شاهزاده ماکیاولی توضیح داد

شاهزاده ماکیاولی توضیح داد
Patrick Gray

پرنس که در سال 1513 خلق شد و در 1532 منتشر شد، توسط نیکولو ماکیاولی (1469-1527) نوشته شد و یکی از مهمترین مقالات سیاسی در جهان غرب است. این اثر مرجعی در علوم انسانی است و به ویژه در زمینه های حقوق، فلسفه و جامعه شناسی بسیار مورد مطالعه قرار گرفته است.

در اثری که کلاسیک شد، ماکیاولی نه تنها نوشت که چگونه یک سیاستمدار باید قدرت را تسخیر کند، بلکه بالاتر از آن نیز نوشت. همه کارهایی که او باید انجام دهد تا در موقعیت رهبری خود باقی بماند.

توضیحات اثر شاهزاده

او در مشهورترین اثر خود، ماکیاولی، در 26 فصل، نوشت. در مورد سیاست در عمل ، همانطور که هست، و نه از نظر ایده، در تئوری موجود در کتابها.

نویسنده که سالها در پشت صحنه قدرت فلورانس زندگی کرد. ، شهامت داشت آنچه را که او آن را صحیح و نادرست، اخلاقی و مذموم می دانست، برای سیاستمدار تا تثبیت خود در قدرت روی کاغذ بیاورد.

همچنین ببینید: شرح داستان مدوزا (اساطیر یونانی)

احساس اخلاقی ماکیاولی، که در آن به آن اشاره شده است. به سیاست، بر اساس آنچه او در زندگی روزمره زندگی عمومی در فلورانس شاهد بود، بود. هدف اصلی ماکیاولی هنگام نوشتن شاهزاده این بود که تمام دانش سیاسی عملی خود را به خانواده مدیچی که در قدرت بودند نشان دهد تا بتواند منصب دولتی خود را دوباره به دست آورد.

همچنین ببینید: افسانه‌های بومی: اسطوره‌های اصلی مردمان اصلی (توضیح داده شده)

پس از خروج سودرینی محافظش. ماکیاولی به طور فزاینده ای به قدرت رسیددور از زندگی عمومی فلورانس. نیکولو ماکیاولی از طریق کتاب خود می خواست نشان دهد که در رأس مسائل سیاسی در کاخ های فلورانس و در مراکز اصلی اروپا قرار دارد.

گیرنده کتاب او لورنزو دی پیرو مدیچی (1492-1519) بود. ، که به مدت سه سال بر فلورانس حکومت کرد و ماکیاولی سعی کرد او را تحت تأثیر قرار دهد. 1>شاهزاده ، همه جوامع به ساختاری نیاز دارند که بر جمع نظم دهد و بر آن مسلط شود، در غیر این صورت هرج و مرج و درگیری رخ خواهد داد.

طبیعت انسان برای نویسنده، خودخواه و فاسد است و انسان بیش از هر چیز به لذت خود می اندیشد. در مواجهه با این حقیقت، تنظیم روابط بین مردان بر عهده دولت است و بر رهبر است که به خیر جمعی بیندیشد، و اجازه ندهد که نگرش های فردی خودخواهانه باعث از بین رفتن خیر عمومی شود.

سیاست دقیقاً این حرفه برای سازماندهی شهر است تا از تسلط خرابکاران بر فضای عمومی جلوگیری کند. بنابراین، تسلط سیاسی برای منافع جمعی ضروری است.

می توان گفت که دیدگاه ماکیاولی در مورد این موضوع در مقایسه با تز فیلسوفان یونانی بدبینانه است، به عنوان مثال، که مشترک المنافع خوبی می دیدند. شادی به عنوان ارکان اساسی برای ساختن زندگی سیاسی است. برای ماکیاولی، زندگی سیاسی ضروری استتا انسان ها یکدیگر را نابود نکنند.

ویژگی های یک شاهزاده

به گفته ماکیاولی، یک شاهزاده باید پنج ویژگی اساسی داشته باشد تا بتواند حکومت کند و خود را در قدرت تثبیت کند: تقوا، امانتداری، انسانیت، امانتداری و دینداری .

لازم نیست که رهبر همه این ویژگی ها را داشته باشد، بلکه لازم است مردم باور کنند که رهبر این ویژگی ها را دارد، حتی اگر او این ویژگی ها را داشته باشد. باید "جعلی" عمل کند. یعنی شاهزاده باید بتواند این پنج ویژگی را به رعایای خود نشان دهد تا مردم را متقاعد کند و در سمت خود باقی بماند، حتی اگر واقعی نباشد.

یک رهبر باید همیشه حالت اقتدار و اعتماد داشته باشد. ، اگرچه هرگز نباید به وفاداری رعایا تکیه کند. انسان ها بیش از هر چیز به رفاه فردی خود می اندیشند، به همین دلیل است که رهبر باید حالت بی اعتمادی خود را حفظ کند و همیشه انتظار داشته باشد که دیگری در نقطه ای رقیب او شود.

چگونه حکومت کنیم

یک شاهزاده برای حکومت کردن نیاز به ثروت (کلمه ای که به عنوان مترادف شانس استفاده می کند) و فضیلت (که در این زمینه به معنای توانایی حکومت و مذاکره است) نیاز دارد.» که ماکیاولی به آن اشاره می کند، نداشت. روشنفکر یک مفهوم منفی به معنای بدخواه یا ظالم بودن حاکم، در اینجا از ویژگی دیپلماتیک و میانجی کسی صحبت می کند کهتوانایی "دانستن چگونه بودن".

ماکیاولی تشخیص می دهد که سیاست پویا است و خیلی سریع تغییر می کند، بنابراین یک شاهزاده باید همیشه هوشیار باشد و در اسرع وقت اقدام کند . یک شاهزاده همچنین باید محکم باشد و بتواند امنیت کشوری را که رهبری می‌کند، حفظ کند، حتی اگر این به معنای وارد شدن به درگیری‌ها و جنگ‌ها باشد.

در حالت ایده‌آل، ماکیاولی فرض می‌کند که هر سیاستمداری باید در عین حال دوست داشته شود و ترسید. اما در صورتی که یکی از ویژگی ها وجود نداشته باشد، روشنفکر توصیه می کند که قبل از هر چیز از رهبر به جای دوست داشتن، ترسیده شود.

ماکیاولی همچنین اظهار می دارد که گاهی یک سیاستمدار نمی تواند به حرف داده شده احترام بگذارد و چه زمانی. این اتفاق می افتد، شما نباید از پرانرژی بودن بترسید. مردم باید از رهبر خود بترسند، اما یک رهبر هرگز نباید از رعایای خود بترسد.

یکی از مشهورترین نقل قول ها از آثار ماکیاولی دقیقاً در مورد اهمیت وجود یک سیاستمدار، در عین حال، مورد علاقه و ترس صحبت می کند. برای قومش:

از آنجا بحثی پیش می آید، یعنی اینکه دوست داشتن بهتر است یا ترساندن. ممکن است پاسخ داده شود که همه دوست دارند هر دو باشند. با این حال، از آنجایی که آشتی دادن آنها دشوار است، در صورتی که یکی از این دو شکست بخورد، ترس از آن بسیار امن تر از دوست داشتن است. زیرا به طور کلی می توان گفت که مردان ناسپاس، بی ثبات، وانمود شده و ناصادق، بیزار از خطر، حریص برای منفعت هستند. بنابراین، تا زمانی که شاهزاده خیرخواهانه عمل می کند، آنهاآنها به طور کامل اهدا می کنند، خون، کالا، زندگی و فرزندان خود را به شما تقدیم می کنند، اما فقط در مواقع خوب، همانطور که در بالا ذکر شد. با این حال، هنگامی که مشکلات پیش می آیند، آنها شورش می کنند و شاهزاده ای که کاملاً به قول آنها تکیه می کند، زمانی که خود را برای شکست ها آماده نمی بیند، تباه می شود.

اخلاق سیاستمدار

دروغ گفتن، تحریف حقایق، مخالفان را تهدید کنید، پول و قدرت را از ثروتمندان بگیرید و به فقرا بدهید، از جذابیت، کلمات زیبا و جلوه استفاده کنید... تا در قدرت بمانید!

Maquiave در شاهزاده <2 تاکید می کند> اینکه یک سیاستمدار خوب باید بتواند واقعیت را دستکاری کند، اغلب دروغ می‌گوید یا فریب می‌دهد تا در قدرت ماندگار شود.

بسیاری به‌عنوان نویسنده‌ای که افراد نادرست را ستایش می‌کرد، ماکیاولی می‌خواست از طریق آثارش نشان دهد عملکرد ماشین سیاسی همانطور که هست . نویسنده در طول زندگی خود شاهد بود که بسیاری از رهبران برای دستیابی به آنچه در نهایت می‌خواستند از نظر اخلاقی، وضعیت‌های مشکوک را انتخاب می‌کردند: باقی ماندن در قدرت. این جمله که به اشتباه به ماکیاولی نسبت داده می شود، به درک اندکی از ماهیتی که متفکر در اثرش شاهزاده نشان می دهد کمک می کند.

انگ نویسنده آنقدر قوی بود که کلمه ماکیاولی، یک اسم تحقیرآمیز، تا به امروز برای اشاره به کسانی که دستکاری می کنند استفاده می شودبرای رسیدن به آنچه می خواهند.

زمینه تاریخی

خانواده مدیچی در منطقه بسیار قدرتمند بودند و حدود 100 سال بر فلورانس حکومت کردند. فلورانس 1500 مرکز مهمی بود: مهد اومانیسم، پایتخت رنسانس بود، و در دوره ای که با شور و نشاط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مشخص شد، درخشید.

از سوی دیگر، وجود داشت. بی‌ثباتی زیاد در منطقه، درگیری‌های فراوان در ایتالیا، که هنوز یکپارچه نشده بود و اغلب صحنه نبردهایی بود که خونریزی‌های عظیمی را به همراه داشت.

از نظر سیستم سیاسی، فلورانس مانند بسیاری از اروپایی‌ها سلطنتی نبود. ایالت های آن زمان این منطقه یک جمهوری بود که در آن قدرت در دستان چند خانواده ثروتمند متمرکز بود.

نیکولا ماکیاولی که در فلورانس به دنیا آمد (و در همان شهر درگذشت) از حامیان جمهوری بود. مناصب سیاسی عمومی بالایی مانند صدراعظم، سفیر و مشاور داشت.

ماکیاولی ساختار سیاسی را می‌دید که به اعتقاد او فروپاشی ایده‌آل است. با عواقب پایان جمهوری، ماکیاولی دستگیر، شکنجه و به روستا تبعید شد.

نویسنده در پایان عمر خود فکر کرد که فلورانس توسط یک شاهزاده اداره خواهد شد و بنابراین ، تصمیم گرفت به لورنزو دی پیرو دی مدیچی، کاندیدای اصلی این پست نامه بنویسد تا نقش شورایی خود را پس بگیرد. ماکیاولی می خواست،بنابراین، از طریق کتاب خود، به طور واضح و آموزشی نشان می دهد که او دانش زیادی در مورد عملکرد جامعه داشته است.

ماکیاولی در زندگی سیاسی ایتالیا غوطه ور بود

نویسنده شاهزاده را خلق کرد. در سال 1513، سالها قبل از انتشار اثر ( شاهزاده در سال 1532، پنج سال پس از مرگ نویسنده منتشر شد). در ابتدا قرار بود این کتاب توسط نوه لورنزو مدیچی (با شکوه)، لورنزو دی پیرو مدیچی (1492-1519)، که در آن دوره تاریخی بر فلورانس حکومت می کرد، بخواند.

لورنزو در قدرت بود. تنها به مدت سه سال، اما خانواده‌اش دهه‌ها در منطقه تأثیرگذار بودند.

نیکولائو ماکیاولی شاهد یک لحظه سیاسی مهم، بین قرن‌های 15 و 16 بود، زمانی که دولت‌ها پس از قرون وسطی شروع به تثبیت خود کردند.

در سال 1498، ماکیاولی به عنوان منشی و صدراعظم دوم جمهوری فلورانس منصوب شد، که نام بسیار مهمی در زندگی عمومی در منطقه بود.

ماکیاولی یک ناظر در به عنوان مثال، انتخابات پاپ در سال 1503، و او در اولین فتح خود در کنار ژولیوس دوم بود، علاوه بر این که یک نیروی پیاده نظام برای تصرف مجدد پیزا در سال 1509 سازماندهی کرد.

اما در سال 1512، ماکیاولی شکست خورد. قدرتی که داشت و حتی شکنجه و زندانی شد و مجبور شد در کنار همسر و شش فرزندش به روستاها پناه ببرد. در این دوره منزوی بود که بیشترنوشته است که حتی شاهزاده را خلق کرده است.

شاهزاده اثری جاودانه است

با وجود اینکه این اثر در زمینه تاریخی کاملا متفاوتی نوشته شده است، از گفتگوهای ماکیاولی با ما تا به امروز، نشان دهنده رفتار معمول بسیاری از افرادی است که زندگی سیاسی را انتخاب کرده اند.

نویسنده، بیش از 500 سال پیش، جامعه را با تقسیم آن به دو گروه خلاصه کرده است: قدرتمندان و افراد قدرتمند. که اطاعت کرد حتی با علم به اینکه حکومت ها سقوط می کنند و دیگران برمی خیزند، چون نظام سیاسی ذاتاً پویا است، جامعه همچنان از این تقسیم بندی اساسی به دو گروه اداره می شود.

اگر می خواهید نویسنده را عمیق تر بشناسید، به ادامه مطلب بروید. مقاله نیکولاو ماکیاولی: زندگی نامه و آثار اصلی.




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.