما تا آخر عمر آب را در غربال می برید.

جای خالی را پر می کنید

با شیطنت،

و مقداری مردم شما را به خاطر مزخرفات شما دوست خواهند داشت!

این شعر از مانوئل دی باروس در سال 1999 در کتاب تمرینات کودکی منتشر شده است. کودکی را به شکلی باورنکردنی نشان می‌دهد و بازی‌ها و خلاقیت پسر را نشان می‌دهد.

مادر در شعر به عنوان پشتیبانی عاطفی ظاهر می‌شود، برای خلاقیت او ارزش قائل است و او را تشویق می‌کند. برای ساختن شعر با چیزهای ساده در زندگی.

این روش نشان می دهد که چقدر برای کودک مهم است که مراقبانی داشته باشند که ارزش آنها را تشخیص دهند تا عزت نفس سالم ایجاد کنند.

5. سوء تفاهم اسرار - الیزا لوسیندا

دلم برای مادرم تنگ شده است.

مرگ او امروز یک سال پیش است و یک واقعیت

این موضوع باعث شد

منبرای اولین بار

جنگیدن با ماهیت چیزها:

چه اتلاف، چه بی خیالی

چقدر خدا احمق است!

نه اینکه او زندگی اش را تلف کرد

اما زندگی از دست دادن او را تلف کرد.

من به او و پرتره اش نگاه می کنم.

در آن روز، خداوند کمی گردش کرد

و رذیله ضعیف بود.

نویسنده capixaba الیزا لوسیندا تمام اشتیاق مادرش را در این شعر آشکار می کند. متنی است در مورد فقدان و خشم از همراهی دیگر با این چهره محبوب.

الیسا عصیان خود را از "خدا" برای خروج مادرش ابراز می کند و دستور را برعکس می کند. از چیزهایی که می گویند کسی که از دست داده است، احتمالاً زندگی او بوده است.

6. بدون عنوان - پائولو لمینسکی

مادرم می گفت:

– آب جوش!

– سرخ شده، تخم مرغ!

– چکه، غرق!<1

و همه چیز اطاعت کرد.

در این شعر کوتاه لمینسکی، مادر تقریباً به عنوان یک جادوگر، جادویی و فوق العاده نشان داده شده است. شاعر سناریویی می سازد که در آن زن وظایف خود را به شیوه ای شگفت آور و بدون پیچیدگی انجام می دهد.

شعر مطمئناً ادای احترام به مادران است، اما می تواند فرصتی برای تأمل در مورد اینکه آیا وظایف خانگی در واقع چنین است یا خیر. ساده و لذت بخش است یا اگر از نظر تاریخی فقط زنان و مادران را هدف قرار داده باشند. بنابراین، این سوال جالب است که چگونه می توان این کار را بین همه اعضای یک خانواده بهتر تقسیم کرد.

7. برای همیشه -دراموند

چرا خداوند اجازه می دهد

مادرها را ترک کنند؟

مادران محدودیتی ندارند

وقتی بدون زمان است

نوری که نمی گذارد بیرون نرو

همچنین ببینید: در طول طوفان: توضیح فیلم

وقتی باد می وزد

و باران می بارد

مخمل پنهان

در پوست چروکیده

آب خالص، هوای پاک

اندیشه ناب

مرگ اتفاق می افتد

با آنچه کوتاه است و می گذرد

بی آنکه ردی بر جای بگذارد

مادر، در تو لطف

این ابدیت است

چرا خدا به یاد می آورد

معمای عمیق

که او را یک روز ببرد؟

اگر من پادشاه بودم جهان

قانونی وضع شد

مادرها هرگز نمی میرند

مادرها همیشه خواهند ماند

در کنار فرزندانشان

و او، گرچه پیر

کوچک خواهد بود

ساخته شده از دانه ذرت

این شعر بخشی از کتاب درسهایی درباره چیزها منتشر شده است در سال 1962 توسط کارلوس دراموند دی آندراد. دراموند در آن، مادر را به عنوان ایده ای از ابدیت ، به عنوان چهره ای که به طبیعت می پیوندد و در زندگی پسر یا دختر به شکلی تقریباً فراگیر حضور دارد، ارائه می دهد.

نویسنده دلیل رفتن مادران را از خدا می‌پرسد و می‌گوید که احساس آنها در حقیقت هرگز نمی‌میرد که هر چه زمان بگذرد پیوند جاودانه خواهد بود.

8. مادر من - وینیسیوس د موراس

مادر من، مادرم، می ترسم

من از زندگی می ترسم، مادرم.

آهنگ شیرینی که استفاده کردی را بخوان برای آواز خواندن

وقتی دیوانه وار به دامان تو دویدم

از ارواح روی پشت بام می ترسم.

نینا خواب پر ازبی قراری

آرام به بازویم می زند

خیلی می ترسم مادرم.

نور دوستانه چشمانت را زنده کن

در چشمان من بدون نور و بدون استراحت

به دردی که برای همیشه در انتظارم است بگو

بروم. اندوه بی اندازه را بیرون کن

از وجودم که نمیخواهد و نمیتواند

پیشانی درد مرا ببوس

که از تب میسوزد، مادرم.

مثل قدیم تو بغلم بغلم کن

خیلی آروم اینجوری بهم بگو: — پسرم نترس

آرام بخواب مادرت نمی ترسه بخواب.

خواب. کسانی که مدتها منتظرت بودند

خسته رفته اند خیلی دور.

نزدیک تو مادرت است

برادرت که در اتاق کارش خوابش برد

خواهرانت آرام قدم برمی دارند

تا خوابت را بیدار نکنند.

بخواب پسرم، روی سینه من بخواب

رویای خوشبختی داشته باش. من فرار می کنم.

مادرم، مادرم، می ترسم

انصراف من را می ترساند. بگو بمانم

به من بگو بروم ای مادر برای دلتنگی.

این فضایی که مرا در خود نگه میدارد تغییر بده

بی نهایتی را که مرا میخواند تغییر بده

از اینکه من خیلی می ترسم، مادرم.

مادرم شعری از وینیسیوس دو موراس است که تمام شکننده بودن شاعر و تمایل او برای اینکه دوباره در آغوش مادرش پذیرفته شود .

وینیسیوس ترس خود را از زندگی آشکار می کند و شخصیت مادری را تنها راه ممکن برای کاهش رنج خود می داند و به نوعی به او بازمی گردد. خود

این کتاب در اولین کتاب او، جاده به راه دور ، از سال 1933، زمانی که نویسنده تنها 19 سال داشت، منتشر شد.

شاید بدانید. علاقه :




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.