اساطیر یونانی: 13 اسطوره مهم یونان باستان (همراه با تفسیر)

اساطیر یونانی: 13 اسطوره مهم یونان باستان (همراه با تفسیر)
Patrick Gray

اساطیر یونان مجموعه‌ای از اسطوره‌ها و افسانه‌هایی است که در یونان باستان با شخصیتی نمادین و توضیحی درباره وقایع زمینی خلق شده‌اند.

این افسانه‌ها افسانه‌های خارق‌العاده‌ای پر از شخصیت‌های مختلف هستند که فرهنگ ما را پر می‌کنند و کمک زیادی به ایجاد تفکر غربی.

1. اسطوره پرومتئوس

اساطیر یونانی می گوید که موجودات زنده توسط دو تایتان به نام های پرومتئوس و برادرش اپیمته آفریده شده اند. آنها وظیفه جان دادن به حیوانات و انسان ها را بر عهده داشتند.

اپیمتئوس حیوانات می سازد و به آنها قدرت های مختلفی مانند قدرت، چابکی، توانایی پرواز و غیره می دهد. اما زمانی که انسان ها را خلق کرد، دیگر هیچ صفت خوبی نداشت که به آنها بدهد.

بنابراین، وضعیت را به پرومتئوس می گوید که با بشریت همدردی می کند و آتش مقدس خدایان را می دزدد تا آن را به مردم بدهد. چنین نگرش زئوس، قدرتمندترین خدایان را خشمگین می کند، که تصمیم می گیرد او را به طرز ظالمانه مجازات کند.

سپس پرومتئوس را در بالای کوه قفقاز می بندند. هر روز یک عقاب بزرگ به دیدار او می رفت تا جگرش را ببلعد. در شب، اندام خود را بازسازی کرد تا روز بعد پرنده بتواند دوباره آن را بخورد.

تایتان نسل های زیادی در این وضعیت باقی ماند تا اینکه توسط قهرمان هراکلیتوس آزاد شد.

هفایستوس زنجیر پرومته نوشته دیرک ون بابورن، 1623

تفسیر بر اسطوره : آتش مقدس در اینجا به عنوان یک1760

تفسیر بر اسطوره : این یکی از معروف ترین قسمت های اساطیر یونان است. تعبیر «هدیه یونانی» اشاره ای به تاریخ است. زیرا اسب چوبی توسط یونانیان به ترواها به عنوان "هدیه" تقدیم شد. بعد از اینکه آنها این پیشنهاد را پذیرفتند، در واقع هدیه تبدیل به یک تله شد.

10. اسطوره نرگس

زمانی که نرگس به دنیا آمد، والدینش خیلی زود دیدند که او فرزندی با زیبایی بی نظیر است. با درک اینکه این ویژگی می تواند برای پسر مشکل ایجاد کند، تصمیم می گیرند با یک پیشگو، پیامبر تیرسیاس مشورت کنند.

مرد می گوید که نرگس تا زمانی که تصویر خود را ندیده باشد، سال های زیادی زنده خواهد ماند.

پسر بزرگ می شود و عشق های زیادی از جمله عشق اکو را بیدار می کند.

یک روز، نارسیسو که کنجکاو بود چهره او را ببیند، روی دریاچه ای خم شد و به انعکاس صورتش نگاه کرد. مرد جوان در عشق به خود، شیفته تصویر خود شد و از گرسنگی مرد. 8>: اسطوره نرگس به ما در مورد فردیت و خودآگاهی می گوید.

اصطلاح "خودشیفتگی" توسط روانکاوی در اشاره به اسطوره گنجانده شد، برای اشاره به شخصی که آنقدر خودمحور است که او خود محور است. فراموش می کند که با اطرافیان خود ارتباط برقرار کند.

11. اسطوره آراخنه

آراکنه بافنده جوان بسیار با استعدادی بود و به آن افتخار می کرد. الهه آتنااو همچنین یک بافنده و گلدوزی خبره بود و به مهارت مرد فانی حسادت می کرد.

سپس خدا به سراغ دختر رفت و او را به مسابقه گلدوزی دعوت کرد. آراخن این چالش را پذیرفت. در حالی که آتنا مبارزات و فتوحات خدایان را در گلدوزی های خود به تصویر می کشید، آراخنه با نخ های رنگارنگ مجازات ها و جنایات ظالمانه خدایان علیه زنان را ترسیم می کرد.

با کارهای تمام شده، برتری آراخنه مشهود بود. آتنا، خشمگین، کار رقیب خود را نابود کرد و او را به یک عنکبوت تبدیل کرد، محکوم به گذراندن بقیه روزهای خود با چرخیدن آویزان شد.

گوستاو دوره در سال 1861 اسطوره آراخنه را نقاشی کرد تا اثر O Inferno را ادغام کند. نوشته دانته

تفسیر اسطوره : در این اسطوره جالب است که نیروهای بین الوهی و زمینی در تضاد هستند. Arachne به عنوان یک فانی "بیهوده" و جسور توصیف می شود، زیرا او خود را با یک الهه مقایسه می کند. به نظر می رسد این اسطوره هشدار و بیانیه ای درباره اهمیت و برتری دین برای مردم یونان باشد.

12. سقوط ایکاروس

ایکاروس پسر ددالوس، صنعتگر ماهر بود. این دو در جزیره کرت زندگی می کردند و به پادشاه مینوس خدمت می کردند. یک روز پادشاه پس از یک پروژه ناامید از ددالوس ناراحت شد و او و پسرش را زندانی کرد.

بنابراین، ددالوس پروژه ای از بال ها را برای آنها طراحی کرد تا از دست آنها فرار کنند.زندان بال ها با پر و موم ساخته شده بودند، بنابراین نمی توانستند خیلی به خورشید نزدیک شوند، زیرا ذوب می شدند. بنابراین پدر به ایکاروس هشدار داد که نه خیلی پایین، نزدیک به دریا، یا خیلی بلند، نزدیک به خورشید پرواز نکند.

اما پسر با جفت بال ها از خود دور شد و به ارتفاع بالا رسید. بال هایش ذوب شد و به دریا افتاد.

سقوط ایکاروس، اثر ژاکوب پیتر گووی (1661)

تفسیر بر اسطوره : داستان در اساطیر به عنوان تمثیلی و هشداری در مورد اهمیت وزن و عقل سلیم ظاهر می شود. پسر جاه طلب بود و به توصیه های پدرش گوش نکرد و می خواست بالاتر از حد مجاز صعود کند. بنابراین، او شکست خورد و در نهایت مجبور به تحمل عواقب عمل بی پروا خود شد.

13. نخ آریادنه (تزئوس و مینوتور)

آریادنه دختر زیبای پادشاه مینوس، حاکم کرت بود. در جزیره، هزارتوی بزرگی توسط ددالوس ساخته شده بود تا موجودی وحشتناک، مینوتور، مخلوطی از گاو نر و هیولا را در خود جای دهد.

مردان زیادی برای مبارزه با مینوتور احضار شدند، اما در این تلاش مردند. . یک روز، تسئوس قهرمان به جزیره رسید تا هم به دنبال شاهکار باشد.

آریادنه وقتی مرد جوان را دید، عاشق او شد و از جان او ترسید. سپس یک گلوله نخ قرمز به او پیشنهاد می‌کند و به او توصیه می‌کند که در طول مسیر آن را باز کند، تا پس از مواجهه با موجود، راه بازگشت را بداند.

در مقابل، او می‌خواهد کهقهرمان با او ازدواج می کند این کار انجام می شود و تسئوس موفق می شود از درگیری پیروز بیرون بیاید. با این حال، او دختر را رها می کند و به او نمی پیوندد.

تزئوس و آریادنه در ورودی هزارتو، ریچارد وستال، (1810)

تفسیر بر اسطوره : نخ آریادنه اغلب در فلسفه و روانشناسی به عنوان استعاره ای برای پرداختن به اهمیت خودشناسی استفاده می شود. این نخ می تواند نماد راهنمایی باشد که به ما کمک می کند از سفرهای بزرگ و چالش های روانی بازگردیم. همچنین ممکن است علاقه مند باشید :

  • اسطوره پرومتئوس: تاریخ و معانی

مرجع کتابشناختی : SOLNIK Alexandre, Mitologia - Vol. 1. ناشر: ابریل. سال 1973

بازنمایی آگاهی، خرد و دانش بشری.

خدایان از احتمال "برابر" بودن انسانها با آنها خشمگین بودند و به همین دلیل پرومتئوس مجازات شد. تیتان در اساطیر به عنوان یک شهید، یک نجات دهنده، کسی که خود را فدای بشریت کرده است دیده می شود.

2. جعبه پاندورا

جعبه پاندورا داستانی است که به عنوان ادامه اسطوره پرومته ظاهر می شود.

قبل از مجازات پرومتئوس، او به برادرش اپیمته هشدار داده بود که هرگز هدیه ای از پرومته را نپذیرد. خدایان، زیرا می دانست که خدایان به دنبال انتقام خواهند بود.

همچنین ببینید: آنجلا دیویس کیست؟ بیوگرافی و کتاب های اصلی این فعال آمریکایی

اما اپیمتئوس به توصیه برادرش توجهی نکرد و پاندورا زیبا و جوان را پذیرفت، زنی که توسط خدایان به قصد مجازات بشریت خلق شده بود. برای دریافت آتش مقدس.

هنگامی که آن را به اپیمتئوس تحویل دادند، پاندورا نیز جعبه ای برداشت و دستور داد که هرگز آن را باز نکنید. اما خدایان، هنگام خلق او، کنجکاوی و نافرمانی را در او قرار دادند.

بنابراین، پس از مدتی همزیستی در بین انسان ها، پاندورا جعبه را باز کرد. از درون او تمام بدی های بشریت مانند غم، رنج، بیماری، بدبختی، حسادت و سایر احساسات شیطانی سرچشمه می گرفت. در پایان، تنها چیزی که در جعبه باقی ماند امید بود.

نقاشی جان ویلیام واترهاوس که اسطوره پاندورا را به تصویر می کشد

همچنین ببینید: Nouvelle Vague: تاریخ، ویژگی ها و فیلم های سینمای فرانسه

تفسیر بر اسطوره : پاندورا توسط یونانیان به عنوان اولین توصیف شده استزن برای زندگی در میان مردان روی زمین، که باعث ایجاد رابطه با حوا در دین مسیحیت می شود. پس این یک افسانه خلقت خواهد بود که منشاء تراژدی های انسانی را نیز توضیح می دهد.

هر دو به دلیل ایجاد شرارت در بشریت سرزنش شدند، که همچنین ویژگی بارز جامعه مردسالار غربی را توضیح می دهد که معمولاً اغلب زنان را سرزنش می کند. 1>

3. اسطوره سیزیف

یونانیان بر این باور بودند که سیزیف پادشاه سرزمینی بوده که امروزه به نام کورنت شناخته می شود.

او شاهد لحظه ای بود که عقابی به دستور زئوس می توانست دختری به نام آگینا را ربود که دختر آسوپو، خدای رودخانه‌ها بود.

سیزیف که به فکر سود بردن از اطلاعات بود و دید که آسوپو ناامیدانه به دنبال دخترش می‌گشت، آنچه را که دید به او می‌گوید و از او می‌پرسد. برگردید که خدا به او منبع آب در سرزمین هایش بدهد.

این کار انجام شد، اما زئوس متوجه می شود که او محکوم شده است و تصمیم می گیرد سیزیفوس را مجازات کند و تاناتوس، خدای مرگ را برای آوردن او می فرستد.

سیزیف همکار بسیار باهوشی بود و یک گردنبند به تاناتوس هدیه داد. خدا هدیه را می پذیرد، اما، در واقع، او به دام افتاده است، به هر حال گردنبند یک زنجیر بود.

زمان می گذرد و هیچ فانی دیگر به عالم اموات برده نمی شود، زیرا تاناتوس به زندان افتاد. بنابراین، هیچ مرگی روی زمین وجود ندارد و خدای آرس (خدای جنگ) خشمگین است. سپس تاناتوس را آزاد می کند تا در نهایت بکشدسیزیف.

یک بار دیگر سیزیف موفق می شود خدایان را فریب دهد و از مرگ فرار کند و تا سن پیری زنده بماند. اما چون فانی بود، روزی دیگر نمی تواند از سرنوشت بگریزد. او می میرد و در نهایت دوباره با خدایان ملاقات می کند.

او در نهایت بدترین مجازات را دریافت می کند. او محکوم است که یک تخته سنگ بزرگ را تا ابد بالای یک تپه حمل کند. هنگامی که به بالای آن رسید، سنگ غلتید و بار دیگر سیزیف مجبور شد آن را در کاری خسته کننده و بی فایده به بالای سر ببرد.

نقاشی اثر تیتیان (1490-1576)

تفسیر بر اسطوره : سیزیف مردی بود که خدایان را به چالش می کشید و به همین دلیل محکوم به انجام کارهای تکراری، بسیار خسته کننده و بی معنی بود.

این اسطوره توسط مردم استفاده شد. آلبر کامو فیلسوف فرانسوی برای به تصویر کشیدن واقعیتی معاصر که به روابط کار، جنگ ها و نارسایی انسان ها می پردازد.

4. ربودن پرسفون

پرسفون دختر زئوس و دمتر الهه باروری و برداشت است. در ابتدا نام او کورا بود و همیشه در کنار مادرش زندگی می کرد.

یک روز بعد از ظهر، در حالی که برای چیدن گل بیرون می رفت، کورا توسط هادس، خدای عالم اموات ربوده می شود. او سپس به جهنم فرود می آید و وقتی به آنجا می رسد یک انار می خورد، یعنی دیگر نمی تواند به زمین بازگردد.

دیمیتر به دنبال دخترش به دور دنیا می رود و در آن زمان بشریت خشکسالی بزرگی را تجربه کرد. بدون اینکه بتوانیم به انجام برسانیممحصول خوب است.

هلیو، خدای خورشید، پس از فهمیدن غم و اندوه دمتر، به او می گوید که هادس او را گرفته است. سپس دمتر از هادس می خواهد که او را برگرداند، اما دختر قبلاً با خوردن انار ازدواج را امضا کرده بود.

اما زمین نتوانست نابارور بماند، بنابراین زئوس به دختر دستور می دهد که نیمی از زمان خود را در عالم اموات بگذراند. شوهر و نیمی دیگر از زمان با مادر.

بازگشت پرسفون نوشته فردریک لیتون، 1891

تفسیر بر اسطوره : ربوده شدن درباره پرسفون افسانه ای است که به توضیح منشأ فصل ها کمک می کند.

در زمانی که پرسفونه در کنار مادرش ماند، آن دو راضی بودند و چون خدایان مربوط به برداشت محصول بودند، در آن لحظه که زمین حاصلخیز و فراوان شد، اشاره به بهار و تابستان است. بقیه اوقات که دختر در عالم زیرین بود، زمین خشک شد و چیزی جوانه زد، مانند پاییز و زمستان.

5. خاستگاه مدوسا

در آغاز، مدوسا یکی از زیباترین کاهنان آتنا، الهه جنگ عادلانه بود. دختر موهایی ابریشمی و براق داشت و بسیار بیهوده بود.

آتنا و پوزیدون یک رقابت تاریخی داشتند که باعث شد خدای دریاها تصمیم بگیرد آتنا را که به مدوسا نزدیک می شود آزار دهد. او می دانست که آتنا یک الهه باکره است و به پیروان خود نیز تحمیل می کند.

سپس پودیدون مدوسا را ​​آزار می دهد و این دو با هم رابطه دارند.در معبد الهه آتنا آتنا با اطلاع از اینکه آنها معبد مقدس او را هتک حرمت کرده اند، عصبانی می شود و طلسمی بر کشیش می زند و او را به موجودی وحشتناک با موهای مار مانند تبدیل می کند. علاوه بر این، مدوسا محکوم به انزوا است و نمی تواند با کسی نگاهی بیندازد، در غیر این صورت مردم به مجسمه تبدیل می شوند.

نقاشی کاراواجو که مدوسا (1597) را به تصویر می کشد

تفسیر درباره اسطوره : راه های مختلفی برای تفسیر اسطوره ها وجود دارد، همانطور که چندین نسخه از آنها وجود دارد. در حال حاضر، داستان مدوسا توسط برخی از زنان مورد تحلیل انتقادی قرار گرفته است.

این به این دلیل است که روایتی را افشا می کند که در آن دختر مورد آزار و اذیت مجازات می شود، گویی خشونتی که متحمل شده است تقصیر او بوده است. اسطوره همچنین این واقعیت را طبیعی می کند که خدا بدن زن را برای خود می گیرد که در واقع جرم است.

6. دوازده کار هرکول

دوازده کار هرکول مجموعه ای از وظایف است که برای انجام آنها به قدرت و مهارت فوق العاده ای نیاز داشت.

هرکول یکی از چندین پسر زئوس توسط یک زن فانی بود. هرا، همسر خدا، خیانت های شوهرش را تحمل نکرد و مارهایی را برای کشتن کودک فرستاد. اما پسر، که هنوز نوزاد بود، قدرت خود را با خفه کردن حیوانات و ترک بدون آسیب نشان داد.

بنابراین، هرا خشمگین تر شد و شروع به تعقیب پسر تا پایان عمر کرد. یک روز هرکول دچار تشنج شد.دیوانگی که توسط الهه برانگیخته شد و همسر و فرزندانش را به قتل رساند.

او که توبه کرده است به دنبال پیشگوی دلفی است تا بداند برای نجات خود چه باید بکند. سپس اوراکل به او دستور می دهد که تسلیم دستورات اوریستئوس، پادشاه میکنه شود. فرمانروا به او دستور می دهد که دوازده وظیفه بسیار دشوار را انجام دهد و با موجودات وحشتناکی روبرو شود.

  • گراز اریمانتی
  • پرندگان دریاچه استیمفالوس
  • اصطبلهای پادشاه اوژی
  • گاو نر کرت
  • مادیان دیومدس
  • کمربند ملکه هیپولیتا
  • گاوهای جریون
  • سیب های طلایی هسپریدها
  • سگ سربروس
  • صفحه ای از یک تابوت که دوازده کار هرکول را به تصویر می کشد

    تفسیر بر اسطوره : قهرمان یونانی هرکول در اساطیر رومی به نام هراکلس شناخته می شود. دوازده زحمات در شعری حماسی که در سال 600 قبل از میلاد توسط پیساندروس دو رودس سروده شد، روایت شد.

    قهرمان به نمادی از قدرت تبدیل شد، به طوری که عبارت "کار هرکول" برای تعیین یک کار تقریبا غیرممکن وجود دارد. انجام شود.

    7. اروس و روان

    اروس که با نام کوپید نیز شناخته می شود، پسر آفرودیت، الهه عشق بود. یک روز الهه فهمید که مردی وجود دارد به نام روان، به زیبایی او و انسانها به دختر ادای احترام می کنند.

    این زن جوان، اگرچه زیبا بود،موفق شد ازدواج کند، زیرا مردان از زیبایی او می ترسیدند. بنابراین خانواده دختر تصمیم می گیرند با اوراکل دلفی مشورت کنند و او دستور می دهد او را بالای کوهی بگذارند و آنجا رها کنند تا موجودی وحشتناک با او ازدواج کند.

    سرنوشت غم انگیز زن جوان رقم خورد. طراحی شده توسط آفرودیت اما پسرش اروس، با دیدن روان، بلافاصله عاشق او می‌شود و او را نجات می‌دهد.

    پسیچ به شرطی در کنار اروس زندگی می‌کند که هرگز چهره او را نبیند. اما کنجکاوی زن جوان را فرا می گیرد و یک روز با نگاه کردن به چهره معشوق، عهدش را زیر پا می گذارد. اروس خشمگین شده و او را رها می‌کند.

    روان، در افسردگی، خود نزد الهه آفرودیت می‌رود تا دوباره عشق فرزندانش را به دست آورد. الهه عشق به دختر دستور می دهد که به جهنم برود و کمی از زیبایی پرسفونه را بخواهد. پس از بازگشت از دنیای اموات با بسته، روان بالاخره می تواند معشوق خود را دوباره پیدا کند.

    روانی زنده شده توسط بوسه عشق توسط آنتونیو کانوا. عکس: Ricardo André Frantz

    نظر درباره اسطوره : این افسانه ای است که به جنبه های یک رابطه عشقی و تمام چالش هایی که در این سفر به وجود می آید می پردازد. اروس نماد عشق و روان نشان دهنده روح است.

    8. تولد ونوس

    زهره نام رومی آفرودیت الهه عشق یونانیان است. اساطیر می گوید که الهه در یک صدف به دنیا آمد.

    کرونوس، زمان، پسر اورانوس (آسمان) و گایا (آسمان) بود.زمین). او اورانوس را اخته کرد و عضو قطع شده پدرش به اعماق اقیانوس افتاد. از تماس کف دریا با اندام تناسلی اورانوس، آفرودیت به وجود آمد.

    به این ترتیب، الهه در بدن زنی بالغ با زیبایی خیره کننده از آب بیرون آمد.

    <19

    تولد زهره ، نقاشی ساندرو بوتیچلی از 1483

    تفسیر بر اسطوره : این یکی از شناخته شده ترین داستان های یونانی-رومی است. اساطیر و همچنین یک افسانه منشأ است که برای توضیح ظهور عشق ایجاد شده است.

    به گفته یونانیان، عشق و اروتیسم یکی از اولین چیزهایی بود که حتی قبل از وجود زئوس و زئوس در جهان ظاهر شد. خدایان دیگر.

    9. جنگ تروا

    اسطوره‌شناسی می‌گوید که جنگ تروا یک درگیری بزرگ بود که چندین خدا، قهرمان و فانی را درگیر می‌کرد. بر اساس افسانه، منشا جنگ پس از ربودن هلن، همسر پادشاه اسپارت، منلائوس، رخ داد.

    پاریس، شاهزاده تروا، ملکه را ربود و به پادشاهی خود برد. بنابراین آگاممنون، برادر منلائوس، به تلاش برای نجات او پیوست. از جمله قهرمانانی که در این ماموریت باقی ماندند آشیل، اولیس، نستور و آژاکس بودند.

    جنگ ده سال به طول انجامید و پس از ورود یک اسب چوبی عظیم به خاک دشمن که سربازان بی شماری را حمل می کرد، یونانیان پیروز شدند.

    اسب تروا ، نقاشی توسط Giovanni Domenico Tiepolo، از




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.