کلاه زرد کوچولوی چیکو بوارک

کلاه زرد کوچولوی چیکو بوارک
Patrick Gray
LOBO، سبک گرگ و مخصوصاً دهان آنقدر بزرگ که می تواند دو مادربزرگ، یک شکارچی، پادشاه، شاهزاده خانم، هفت پلوپز و یک کلاه دسر را بخورد.

همه توصیف گرگی که دخترش آنقدر از آن می ترسید. در کلاسیکی که در دوران کودکی شنیدیم لنگر انداخته است: گرگ بدی که در جنگل کمین کرده و به دنبال بهترین زمان برای حمله و بلعیدن مادربزرگ و نوه است.

اما بعداً در بازخوانی چیکو تأکید می‌کند که این یک ترس خیالی و مجازی بود:

گرگی که هرگز ندیدی، که در دوردست، آن سوی کوه، در چاله ای در آلمان، پر از تار عنکبوت، در سرزمینی بسیار عجیب زندگی می کرد، خواهید دید که مرد WOLF حتی وجود نداشت.

وقتی او در نهایت با یک گرگ روبرو می شود، دختر به تدریج ترس خود را از دست می دهد تا زمانی که موفق می شود دیگر گروگان کارامینهولای خودش نباشد.

کلاه زرد از تحت تسلط (با ترس) به تسلط تبدیل می شود، استاد بر خودش، بازی ها و ماجراجویی هایش.

همچنین ببینید: 25 شاعر اصلی برزیلی

به داستان گوش کنید کلاه زرد

کلاه زرد کوچولو

برای اولین بار در سال 1979 منتشر شد، Chapeuzinho Amarelo داستانی برای کودکان نوشته چیکو بوارک است که تقریباً بیست سال بعد توسط زیرالدو تصویرسازی شد و در تخیل جمعی ما باقی می ماند.

قهرمان داستان دختر جوانی است که از همه چیز می ترسد و در نهایت خود را از یک سری ماجراجویی محروم می کند تا اینکه در نهایت شهامت لذت بردن از دنیا را به دست می آورد.

داستان از کلاه زرد کوچولو

شخصیت اصلی داستان کیست؟

قهرمان داستان که توسط چیکو بوارک تصور شده دختری است که به نام کلاه زرد کوچولو شناخته می شود.

دختری که همیشه اکسسوری زردش را روی سرش می پوشید از همه چیز می ترسید:

در مهمانی ها حاضر نمی شد.

بالا نمی رفت یا از پله ها پایین بیایید.

سرماخوردگی نداشت، اما سرفه کرد.

او به یک افسانه گوش کرد و به خود لرزید.

او دیگر چیزی بازی نمی کرد، نه حتی هولپ.

او با علامت نه مشخص شده بود: ترس او را فلج کرد به گونه ای که در نهایت دختر نتوانست کاری انجام دهد - حتی خواب هم، زیرا او می ترسید هنگام خواب کابوس ببیند.

ترس کم کم او را محدود کرد: بیرون نرو تا کثیف نشوی، صحبت نکن تا خفه نشوی. با یک زندگی غمگین و محدود، بزرگترین ترس دختر، گرگ بد بزرگ، شرور داستان کلاه قرمزی بود.

ظاهر گرگ

اگرچه او هرگز آن را ندید. گرگ، کلاه قرمزی زرد از او وحشت داشت.

یک روز خوبدختر گرگی را پیدا کرد که خیلی از آن می ترسید و در کمال تعجب همه ترس و از همه مهمتر ترس از ترس را از دست داد.

گرگ از حضور در مقابل دختری که این کار را نمی کرد آزرده شد. او از او می ترسید:

او واقعاً شرمنده، غمگین، پژمرده و سفید ترش بود، زیرا گرگ، ترس به کنار، یک گرگ ساختگی است. مثل یک گرگ بدون خز است. گرگ برهنه.

تغییر

این تغییر واقعاً در زندگی دختر بسیار اساسی بود. کلاه زرد کوچولو بعد از اینکه ترس از گرگ را از دست داد، کم کم ترسش را از همه چیز از دست داد:

دیگر نه از باران می ترسد و نه از کنه فرار می کند. می افتد، بلند می شود، صدمه می بیند، به ساحل می رود، به جنگل می رود، از درختی بالا می رود، میوه می دزدد، سپس با پسر عموی همسایه، دختر روزنامه فروش، خواهرزاده مادرخوانده و نوه کفاش بازی می کند.

<. 0>بعد از از دست دادن ترس، کلاه زرد شروع به روال دیگری کرد: زندگی روزمره بسیار غنی تر، پر از ماجراهای کوچک و در جمع دوستان زیادی که پیدا کرد.

تحلیل کتاب کلاه زرد کوچولو

ترس های کلاه زرد کوچولو

کار کودکان چیکو بوارک بازخوانی کلاه قرمزی کلاسیک است که قبلا توسط چارلز گفته شده بود. Perrault و توسط برادران گریم.

Little Riding Hood زرد در واقع تقلید از کلاسیک است. در صورتی که در نسخه اصلی، کلاه سواری کوچولو از خطرات آن بی خبر است و به همین دلیل وارد آن می شوددر جنگل، در بازگویی چیکو بوارک، کلاه سواری کوچولو برعکس است: او حواسش به همه چیز است و از قبل می ترسد.

کلاه زرد کوچولو ترس فلج کننده ای دارد که او را از همه چیز - حتی خوابیدن باز می دارد:

ترس از رعد و برق. و کرم خاکی برای او یک مار بود. و او هرگز به خورشید نمی رسید زیرا از سایه می ترسید. بیرون نرفت که کثیف نشود. (...) از ترس افتادن بلند نشدم. بنابراین او بی‌حرکت زندگی می‌کرد، دراز کشیده، اما نمی‌خوابید، از ترس یک کابوس.

در ابتدای کار، کلاه زرد کوچولو با ناتوانی، بی‌گناهی، شکنندگی و آسیب‌پذیری مشخص می‌شود. این شخصیت که به این شکل توصیف می‌شود، شناسایی آسان و سریع با ترسناک‌ترین خوانندگان کوچک را تشویق می‌کند .

اگر در کلاه قرمزی فقدان ترس چیزی است که به داستان اجازه می‌دهد، در اینجا ترس چیزی است که مانع از زندگی کامل کلاه زرد می شود.

شخصیت گرگ

اما این فقط قهرمان داستان نیست که ظاهر جدیدی به دست می آورد: در این هر دو شخصیت کوچولو را بازنویسی کنید. کلاه سواری و گرگ از نو نام می برند و گرگی که باید مایه ترس باشد، نمی شود.

گرگی که برای اولین بار در داستان ظاهر می شود، گرگی است که در حافظه جمعی حضور دارد و توسط داستان کلاه قرمزی.

و کلاه زرد کوچولو از فکر کردن زیاد به وولف، خواب دیدن زیاد در مورد وولف، این همه انتظار برای وولف، یک روز با او برخورد کرد و او اینگونه شد: چهره LOBO، olhãoتصاویر زیرالدو

اثر Chapeuzinho Amarelo در سال 1997 با تصاویر زیرالدو بازنشر شد.

سال بعد، طراح برنده جایزه جابوتی در بخش بهترین تصویر شد.

همچنین ببینید: هنر معاصر چیست؟ تاریخ، هنرمندان و آثار اصلی

از فرصت استفاده کنید و مقاله زیرالدو: بیوگرافی و آثار را بخوانید.

اثر Chapeuzinho Amarelo حتی برای تئاتر اقتباس شد .

همچنین به

مراجعه کنید



Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.