خاطرات پس از مرگ براس کوباس: تجزیه و تحلیل کامل و خلاصه کار ماچادو د آسیس

خاطرات پس از مرگ براس کوباس: تجزیه و تحلیل کامل و خلاصه کار ماچادو د آسیس
Patrick Gray

خاطرات پس از مرگ براس کوباس کتابی از ماچادو د آسیس است که به صورت سریالی بین مارس و دسامبر 1880 در Revista Brasileira منتشر شد.

این اثر توسط "<4" روایت می شود> نویسنده فقید " براس کوباس، که خاطرات خود را بدون زنجیر زندگی می گوید. جسور و مبتکرانه، این کتاب به نقطه عطفی در تولید ادبی نویسنده برزیلی تبدیل شد.

چکیده

براس کوباس پلاستیکی

براس کوباس خاطرات خود را از مرگ آغاز می کند و توضیح می دهد که چه چیزی شبیه به یک نویسنده مرده است. اندکی قبل از مرگش، ایده ایجاد یک ضماد جهانی را در سر داشت تا تمام مشکلات بشریت را حل کند و نام او را جاودانه کند .

یک داروی عالی، یک ضماد ضد هیپوکندری، مقدر شده بود که انسانیت مالیخولیایی ما را تسکین دهد (...)

چیزی که عمدتاً بر من تأثیر گذاشت لذت دیدن چاپ در روزنامه ها، ویترین ها، اعلامیه ها (...) این سه کلمه بود: Plaster Brás Vats

ایده ضماد وسواسی می شود. هنگامی که براس کوباس می خواست اختراع خود را به پایان برساند، با وزش باد گرفتار شد و بیمار شد. او ابتدا به بیماری رسیدگی نمی کند و وقتی نوبت به درمان می رسد، بی احتیاطی و بدون روش این کار را انجام می دهد که منجر به مرگ او در روز جمعه می شود.

عیادت ویرجیلیا در بستر مرگ

براس کوبا در حال حاضر در بستر مرگش ملاقاتی از ویرجیلیا ، یک عاشق سابق و پسرش دریافت می کند.

در طول ملاقات، او شروع به هیاهو می کند واثر

خاطرات پس از مرگ براس کوباس نقطه عطفی در کار ماچادو د آسیس و رمان افتتاحیه رئالیسم در برزیل است.

نویسنده فقید و رئالیسم

نوآوری اصلی ماچادو د آسیس در این رمان خلق نویسنده ای متوفی بود. کتاب به زبان اول شخص و با این مهم که راوی مرده است روایت می شود.

تقدیم:

این خاطرات پس از مرگم را به کرمی که برای اولین بار گوشت سرد جسد مرا می جوید تقدیم می کنم. به عنوان یک خاطره غم انگیز.

این باعث می شود دیدگاه بی طرفانه تری از جهان داشته باشید . از آنجایی که او هیچ ارتباطی با زندگی زمینی ندارد، می تواند زندگی خود را بدون پیروی از قراردادهای اجتماعی روایت کند.

از نظر آلفردو بوسی، این یک انقلاب ایدئولوژیک و رسمی بود: عمیق تر تحقیر آرمان‌سازی‌های عاشقانه و صدمه زدن به اسطوره راوی دانای کل که همه چیز را می‌بیند و همه چیز را قضاوت می‌کند، اجازه می‌دهد تا وجدان برهنه فرد ضعیف و نامنسجم پدیدار شود. محتاط و لذت بردن از براس کوباس."

خود راوی در مورد آزادی مرده بودن صحبت می کند و اینکه چگونه این واقعیت بخشی ذاتی از ساخت رمان است

شاید خواننده صراحت حیرت آور است که با آن متوسط ​​بودن خود را آشکار و برجسته می کنم، به شما هشدار می دهم که صراحت اولین ویژگی یک مرده است.

نظرات مستقیمی که راوی با خواننده می کند نیز می باشد.یک نوآوری بزرگ در رمان هستند. گاهی براس کوباس از این ابزار برای توجیه خود و گاهی برای تحریک خواننده استفاده می کند.

ماچادو/براس کوباس با روایت زندگی هر فردی و بدون پیروی از قراردادهای اجتماعی، موفق می شود رمان را به یک رمان تبدیل کند تحلیل جامعه و شخصیت روانی شخصیت ها .

عاشقانه براس کوباس با ویرجیلیا از منظر رمانتیک دیده نمی شود، که در آن قهرمان/قهرمان یکدیگر را دوست دارند و مجبورند برای زندگی ممنوعه بجنگند. عشق.

ازدواج ویرجیلیا با لوبو نئوس به عنوان یک توهین از سوی شخصیت اصلی تلقی نمی شود، بلکه به عنوان یک نگرش آشکار و ناظر بر منافع اجتماعی است.

ویرجیلیا عقاب را مقایسه کرد. و طاووس را برگزید و عقاب را برگزید و طاووس را با حیرت و کینه و سه چهار بوسه ای که به او داده بود رها کرد

بنابراین رابطه این دو هر چند مخفیانه به نوعی از روابط متعارف پیروی می کند. از دو عاشق تعهدات ویرجیلیا به عنوان همسر بر اشتیاق او به براس کوباس ارجحیت دارد. رابطه عاشقانه با نیازهای جامعه سرکوب می شود.

علی رغم رعایت قوانین خوب معاشرت، راوی از کنایه برای انتقاد از همین جامعه کوتاهی نمی کند. اولین رابطه عاشقانه او با مارسلا با پولی که براس کوباس برای پر کردن هدایا به او خرج کرد سنجیده می شود.

...مارسلا پانزده ماه و یازده ماه، نه کمتر، مرا دوست داشت.

براس کوباسهمان بازی جامعه ای را انجام می دهد که در آن زندگی می کند. او خواهان جایگاه برجسته در سیاست است و می خواهد نام خود را در میان بزرگان ببیند. بخشی از این تمایل از پدرش سرچشمه می گیرد.

این میل در براس کوباس و در ایده ثابت او از گچ جهانی براس کوباس ادامه دارد. راوی بیش از میل به درمان بیماری های بشریت، می خواهد نام او را تا حد امکان به شکل های مختلف نشان دهد، که نشان دهنده ی غرور و منیت متورم است.

یکی از بزرگترین ها. نقدهای اجتماعی موجود در داستان ماچادو/براس کوباس در مورد برده داری است. یعنی وقتی راوی صحنه شکنجه برده دیگری را توسط یک برده توصیف می کند.

براس کوباس رفتار خشونت آمیز برده سابق خود را به عنوان انتقال خشونتی که خود متحمل شده است توجیه می کند.

فراتر از نقد نظام برده داری یکی از نظریه های پوزیتیویسم را نیز می بینیم که از محیط تعیین کننده انسان دفاع می کند.

در یکی از گزیده هایی که به توضیح اثر اختصاص دارد، نویسنده Machado/Brás Cubas به ما می گوید

اما، مهم است که بگوییم این کتاب با هوس، با ذوق مردی ناراضی از اختصار قرن، یک اثر فلسفی خمیده، نوشته شده است. فلسفه نابرابر، اکنون ریاضت و سپس بازیگوش، چیزی که نه آن را می سازد و نه نابود می کند، نه ملتهب می کند و نه لذت می بخشد، و با این حال بیش از یک سرگرمی و کمتر از یک رسالت است.

هنری. Genius of Machado de Assis ایجاد را فعال کرداثری که احکام زیبایی‌شناختی رئالیسم را در برزیل پایه‌گذاری می‌کند و تازگی عظیمی را در رمان‌های جهانی ایجاد می‌کند. سوم شخص به عنوان شخصیت مرکزی.

جریان ادبی: رئالیسم

رئالیسم جریانی ادبی است که جانشین رمانتیسم شد. رمان قبل از رئالیسم بر واقعیت‌های جادویی متمرکز بود که فراتر از زندگی روزمره، عشق‌های بزرگ، مناظر بی‌نظیر و فرار از واقعیت بود.

با ظهور پوزیتیویسم، رمان شکل دیگری به خود می‌گیرد. به گفته آلفردو بوسی:

نویسنده رئالیست شخصیت های خود را جدی می گیرد و وظیفه دارد حقیقت آنها را به معنای پوزیتیویستی تشریح انگیزه های رفتار آنها کشف کند.

همچنین ببینید: 5 شعر از ویلیام شکسپیر در مورد عشق و زیبایی (با تفسیر)

این بدان معناست که، برای رئالیسم، شخصیت‌های نقش اساسی را بازی می‌کنند ، دیگر در یک موقعیت غیرعادی نیستند. حرکت شخصیت‌ها نتیجه خودشان، پیشینه‌شان، مکان و ماهیتشان است.

رمان در بحبوحه یک موقعیت معمولی شروع به توسعه می‌کند، به مراکز شهری می‌رود، جایی که طیف گسترده‌ای از مردم در آنجا هستند. منبعی برای روایات است. فانتزی دیگر جایی در رئالیسم ندارد.

زمینه تاریخی

قرن نوزدهم با چندین جنگ و انقلاب مشخص شد. ظهور بورژوازی و رشد مراکز شهری باعث تغییرات ساختاری متعددی در جامعه شد.

اندیشه لیبرال بر نخبگان اقتصادی جدید تسلط داشت که از محافل اشرافی محروم بودند، حتی اگر دارایی های اقتصادی بیشتری داشتند.

4> پیشرفت های تکنولوژیکی و صنعتی شدن نیز به نظر می رسید که تفکر را به حرکت درآورد. علم و تجزیه و تحلیل شروع به جایگزینی سنت و تفکر دینی کرد.

در پایان قرن نوزدهم، زمانی که ماچادو د آسیس خاطرات پس از مرگ براس کوباس را راه اندازی کرد، برزیل بزرگترین رویداد را دید. تغییرات سیاسی-اجتماعی.

در سال 1888 Lei Áurea تصویب شد و برده داری لغو شد. سال بعد، جمهوری اعلام شد.

در سرتاسر رمان ماچادو د آسیس، می توان نیات لیبرالی مختلفی را مشاهده کرد. با انتقاد از برده داری و سیاست سلطنتی، توصیف جامعه در اواسط قرن 19 عمیق و حکیمانه است.

ریودوژانیرو در پایان قرن 19

Machado de Assis

Machado de Assis در 21 ژوئن 1839 در ریودوژانیرو به دنیا آمد و در 29 سپتامبر 1908 درگذشت. او پیش از راه اندازی <1 یکی از چهره های برجسته در سیاست برزیل بود>خاطرات پس از مرگ براس کوباس .

ماچادو د آسیس در آغاز فعالیت عمومی خود یک لیبرال رادیکال بود. با این حال، در طول سال‌ها، رادیکالیسم او در رابطه با سیاست برزیل تبدیل به ملاحظاتی شد. این موقعیت را می توان در تکامل مشاهده کردرمان های او.

در مرحله بلوغ، کنایه نقش مهمی را ایفا می کند به عنوان راهی برای مشاهده نکاتی که ماچادو فکر می کرد ناهمخوان هستند.

پرتره ماچادو د آسیس.

به

نیز مراجعه کنیداو در خواب می بیند که به آغاز قرن ها می رود، جایی که طبیعت یا پاندورا را می یابد. سپس با او گفت‌وگو می‌کند و می‌بیند که تمام سفر بشریت، از ابتدا، از جلوی چشمانش می‌گذرد.

براس کوباس مدت کوتاهی پس از به هوش آمدن می‌میرد. راوی به سمت تولد حرکت می کند و ویرجیلیا پل اوست.

ویرجیلیا بزرگترین گناه دوران جوانی من بود، جوانی بدون کودکی وجود ندارد، کودکی مستلزم تولد است، و اینگونه است که بدون زحمت به آن روز می رسیم. 20 اکتبر 1805، زمانی که من به دنیا آمدم.

دوران کودکی براس کوباس

درست پس از تولد او، خانواده او آینده ای موفق را برای او برنامه ریزی کردند. عمویش ژوائو که در ارتش بود چشمان بناپارت را در او دید. عمویش ایلدفونسو که یک کشیش بود، او را به عنوان یک مقام عالی کاتولیک می دید.

پدرش گفت که او هر چه خدا بخواهد خواهد بود. در هفته‌های اول، براس کوباس ملاقات‌های زیادی از سوی همسایگان داشت، نوازش، بوسه‌ها و تحسین‌های فراوانی داشت.

او سال بعد غسل تعمید گرفت. پدرخوانده او سرهنگ پائولو واز لوبو سزار د آندراده و سوزا رودریگز د ماتوس و همسرش دی. ماریا لوئیزا د ماسدو رزند و سوزا رودریگ د ماتوس بودند. نام آنها اولین چیزهایی بود که راوی یاد گرفت.

براس کوباس آزاد بزرگ شد و در سن پنج سالگی به او لقب " شیطان پسر " دادند. غلامش پرودنسیو را اسب می ساخت، سوار او می شد، افسار می گذاشت و شلاق می زد و در خیابان می گشت.خانه.

مادرش سعی کرد او را وادار کند که برخی از احکام و دعاها را حفظ کند. او زن ساده ای بود و از خدا و شوهرش می ترسید. پدرش او را می پرستید و لوس می کرد و آزادی زیادی در خلقتش می داد .

همچنین ببینید: The Lusíadas اثر Luís de Camões (خلاصه و تجزیه و تحلیل کامل)

براس کوباس از مدرسه می گوید که چقدر خسته کننده بود. او کمی در مورد معلم خود و در مورد Quincas Borba، یکی از همکارانش صحبت می کند.

Quincas Borba. هرگز در دوران کودکی ام، هرگز در تمام عمرم، پسری بامزه تر، مبتکرتر و شیطون تر پیدا نکردم. او گل بود، و نه فقط برای مدرسه، بلکه برای کل شهر.

علاقه به مارسلا

از مدرسه، راوی به دوران جوانی و عشق اولش، مارسلا می رود. .

سی روز طول کشید تا از روسیو گرانده به قلب مارسلا بروم، دیگر سوار بر اسب آرزو نیست، بلکه بر الاغ صبر.

او عشق مارسلا را در خانه حفظ می کند. هزینه بسیاری از هدایا ، که باعث می شود مقدار زیادی از پول خود را از دست بدهید. در ابتدا پدرش حتی در مخارج به او کمک می کند. با این حال، وقتی براس کوباس شروع به خرج کردن بخشی از ارث خود می کند، پدرش دخالت می کند و او را برای تحصیل در کویمبرا می فرستد.

براس کوباس مادرش را از دست می دهد

کوباس با قلب شکسته راهی اروپا می شود. او مدرک لیسانس خود را در کویمبرا می گیرد، از لیسبون می گذرد، شکوفایی رمانتیسم را می بیند و در ایتالیا شعر می نویسد.

بازگشت به ریودوژانیرو با انگیزه نامه پدرش است که می گوید مادرش بسیار بیمار است. . براس کوباس بر می گردد و او را مبتلا به سرطان معده می یابد. کمی بعد از اومی میرد.

براس کوباس برای زندگی در تیجوکا می رود ، جایی که با یک تفنگ ساچمه ای و چند کتاب منزوی می شود. زمان سوگواری بین خواب، شکار و مطالعه سپری می شود.

براس کوباس با دختری زیبا و لنگی آشنا می شود

پدر برای یافتن پسرش می رود و دو پیشنهاد می کند: ازدواجی هماهنگ و در نتیجه، ورود به زندگی سیاسی است.

نویسنده فقید کمی تردید می کند، اما قول می دهد که فکر کند و به ریودوژانیرو برود. با این حال، او D. Eusébia را پیدا می کند که او نیز در تیجوکا زندگی می کند و شروع به بازدید از خانه آن خانم می کند.

D. یوسبیا دختری دارد که با وجود زیبایی بسیار لنگ است. راوی شروع به معاشقه با دختر می کند و او را برنده می کند . سپس به پایین می رود و او را در تیجوکا تنها می گذارد.

براس کوباس با ویرجیلیا ملاقات می کند

در ریودوژانیرو و با کمک پدرش با ویرجیلیا، همان بانویی که از او دیدن کرده بود، ملاقات می کند. در بستر مرگش.

نمیگویم که او قبلاً در بین دختران آن زمان برتری زیبایی را داشت، زیرا این رمانی نیست که نویسنده در آن واقعیت را طلایی کند و چشم خود را بر آن ببندد. کک و مک و جوش (...). او زیبا، شاداب و از دستان طبیعت بود.

ویرجیلیا دختر مشاور دوترا است. ازدواج با او راهی برای براس کوبا برای دستیابی به تمایز اجتماعی و ورود به سیاست بود چون با وجود اینکه او ثروتمند بود، اصل و نسب نجیب نداشت.

سیاست راهی برای کسب موقعیت بود. احترام و حتی عنواناشرافی.

براس کوباس و ویرجیلیا در کمتر از یک ماه صمیمی می شوند و او شروع به دیدن خانه اش می کند. در یکی از مواردی که به شام ​​می‌رود، براس کوباس ساعتش را رها می‌کند و شیشه را می‌شکند.

او برای تعمیر ساعت به مغازه‌ای می‌رود و مارسلا، معشوق سابقش را با چهره‌ای پر از خال پیدا می‌کند. به دلیل آن، از آبله.

اما، برنامه ازدواج براس کوباس با آمدن لوبو نِوِس با مشکل مواجه شد. نامزدی او از حمایت چندین نفوذ سیاسی برخوردار بود. راوی مجبور شد تسلیم شود و در چند هفته، لوبو نئوس با ویرجیلیا نامزد کرد.

مرگ پدر براس کوباس

پدر براس کوباس از شکست پسرش خشمگین شد. از این گذشته، سن بالا و وضعیت نامناسب سلامتی او باعث شد تا چهار ماه بعد از دنیا برود. تقسیم ارث باعث ایجاد اصطکاک بین براس کوباس، خواهرش سابینا و برادرشوهرش کوتریم می شود.

آنها روابط را قطع می کنند و براس کوباس چرخه دیگری از انزوا را آغاز می کند. بدون پدر، بدون ازدواج و با رابطه قطع شده با خواهرش، راوی دوره ای انزوا را سپری می کند، گهگاهی به جامعه سر می زند و چند مقاله می نویسد.

براس کوباس شروع به بازدید از ویرجیلیا و لوبو نوس می کند، با او دوست می شود. خانواده و معشوق ویرجیلیا می شود.

تصاویر دوباره با کوینکاس بوربا

پس از ترک یک شام در خانه معشوق، براس کوباس با کوئینکاس بوربا، دوست مدرسه ای سابق خود آشنا می شود.حالا او یک گدا است که در خیابان زندگی می کند.

راوی از وضعیت دوستش می ترسد، کمک می کند، اما او فقط پول می خواهد و در نهایت ساعت براس کوباس را می دزدد.

8>براس کوباس و ویرجیلیا هنوز عاشق هستند

عاشقانه بین ویرجیلیا و براس کوباس ادامه دارد. برخی از سوء ظن ها شروع می شود مبنی بر اینکه این دو رابطه پنهانی دارند. براس کوباس به آنها پیشنهاد می کند که فرار کنند، اما ویرجیلیا قبول نمی کند. راه حل این است که خانه ای برای ملاقات در مخفی پیدا کنید. دونا پلاسیدا، خیاط سابق ویرجیلیا، برای نگهبانی از خانه عشاق انتخاب می‌شود.

براس کوباس با پرودنسیو ملاقات می‌کند

براس کوباس در خیابان با مرد سیاه‌پوستی آزاد مواجه می‌شود که یک برده سیاه‌پوست را شلاق می‌زند. مرد سیاه پوست آزاد، که مجازات عمومی شدیدی را اعمال می کند، کسی نبود جز پرودنسیو، برده سابق براس کوباس که آزاد شد. براس کوباس در مورد شلاقی که به برده وارد کرد، می گوید:

این راهی بود که پرودنسیو باید از شر ضرباتی که دریافت می کرد خلاص شود - انتقال آنها به دیگری

مورد ویرجیلیا تقریباً وجود دارد. کشف شده

جلسات بین ویرجیلیا و براس کوباس با انتصاب لوبو نئوس به ریاست یک استان در خطر است . این نامزدی خانواده را مجبور به نقل مکان به شمال می‌کند.

لوبو نیس براس کوباس را به عنوان منشی خود انتخاب می‌کند. در ابتدا به نظر می رسد این راه حل باشد.به این مشکل، اما جامعه بیش از پیش نسبت به رابطه او با ویرجیلیا بی اعتماد می شود، و به نظر می رسد سفر به شمال ماشه ای برای رسوایی است.

لوبو نئوس جاه طلبی سیاسی زیادی دارد و نامزدی برای ریاست جمهوری این یک گام بزرگ رو به جلو در حرفه شما است. او همچنین خرافاتی است و چون نامزدی در 13 منتشر شد، تصمیم به رد می گیرد.

زوج عاشق می توانند دوباره آرام باشند. پس از خطرات کشف شدن، براس کوباس و ویرجیلیا اوج جدیدی در رابطه خود دارند.

براس کوباس با کوئینکاس بوربا متحد می شود

او دوباره با خواهرش ارتباط برقرار می کند و برادر شوهرش که قصد دارد با او ازدواج کند. کوباس نامه ای از همکار سابقش کوینکاس بوربا دریافت می کند که ساعتش را به او پس می دهد.

همکاران سابق شروع به ملاقات مکرر می کنند و پس از به دست آوردن ارث، کوئینکاس ظاهری و با یک سیستم فلسفی جدید دوباره ظاهر می شود . کوباس به چهره جدید خود علاقه مند است.

پایان رابطه عاشقانه با ویرجیلیا

ویرجیلیا براس کوباس را حامله می شود که از این خبر بسیار خوشحال است. با این حال، او چندان خوشحال به نظر نمی رسد و اندکی بعد، کودک خود را از دست می دهد .

رابطه بین این دو دوباره متزلزل می شود، زمانی که Lobo Neves نامه ای ناشناس دریافت می کند که خیانت همسرش را محکوم می کند. ویرجیلیا آن را انکار می‌کند و تهدید کاهش می‌یابد.

ملاقات این زوج برای مدتی با اصطکاک ادامه می‌یابد. تا لوبو نئوساو دوباره به ریاست استان منصوب می شود و با خانواده اش آنجا را ترک می کند.

براس کوباس وارد سیاست می شود

پس از مدتی براس کوباس معاون می شود و در نهایت وارد سیاست می شود. پس از یک سخنرانی کامل از نظر شکل و روش، اما فاجعه بار در محتوا ، او وظیفه خود را از دست می دهد.

او با تشویق کوینکاس بوربا، روزنامه مخالف دولت را باز می کند. که باعث ایجاد اصطکاک با برادر شوهرش کولتریم می شود و تنها شش ماه دوام می آورد.

براس کوباس میراث بدبختی ما را منتقل نمی کند

لوبو نئوس تقریباً موفق می شود وزیر شود، اما می میرد. چند روز قبل از قرار ملاقات Quincas Borba شروع به از دست دادن عقل خود می کند. براس کوباس وارد Ordem Terceira می شود، جایی که به مدت سه سال در آن مناصب است.

در این مدت او دختر لنگ را در یک خانه مسکونی می یابد، می بیند که معشوق سابقش مارسلا در یک بیمارستان خیریه می میرد و کوئینکاس بوربا دیوانه می شود. . در پایان، براس کوباس به سوی دیگر زندگی می رسد و نتیجه می گیرد:

من بچه نداشتم، میراث بدبختی مان را به هیچ موجودی منتقل نکردم

شخصیت های اصلی

Brás Cubas

او راوی و شخصیت اصلی است. او کتاب خاطرات خود را پس از مرگش می نویسد.

او بدون هیچ گونه وابستگی به قراردادهای اجتماعی، زندگی در ریودوژانیرو و روابط آن را با دیدی منحصر به فرد به تصویر می کشد.

ویرجیلیا

او عاشق جوانان براس کوباس بود. ازدواج کرده برایعلاقه به Lobo Neves دارد، اما با وجود اینکه معشوقه دارد، او همسری فداکار است که به شوهرش احترام می گذارد و او را می پرستد.

علاقه ها و تعهدات او به دقت سنجیده می شود و او هرگز به خاطر او خانواده یا در برابر جامعه شکست نمی خورد. رابطه عاشقانه.

مارسلا اولین عاشق براس کوباس، علاقه او بیشتر بر پول متمرکز است تا عشق.
Lobo Neves شوهر ویرجیلیا، او جاه طلبی های سیاسی و ظرفیت اجرای آنها را دارد. او رئیس جمهور می شود و تقریباً وزیر می شود. با خواهرش سابینا ازدواج کرد. او مردی است که به شدت نگران کار، پول و خانواده اش است.

او دائماً از حرکات براس کوباس آگاه است که می تواند نام خانوادگی را خدشه دار کند.

Quincas Borba

همکار سابق براس کوباس، گل کل امپراتوری، که گدا می شود.

پس از به دست آوردن یک ارث، او به عنوان یک فیلسوف به جامعه باز می گردد و مشاور بزرگی برای راوی است. او در نهایت عقل خود را از دست می دهد.

دونا پلاسیدا

او خیاط سابق ویرجیلیا است و عاشقان زن و شوهر به او اعتماد می کنند. خانه ای که در آن مخفیانه یکدیگر را ملاقات می کنند.

او بسیار کاتولیک است، در ابتدا به خاطر حمایت از زنا احساس بدی می کند، اما پول به او کمک می کند بر مسائل اخلاقی غلبه کند.

تجزیه و تحلیل




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.