Mayombe: تجزیه و تحلیل و خلاصه کار Pepetela

Mayombe: تجزیه و تحلیل و خلاصه کار Pepetela
Patrick Gray

فهرست مطالب

Mayombe کتابی از نویسنده آنگولیایی پپتلا (1941) است. این رمان بین سال‌های 1970 و 1971، زمانی که نویسنده در چریک‌ها برای آزادی آنگولا شرکت کرد، نوشته شد و در سال 1980 منتشر شد.

این اثر داستان گروهی از چریک‌ها در استان کابیندا، نزدیک را روایت می‌کند. تا مرز کنگو.

خلاصه Mayombe

ماموریت

چریک ها در مایومبه هستند و ماموریت آنها مداخله در بهره برداری از جنگل است. عملیات انجام شده توسط پرتغالی ها در همان ابتدای ماموریت، تئوری، معلم پایگاه، مجروح می شود. با وجود درد مداوم هنگام راه رفتن، او با همراهانش به ماموریت ادامه می دهد.

همچنین ببینید32 بهترین شعر کارلوس دروموند دی آندراد تجزیه و تحلیل13 افسانه و پرنسس های کودکان به خواب (نظر داده شده)5 داستان های ترسناک کامل و تفسیر شده

هدف چریک ها علاوه بر برهم زدن شرکت چوب بری، سیاسی کردن کارگران است. در این رویکرد، آنها ماشین‌ها را نابود می‌کنند، تجهیزات را ضبط می‌کنند و آنگولاها را به جنگل انبوه می‌برند. در آنجا کمیسر مسئول توضیح دادن دلیل اقدامات کارگران است. پس از توضیحات، چریک ها کارگران را آزاد کردند و وسایل آنها را پس دادند، به جز پول یکی از کارگران که در نهایت ناپدید شد.

«هر سگی که پارس می کرد تصور دزد را به آنها می داد. با این حال آنها انتظار داشتند aدر رمان، هم برای توصیف محیط و هم برای دخالت این عناصر در روایت.

«چنین مایومبی است که می تواند اراده طبیعت را به تأخیر بیندازد»

زمین زمین کوهستانی و پوشش گیاهی متراکم نوعی حفاظت را به چریک ها ارائه می دهد، اما در عین حال خطرات و مشکلات زیادی را پنهان می کند.

در میانه میومبه است که پایگاه پیشرفته MPLA قرار دارد. پیدا شده است و تاریکی جنگل این ویژگی است که دائماً توسط نویسنده تقویت می شود. فلور عنصر جنگلی است که بیشتر توسط پپتلا در رمان کشف شده است.

همچنین ببینید: کتاب الی: معنی فیلم

آن را هم ببینید

مرد تا پولش را به او بدهد."

بحران گروه

دزدی پول کارگر منجر به بحران در جنبش می شود. یکی از اتهامات اصلی کلنی این است که MPLA از دزدان تشکیل شده بود. چریک ها در حال آماده سازی اقدام دیگری هستند و می دانند که ارتش پرتغال به دلیل از بین رفتن ماشین آلات مورد استفاده در بهره برداری از چوب از جاده ها عبور خواهد کرد.

بدون ترس. و همراهانش تصمیم میگیرند که کمینی را علیه نیروهای استعماری تدارک ببینند.از نظر او اقدام مستقیم یکی از بهترین راهها برای تحریک بسیج مردمی است.حمله موفقیت آمیز است، ارتش پرتغال تلفات زیادی دارد و چریکها متحمل هیچ گونه خسارتی نشدند. .

بعد از عملیات نظامی، چریک ها جمع می شوند تا بفهمند چه اتفاقی برای پول کارگر افتاده است، در چکی متوجه می شوند که ناسپاسی پول را دزدیده است، چریک دستگیر می شود و پول در یک چک به کارگر بازگردانده می شود. عملیات مخاطره آمیز.

پایگاه

فصل با توصیف گسترده مایومبه و رابطه بین جنگل و پایگاه چریکی آغاز می شود. پپتلا همچنین روال چریک‌ها در پایگاه، کلاس‌هایی را که تئوری به همرزمانش می‌دهد و روابطی که در زنجیره فرماندهی برقرار می‌شود، توصیف می‌کند.

در نقطه‌ای مشخص، کمبود غذا شروع به تهدید می‌کند. پایگاه و وضعیت با ورود چریک های جدید، عمدتاً جوان و پیچیده تر می شودبی تجربه که نیاز به آموزش دارند. با اندک منابع، کمیسر به شهر دولیسی در کنگو فرستاده می شود تا از رهبر آندره غذا بخواهد.

"چوب های مرده روی دیوارها ریشه دوانیدند و به زمین چسبیدند. و کلبه ها تبدیل به قلعه شدند"

سفر به شهر برای کمیسر نیز جالب است که می خواهد نامزد خود، پروفسور اودینا را پیدا کند. در شهر، کمیسر در یافتن آندره مشکل دارد، بنابراین او در مدرسه به دنبال اوندینا می گردد. اقامت کوتاه کمیسر در شهر، نامزدش را آزار می دهد و برخی از نکات نشان می دهد که رابطه این دو به خوبی پیش نمی رود.

پس از اینکه کمیسر آندره را پیدا می کند که قول می دهد غذا را به پایگاه برساند، به پایگاه می رسد. پایگاه Mayombe، جایی که او با Fearless در مورد کمبود غذا و رابطه اش با Ondine گفتگو می کند.

Ondina

کمبود غذا هنوز پایگاه را آزار می دهد. حتی با قول آندره، غذا زمان زیادی می برد تا برسد. گرسنگی بی قرار چریک ها و قبیله گرایی شروع به ایجاد یک سری درگیری های کوچک در درون رفقا می کند. آمدن غذا روحیه را تقویت می کند و تنش را کاهش می دهد.

اما، همراه با غذا، اخباری نیز از دولیسیه می رسد: اوندینا در حال رابطه جنسی با آندره دستگیر شد. همه نگران کمیسر هستند، مخصوصاً فرمانده بدون ترس. اوندینا نامه ای به کمیسر می فرستد و در مورد او می گویدخیانت.

"احساس گرسنگی باعث افزایش انزوا شد"

کمیسیون سعی می کند فورا به سمت Dolisie برود، اما Fearless او را متوقف می کند. روز بعد بی باک و کمیسر راهی شهر می شوند. به دلیل خیانت، آندره از سمت خود به عنوان رهبر برکنار می شود و سم مدو باید وظایف خود را در شهر به عهده بگیرد.

همچنین ببینید: 23 بهترین فیلم درام تمام دوران

در Dolisie، کمیسر بلافاصله به دنبال اوندینا می گردد و با وجود اینکه آنها رابطه جنسی دارند، او امتناع می کند. برای از سرگیری با چریک او به دنبال بی باک است تا بتواند با اوندین صحبت کند. گفت و گو نیز برای کمیسر مطلوب نیست. در واقع سم مدو می‌داند که بین این دو چه اتفاقی می‌افتد و می‌داند که آشتی اکنون غیرممکن است.

کمی بعد، چریک‌ها متوجه می‌شوند که پرتغالی‌ها پایگاهی را در پائو کایدو، نزدیک به پایگاه MPLA ایجاد کرده‌اند. کمیسر به پایگاهی باز می گردد که در آن فرماندهی را به عهده می گیرد، در حالی که سم مدو در شهر می ماند تا وظایف آندره را بر عهده بگیرد. شهر با اوندین. این دو زمان زیادی را صرف صحبت در مورد روابط می کنند و فرمانده در مورد للی صحبت می کند، زنی که چند سال پیش با او درگیر شد و زمانی که او سعی کرد به دیدن او برود کشته شد.

Fearless و Ondine شروع به صحبت کردند. درگیر شوند و رابطه آنها به بحث در مورد زنان و آزادی آنها منجر شود. Vêwe یکی از چریک های پایگاه به شهر می رسد و هشدار می دهدبدون ترس از اینکه پایگاه مایومبه توسط پرتغالی ها مورد حمله قرار گرفت.

بدون ترس عملیاتی را برای از بین بردن حمله آماده می کند. او موفق می شود مردان زیادی را در میان ستیزه جویان و غیرنظامیان ساکن دولیسی جمع کند و به سمت پایگاه حرکت کند. لحظات منتهی به ورود آنها بسیار پرتنش است، اما با رسیدن به پایگاه متوجه می شوند که مورد حمله قرار نگرفته است.

"این بزرگترین نشانه همبستگی جمعی بود که تا به حال دیده ام. "

تئوری در واقع یک مار را در حین دوش گرفتن پیدا کرد و به سمت آن شلیک کرد و اینوو را ترساند که فکر می کرد تیرها توسط پرتغالی ها شلیک شده است. بی باک شروع به برنامه ریزی برای حمله به پایگاه پرتغالی می کند، زیرا می داند که فقط زمان زیادی است که "توگا ها" چریک ها را پیدا کنند.

درخت توت

وقتی بی باک به شهر می رسد. ، او رهبری پیدا می کند که به شما دستورات جدیدی می دهد. رئیس عملیات، موندو نوو، وظایف خود را در این شهر بر عهده خواهد گرفت و پس از حمله به پایگاه پرتغالی، سم مدو هدایت می شود تا جبهه جدیدی از مبارزه در شرق کشور باز کند، در حالی که کمیسر به عنوان فرمانده انتخاب می شود. فرمانده عملیات.

حمله به Pau Caído شروع به برنامه ریزی می کند. آنها به سمت پایگاه مایومبه حرکت می کنند که از آنجا برای حمله به راه افتادند. فرمانده به کمیسر اجازه می دهد تا عملیات را به عهده بگیرد تا او را برای تصدی مسئولیت آماده کند. کمین آماده شده و حمله موفقیت آمیز است. برای محافظت از کمیسر از حمله، بی باکاو به شدت مجروح می شود و یک چریک دیگر می میرد.

"جنگ، که کابیندا بود، برای نجات یک کیمبوندو جان باخت. سم مدو، که کیکونگو بود، برای نجات یک کیمبوندو درگذشت. این یک درس بزرگ برای ما. رفقا"

آماده عقب نشینی، چریک ها متوجه می شوند که بی باک از زخم هایش جان سالم به در نمی برد، می ایستند و منتظر مرگ او می مانند. سپس او را در همان مکان، درست در کنار درخت توت بزرگ دفن می کنند. قبیله گرایی به این دلیل غلبه کرد که هم سم مدو و هم چریک دیگری که جان باختند از گروه های قومی متفاوت از کومیساریو بودند.

پایان

کتاب با کومیساریو در جبهه جدید، به جای سم مدو به پایان می رسد. . تأمل در زندگی و رابطه اش با دوست فقیدش.

تحلیل اثر

جنگ استعماری

موضوع اصلی رمان جنگ برای استقلال آنگولا است. درگیری بین گروه های مختلف آنگولا و نیروهای پرتغالی بیش از 13 سال به طول انجامید. مبارزه مسلحانه چند جبهه و عناصر داشت. گروه‌هایی که از استقلال آنگولا دفاع می‌کردند، ویژگی‌های بسیار متفاوتی در بین خود داشتند.

گروه‌هایی که برای استقلال می‌جنگیدند، علاوه بر دیدگاه‌های سیاسی مخالف، پایگاه‌های خود را نیز در مناطق مختلف تأسیس کردند و توسط گروه‌های قومی مختلف حمایت می‌شدند.

MPLA (جنبش مردمی برای آزادی آنگولا) یکی از اولین گروه ها بود. با اکثریت امبوندو تشکیل شد و با حزب کمونیست پیوند داشتپرتغالی و موعظه مارکسیسم-لنینیسم بود. FNLA (Frente Nacional de Libertação de Angola) گروه مهم دیگری بود که با حمایت قوی باکونگوها و ایالات متحده همراه بود.

پس از استقلال، MPLA قدرت را به دست گرفت و مدت کوتاهی پس از آن، کشور وارد جنگ داخلی شد. . بخش بزرگی از این مانع به این دلیل رخ داد که FNLA رژیم کمونیستی را نپذیرفت. علیرغم داشتن یک اتحادیه ضمنی در طول جنگ استقلال، مبارزه در آنگولا پیچیده بود، با چندین تفاوت ظریف و درگیری های داخلی.

رمان پپتلا به یک جبهه MPLA در منطقه کابیندا، با اکثریت بانتو، می پردازد. به موازات آنگولا به دنبال استقلال است. این باعث ایجاد بی‌اعتمادی نسبت به چریک‌ها می‌شود، در میان آنها، تنها یکی از گروه‌های قومی بانتو است.

قبیله‌گرایی

یکی از جنبه‌های اصلی Mayombe قبیله‌گرایی است. . آنگولا متشکل از قبایل بی‌شماری بود که تحت فرمانروایی پرتغال در یک کشور متحد شده بودند.

چندین زبان دامنه زبانی آنگولا را تشکیل می‌دادند. پرتغالی زبان رسمی بود که به نوعی همه را متحد می کرد، با این حال، این زبان مادری گویشوران نبود و همه به روان پرتغالی صحبت نمی کردند.

اتحاد قبایل مختلف در کشور آنگولا باعث ایجاد یک فرآیندی به نام قبیله گرایی قبل از آنگولا بودن، شهروندان از قبایل خاصی بودند. میراث قومی بی اعتمادی بین اعضای مختلف ایجاد می کندقبایل.

"این ما هستیم، با ضعف خود، قبیله گرایی، که مانع اعمال نظم و انضباط می شویم. به این ترتیب هیچ چیز هرگز تغییر نخواهد کرد."

در Mayombe درگیری های ایجاد شده توسط قبیله گرایی با درگیری های ایجاد شده توسط سازمان MPLA مخلوط شده است. چریک ها به دلیل اقوام اصلی یکدیگر به یکدیگر بی اعتماد هستند و روابط سیاسی و قدرت درون سازمان نیز آمیخته با این بی اعتمادی است. بزرگ شدن در لواندا یا از قبایل مختلف). اکثر آنها احساس می کنند که به قبایل خاصی تعلق دارند و روابط بین آنها در نهایت از نوعی فیلتر قبیله ای عبور می کند.

MPLA

MPLA، جنبش مردمی برای آزادی آنگولا، یکی از مهمترین چهره های سیاست آنگولا بوده و هست. جنبش در دهه 1950 توسط اتحاد چندین جنبش ملی گرای آنگولا تأسیس شد.

این گروه یک مبارزه مسلحانه را در امتداد خط مارکسیستی-لنینیستی سازماندهی کرد - مبارزه چریکی با جنبش سیاسی و تلقین همراه بود. خود خط فرماندهی از جنبه های نظامی و ایدئولوژیک مراقبت می کرد.

در رمان پپتلا، فرمانده سم مدو بالاترین مقام در خط فرماندهی است و پس از آن Comissario، یکی از رهبران سیاسی، و توسط رئیس عملیات. بیرونچریکی، اما مرتبط با MPLA، رهبران سیاسی دیگر از مردم و منابع مالی حمایت کردند.

کل این سازمان درگیری ها و حمایت داخلی خود را دارد. بینش سیاسی و خوانش های مختلف از واقعیت با قبیله گرایی در ساختار بسیار پیچیده ای از روابط آمیخته می شود. کاتالیزور روابط، فرمانده سم مدو است.

"سم مدو مشکل اساسی خود را حل کرد: برای حفظ خود، باید در آنجا، در میومبه می ماند. او خیلی زود یا خیلی دیر به دنیا آمد. در هر صورت، خارج از زمان، مانند هر قهرمان یک تراژدی"

دیگر شخصیت ها به دور بی باک می چرخند، که در نهایت واسطه همه روابط می شود. یکی از مهم ترین آنها، کمیسر ژوائو با نامزدش، پروفسور اودینا است. پس از "خیانت" او رابطه خود را با او قطع می کند.

اما خیانت جنبه دیگری نیز دارد که منجر به بلوغ کمیسر می شود. Fearless نقش مهمی در میانجیگری این رابطه ایفا می کند و در نهایت با اودینا نیز درگیر می شود. این سلسله روابط، آزادی جنسی زنان را همراه با روند استعمارزدایی آنگولا به بازی می‌آورد.

Mayombe

محیط اصلی کتاب Mayombe است، یک جنگل استوایی انبوه و کوهستانی، که در امتداد کنگو و از طریق استان کابینا، در شمال آنگولا.

عناصر جنگل ضروری هستند.




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.