فهرست مطالب
این دوره از اشعار او که نظریه پردازان از آن به عنوان «مرحله حافظه» یاد می کنند، تمرکز زیادی بر خاطرات نویسنده دارد. بنابراین، سخنان او به نوعی تعادلی را که او در مورد زندگی انجام می دهد ترجمه می کند و نتایج (و تردیدهای جدیدی) را که به آن رسیده است فهرست می کند. (31 اکتبر 1902 - 17 اوت 1987) به عنوان بزرگترین شاعر ملی قرن بیستم منصوب شده است. یکی از چهرههای اصلی مرحله دوم مدرنیسم برزیلی، تأثیر او بر ادبیات ما بیحساب است.
شعر او سرشار از اظهارنظرهای اجتماعی و سیاسی است، همچنین به پرسشهای متافیزیکی و اضطرابهای روزمره موضوع مشترک بازتاب دارد.
Carlos Drummond de Andrade، عکاسی توسط Folhapress.
در میان موضوعات مختلفی که دراموند به آن پرداخته است، عشق بدون شک یکی از موضوعات اصلی است. سخنان او در گذر زمان جان سالم به در می برد و برای عاشقان در هر سنی جاری و مرتبط باقی می ماند. همچنین به همین دلیل است که اشعار عاشقانه او همچنان بسیار محبوب هستند.
خواندن برونا آرانتس، بخشی از پروژه Toda Poesia را ببینید:
Bruna Arantesوقتی موضوع عشق است، تقریباً غیرممکن است که سخنان کارلوس دراموند دی آندراده را به خاطر نیاوریم. در واقع، چندین تصنیف وجود دارد که در آنها شاعر برزیلی خود را وقف توصیف احساس عشق در متنوع ترین جنبه های آن کرده است.
As Sem-Rezões do Amor ، شعری که در اثر Corpo (1984) منتشر شده است، در مرحله پایانی زندگی نویسنده که در سال 1987 درگذشت سروده شده است. ترکیب ظاهراً ساده حاوی پیام های پیچیده ای در مورد یکی از غیرقابل توضیح ترین احساسات است. وجود دارد.
شعر همانطور که Sem-Razões do Amor
دوستت دارم چون دوستت دارم.
لازم نیست عاشق باشی ,
و همیشه نمی دانی چگونه باشی.
من تو را دوست دارم زیرا دوستت دارم.
عشق حالتی از لطف است
و تو با عشق پرداخت نکنید.
عشق رایگان داده می شود،
در باد کاشته می شود،
در آبشار، در کسوف.
0>عشق از فرهنگ لغت
و مقررات مختلف فرار می کند.
من تو را دوست دارم زیرا
من را به اندازه کافی یا زیاد دوست ندارم.
زیرا عشق نمی توان مبادله کرد،
نمی توان آن را ترکیب کرد یا دوست داشت.
زیرا عشق عشق به هیچ است،
به خودی خود شاد و قوی است.
0>عشق پسرعموی مرگ است،
و مرگ پیروز،
به همان اندازه که تو را می کشند (و می کشند)
در هر لحظه از عشق.
4>تحلیل شعر
بیت اول
دوستت دارم
لازم نیست عاشق باشی
و نیستی همیشه بدانید چگونه باشید.
من شما را دوست دارم زیرا دوستت دارم.
عشق حالتی ازفیض
و عشق پرداخت نمی شود.
آیه ابتدایی شعر که در زیر تکرار می شود، به نظر می رسد خلاصه ای از آنچه موضوع در سرتاسر آهنگسازی به دنبال بیان آن است. «دوستت دارم چون دوستت دارم»، یعنی عشق به عنوان چیزی مطرح می شود که قابل توضیح نیست یا قابل توجیه نیست.
برعکس، این احساسی است که شما می توانید موضوعی را آن را منطقی نکنید، فقط می دانید که آنجاست. از نظر او، عشق نیازی به رفتار خاصی از طرف مقابل ندارد، از دیگری انتظاری ندارد.
بیش از این، باعث میشود که فرد عاشق عیبها، عیوب خود را بپذیرد. این حالت که به عنوان شکلی از افسون، "وضعیت لطف" توصیف می شود، در زندگی سوژه قدرت دگرگون کننده دارد.
دراموند این ضرب المثل رایج را که تعیین می کند "عشق بهای خود را پرداخت می کند" تجزیه می کند. . از منظر او، برای اینکه حقیقت داشته باشد، نیازی به متقابل نیست، نباید مستلزم قصاص باشد.
مقطع دوم
عشق آزادانه داده می شود،
این است کاشته شده در باد،
در آبشار، در کسوف.
عشق از فرهنگ لغت ها می گریزد
و مقررات مختلف.
در بیت دوم، او همان خط فکری را حفظ می کند و بیان می کند که عشق را نمی توان فروخت یا خرید، این چیزی است که ما بدون انتظار هیچ گونه جبرانی می دهیم.
فقط بر روی زوج تمرکز نکنیم، به نظر می رسد این احساس مانند عدسی است که می تواند تغییر کند. همه چیز در اطراف، حضور در همه چیز : "درباد / در آبشار، در کسوف".
با این وجود، "از فرهنگ لغت فرار می کند" زیرا هیچ تعریفی برای توضیح آن کافی یا جامع نخواهد بود. به همین ترتیب، از مجموعه قوانین مشخصی پیروی نمی کند: نمیتوانیم حدس بزنیم چه اتفاقی میافتد، به جایی که احساس عشق ما را به کجا میبرد.
بند سوم
من تو را دوست دارم زیرا به اندازه کافی دوست ندارم
من را دوست ندارم بسیار.
از آنجا که عشق رد و بدل نمی شود،
همچنین ببینید: 17 داستان کوتاه کودکان نظر داده شدپیوسته یا دوست داشتنی نیست.
زیرا عشق عشق به هیچ است،
شاد و قوی در خود .
برای دوست داشتن کسی به این شکل، آزمودنی ادعا می کند که نمی تواند خود را "به اندازه کافی یا بیش از حد" دوست داشته باشد، زیرا شخص دیگر در اولویت قرار می گیرد و اغلب از او جلوتر می رود.
این به این دلیل است که خود غنایی معتقد است که عشق نمی تواند مبادله شود و نمی خواهد طرف مقابل را متقاعد کند که او را دوست داشته باشد. او دفاع می کند که "عشق عشق برای هیچ است"، یعنی احساس وجود دارد و ارزش آن را دارد. خود ، "شاد و قوی".
بنابراین، ما میتوانیم استنباط کنیم که فقط عشق به کسی، نحوه زندگی و رویارویی او با واقعیت را تغییر میدهد.
مغازه چهارم
عشق پسر عموی مرگ است،
و مرگ پیروز است،
هرچقدر هم که تو را می کشند (و می کشند)
در هر لحظه عشق.
در سطرهای پایانی شعر عشق را چیزی می داند که متعلق به خانواده مرگ است که شبیه آن است. با این حال، در نهایت قوی تر می شود، زیرا موفق می شود بر آن غلبه کند، فراتر از آن وجود داشته باشد
در این بند، دراموند شخصیت متناقض عشق را توضیح می دهد. اگر از یک سو می تواند ابدی، نابود نشدنی باشد، از سوی دیگر، بسیار شکننده و اغلب زودگذر است، چیزی که می تواند برای همیشه باقی بماند یا در یک ثانیه ناپدید شود .
همچنین ببینید: فیلم The Shining: توضیح و کنجکاویمعنی شعر As Sem-Razões do Amor
بازی با کلمات موجود در عنوان شعر (همخوانی بین "سم" و "جم" ) با معنای آن ارتباط مستقیم دارد. حتی اگر کسی بخواهد صدها دلیل برای اشتیاق خود را فهرست کند، هرگز نمی تواند آن را توضیح دهد.
در یک دیدگاه بسیار بالغ، شعر عشق را به عنوان چیزی توصیف می کند که در ما اتفاق می افتد و همه چیز را در اطراف ما تغییر می دهد. با این حال، او باید سخاوتمند باشد، درخواستی نداشته باشد، یا در عوض انتظاری نداشته باشد.
به یاد داشته باشید که این احساس می تواند برای همیشه زنده بماند یا در یک لحظه بمیرد، بر شخصیت متضاد و فرار تاکید می کند. عشق، جایی که به نظر می رسد جادوی او نیز در آنجا ساکن است.
درباره بدن (1984)
کتاب بدن - شعرهای جدید در سال 1984 منتشر شد. توسط Editora Record. 124 صفحه شعر با تصاویری از هنرمند و معمار کارلوس لئو همراه است. روی جلد نیز آبرنگی از نقاش دیده می شود.
جلد کتاب بدن - شعرهای جدید (1984).
در اثر، از بالا شاعر با حکمت 82 ساله خود به مضامین جهانی مانند مرگ، عشق، روابط انسانی و پیری می پردازد.یک نسخه موسیقایی از شعر را ارائه کرد که در آلبوم آهنگ های معین ادغام شده است.
در زیر گوش کنید:
به عنوان دلایل عشق - تونای و میلتون ناسیمنتو - کارلوس دراموند د آندراد