فریدا کالو: بیوگرافی، آثار، سبک و ویژگی ها

فریدا کالو: بیوگرافی، آثار، سبک و ویژگی ها
Patrick Gray
سلامتی به من اجازه می دهد که در جهت کمک به انقلاب باشند. تنها دلیل واقعی برای زندگی کردن.

من احساس بدی دارم و بدتر خواهم شد، اما دارم یاد میگیرم که تنها باشم و این یک مزیت و یک پیروزی کوچک است.

فریدا کالو امروز

نقاشی دیواری در برلین با پرتره ای از هنرمند مکزیکی.

آیا زمان محبوبیت فریدا کالو را از بین برده است؟ دقیقا برعکس! دهه‌های گذشته با تصویر با عظمت او مشخص شده است، نه تنها به‌عنوان یک نقاش، بلکه به‌عنوان یک متفکر و بینا نیز از او یاد می‌شود و مورد پرستش قرار می‌گیرد.

بیوگرافی او، پر از قسمت‌های دراماتیک و غیرعادی، همچنین منبع کنجکاوی است. برای مخاطبان سراسر جهان.

در سینما

در سال 2002، جولی تیمور فیلمی داستانی فریدا را بر اساس زندگی این هنرمند با نقش سلما هایک کارگردانی کرد. اصلی.

فریدا

فریدا کالو ای کالدرون (1907-1954) نقاش مشهور مکزیکی بود که به خاطر بوم های رنگارنگ و خودنگاره هایش شهرت داشت. موفقیت نجومی این هنرمند به ترویج فرهنگ و سنت های کشورش به سایر نقاط جهان کمک کرد.

همچنین ببینید: ملاتو نوشته آلویزیو آزودو: خلاصه و تحلیل کتاب

فریدا که جنگجو، منتقد و بسیار جلوتر از زمان خود بود، از نقاشی برای به تصویر کشیدن چندین قسمت دردناک زندگی خود استفاده کرد. بیوگرافی و همچنین برای بیان دیدگاه خود از جهان.

فریدا کالو که بود

سالهای اولیه

جدول پدربزرگ و مادربزرگ من، والدینم و اتحادیه اروپا (1936).

همچنین ببینید: Film Central do Brasil (خلاصه و تحلیل)

Magdalena Carmen Frida Kahlo y Calderón در 6 ژوئیه 1907 در کویوآکان، مکزیکو سیتی به دنیا آمد. دختر ماتیلد گونزالس و کالدرون و گیلرمو کالو، این هنرمند متعلق به خانواده ای آلمانی، اسپانیایی و بومی بود.

فریدا سومین دختر از چهار دختر این زوج بود و در کاسا آزول، محل اقامت خانواده، بزرگ شد. جایی که بیشتر عمرش را در آن گذراند. در سن شش سالگی بود که مشکلات سلامتی که از آن به بعد گریبانگیر او شد شروع شد، با فلج اطفال که عواقبی بر روی پای راست او به جا گذاشت.

سانحه و نقاشی

<11

نقاشی اتوبوس (1929).

در سن 18 سالگی، کالو دچار یک تصادف شدید شد که اتوبوسی که در حال حرکت بود با هم برخورد کرد. با قطار در ادامه جسد زن جوان با جراحات و شکستگی های متعدد بر جای ماند که منجر به چندین عمل جراحی و بستری طولانی مدت در بیمارستان شد.فریدا با منطق مردسالارانه، زنی بود که درگیر مبارزات سیاسی و اجتماعی بود و از استانداردها سرپیچی می کرد. او مستقل، غیرمتعارف و علاقه مند به زندگی، برای آزادی خود جنگید و از حقوق زنان دفاع کرد.

بنابراین، زن باورنکردنی مکزیکی نماد مبارزه فمینیستی شد و در پوسترها به یادگار ماند و تکثیر شد. و تصاویر، و همچنین فریادهای جنگی الهام‌بخش مانند «ما همه فریداس هستیم» و «حتی رنج می‌کشم، من هرگز کالو نخواهم شد».

علاوه بر این، فریدا مترادف نمایندگی<ذکر شده 10>: به عنوان یک مکزیکی، به عنوان یک زن دوجنسه و همچنین به عنوان یک فرد دارای معلولیت جسمی.

علیرغم قراردادهای اجتماعی، درد، عمل جراحی، کاهش تحرک و عشق آشفته، فریدا کالو مقاومت کرد و نام خود را در تاریخ نوشت. . با همه اینها و خیلی بیشتر، او نمونه ای از استعداد و انعطاف پذیری شد و همچنان مورد علاقه نسل های جدید است.

کنجکاوی در مورد فریدا کالو

  • فریدا زنی بود که زندگی می کرد. دوم قوانین خودش با وجود ازدواج با دیگو، او دوجنسه بود و همچنین با زنان ارتباط داشت، چیزی که در آن زمان باعث شوک شد.
  • این هنرمند مقدار زیادی نوشیدنی می‌نوشید و در بین دوستانش رکورد بیشترین شات تکیلا را داشت. یک شب.
  • چیزی که همه در مورد این زن فوق العاده نمی دانند این است که سلامت روان او نیز لحظات شکنندگی زیادی داشت.و نقاش چندین بار اقدام به خودکشی کرد.
  • از تلاش های قبلی و همچنین یادداشتی که در دفتر خاطرات خود به جا گذاشته بود، بسیاری از مردم معتقدند که مرگ فریدا کالو یک تصادف نبود، بلکه تصمیم او بود.
بیمارستان.

اگرچه قبلاً در کلاس های مدلینگ و طراحی شرکت می کرد، این دختر تا آن مرحله علاقه زیادی به نقاشی نشان نداد. در دوران نقاهت، پدرش سه‌پایه‌ای راه‌اندازی کرد تا او بتواند وقت خود را به نقاشی روی تخت بپردازد .

این آغاز شور و شوق بزرگی بود که تا پایان عمر ادامه داشت. این هنرمند بیشتر و بیشتر شروع به نقاشی کرد و عمدتاً خودنگاره تولید کرد. برخی از آنها بدن مجروح او را به تصویر کشیدند که در جلیقه ارتوپدی پیچیده شده بود که مجبور بود برای مدت طولانی بپوشد.

حزب کمونیست و دیگو ریورا

فریدا از جوانی خود را به عنوان یک زن معرفی کرد. از جناح چپ، بسیار علاقه مند به جنبش های سیاسی و اجتماعی آن زمان بود.

در واقع، او عادت داشت که تاریخ تولدش را سال 1910، سال انقلاب مکزیک بیان می کرد و خود را به عنوان یک "دختر" معرفی می کرد. انقلاب".

در سال 1928، پس از بهبودی پس از تصادف، به حزب کمونیست مکزیک پیوست و در آنجا با دیگو ریورا، مردی که بیشترین تأثیر را بر زندگی او داشت، آشنا شد.

فریدی و دیگو ریورا (1931)).

ریورا که 21 سال از او بزرگتر بود، یکی از چهره های مهم در نقاشی دیواری مکزیکی و یک نقاش معروف در آن زمان بود. ازدواج کردند و وارد یک ماجراجویی شدند بسیار مشکل.

زندگی زناشویی، مسافرت ها و خیانت ها

این دو در نهایت به کازا آزول رفتند، جایی که هنرمنداولین سقط جنین خود را تجربه کرد. این اپیزود چیزی بود که او را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد و او در آثاری مانند بیمارستان هنری فورد در نقاشی خود به نمایش گذاشت.

نقاشی بیمارستان هنری فورد (تخت پرنده) (1932).

سپس از دیگو دعوت شد تا آثار خود را در سطح بین المللی به نمایش بگذارد و فریدا تصمیم گرفت تا او را همراهی کند بنابراین، آنها با هم به ایالات متحده رفتند ، جایی که شروع به رفت و آمد در مدارهای فرهنگی و هنری کردند و تولید بوم نقاش افزایش یافت.

بسیار نزدیک به ریشه ها و سنت های مکزیکی او، کالو ارتباط قوی با کشورش داشت و بسیار از هنر عامه الهام گرفته بود.

بنابراین، دورانی که او در ایالات متحده سپری کرد، نوعی درگیری درونی، احساس بودن را به همراه داشت. بین دو ملت تقسیم شده است.

خود پرتره در مرز بین مکزیک و ایالات متحده (1932).

پس از مدتی، این زوج به مکزیک و سپس درام های زناشویی آغاز شد. در سال 1937، فریدا به لئون تروتسکی و ناتالیا سدوا، همسرش که به مکزیک پناهنده شده بودند، پناه داد. تروتسکی یک انقلابی از اتحاد جماهیر شوروی بود که هم توسط فاشیست ها و هم توسط استالینیست ها مورد آزار و اذیت قرار می گرفت.

بر اساس برخی گزارش ها، اعتقاد بر این است که این هنرمند و سیاستمدار، تقریبا 30 سال بزرگتر، زندگی می کردند اشتیاق ممنوع در این دوره.با این حال، این چیزی نبود که پایان رابطه را دیکته کرد: فریدا متوجه دخالت دیگو با خواهرش کریستینا کالو شد.

پرتره فریدا کالو و دیگو ریورا (1939).

از آن به بعد بحث ها و رفت و آمدها زیاد شد تا اینکه این دو برای همیشه از هم جدا شدند. فریدا در مورد رابطه و دلشکستگی که متحمل شد حتی نوشت:

دیگو، دو حادثه بزرگ در زندگی من رخ داد: تراموا و تو. شما بدون شک بدترین آنها بودید.

موفقیت بین المللی، بیماری و پایان زندگی

در میان این همه سردرگمی، حرفه این هنرمند به طور تصاعدی در حال رشد بود. علاوه بر معلمی در مدرسه ملی نقاشی و مجسمه‌سازی، نقاشی‌های او در کنار نام‌های بزرگ زمان خود در نمایشگاه‌های روزافزونی به نمایش درآمد. در سال 1939، تابلویی از فریدا کالو برای اولین بار در موزه لوور به نمایش گذاشته شد.

اما در حالی که آثار او رو به افزایش بود، سلامتی نقاش رو به افول بود. با مشکلات پا و ستون فقرات، فریدا مجبور شد تحت عمل های جراحی متعددی قرار گیرد و درد زیادی احساس کند، و شروع به تکیه بر یک بریس ارتوپدی کرد.

Painting The Broken Column (1940) ) .

هنرمند علیرغم سختی ها، نقاشی را تا پایان ادامه داد و با هنر به عنوان نوعی مقاومت مواجه شد . بنابراین، بوم های او با چهره های مختلف بدن او همراه و به تصویر کشیده می شود.

در سال 1953، زمانی که یکی ازپس از قانقاریا، این مرد مکزیکی در خاطرات خود (که در حال حاضر منتشر شده است) باید پاهایش را قطع می‌کردند که می‌گفت:

پاها، چرا آنها را می‌خواهم، اگر بالهایی برای پرواز دارم؟

سال بعد، هنرمند بر اثر آمبولی ریه درگذشت ، اگرچه نشانه هایی وجود دارد که می تواند مصرف بیش از حد قرص ها بوده باشد، زیرا او به شدت تحت درمان دارویی بود. چندی قبل او در یادداشتی در دفتر خاطراتش با زندگی خداحافظی کرد:

امیدوارم رفتنم شاد باشد و امیدوارم هرگز برنگردم.

آثار فریدا کالو: مضامین و نقاشی اساسی

رابطه فریدا با نقاشی همیشه خاص بوده است. کار هنری از ابتدا به عنوان فرار از درد و بیماری عمل می کرد، همچنین به عنوان راهی برای بیان خود و بیان داستان خود عمل می کرد.

اگرچه توسط نام های بزرگ جنبش به عنوان سوررئالیستی اشاره شده است، مانند به عنوان دالی و برتون، کالو این برچسب را نپذیرفت. برعکس، او مدعی شد که رویاها را نقاشی نمی‌کند، فقط واقعیت خود را به تصویر می‌کشد. بخش بزرگی از مجموعه کالو متشکل از خودنگاره هایی است که با سیر زندگی او همراه است.

نقاشی خود پرتره در لباس مخمل قرمز (1926).

در واقع، اولین نقاشی که این هنرمند کشید خود پرتره در یکلباس قرمز مخملی ، تقدیم به اولین نامزدش، الخاندرو گومز آریاس، نویسنده و سیاستمدار مکزیکی. به تنهایی گذرانده است، در حال نقاهت از حادثه یا عملیات است.

روی صفحه نمایش، او همچنین این فرآیندها را نشان می دهد، گویی آنها را مستند می کند. او در این رابطه اعلام کرد:

من تنها موز من هستم، موضوعی که بهتر می دانم.

روایتی زنانه

پانل تولد من (1932).

یک ویژگی بارز در آثار نقاش، روشی است که او به خود اجازه می‌دهد موضوعاتی را به تصویر بکشد که توسط اخلاق آن زمان صریح و تکان‌دهنده در نظر گرفته شده است.

فریدا آناتومی نقاشی شده و همچنین تاریخ زن ، به عنوان مثال، صحنه هایی از زایمان و سقط جنین خود به خود را به طور خام نشان می دهد.

این نقاش چندین بار دچار سقط جنین شد، زیرا رحم او در هنگام تصادفی که در جوانی خود متحمل شد سوراخ شد. شاید به همین دلیل به نظر می رسد که رابطه او با مادری با رنج پوشیده شده است و نقاشی های او نشان دهنده دردهای زنان است .

Table Some Facadinhas de Nada (1935).

در سال 1935، هنرمند پا را فراتر گذاشت و نظری در مورد توطئه افراطی (و خشونت آمیز) جامعه مکزیک ارائه کرد. فریدا در Unos Cuantos Piquetitos یا Umas Facadinhas de Nada یک مورد زن‌کشی را که در روزنامه‌ها خوانده بود، در مورد یک شوهر جاودانه کرد.که به طرز وحشیانه ای همسرش را کشت.

سنت ها و طبیعت

نقاشی دو فریدا (1939).

فریدا نیز نتیجه آن بود از میراث‌های فرهنگی مختلف که در هم آمیخته بودند و در آن همزیستی داشتند. از یک سو تحت تأثیر فرهنگ و عادات اروپایی بود. از سوی دیگر، او سنت مکزیکی و همچنین اصل و نسب بومی را در خانواده مادرش به همراه داشت.

این دوگانگی در نقاشی دو فریدا (1939) توضیح داده شد. ، یکی از شناخته شده ترین نقاشان نقاشی. نقاشی های او همچنین اشتیاق او به مکزیک، جانوران و گیاهان آن را آشکار می کند. این هنرمند گل ها، میوه ها و حیوانات مختلفی را که در کشورش وجود داشتند به تصویر کشید.

نقاشی گوزن فریدو (1946).

گاهی اوقات، مانند گوزن زخمی ، شکل حیوان به نظر می رسد که با تصویر هنرمند درآمیخته است، گویی طبیعت به عنوان قرینه یا استعاره برای احساسات او عمل می کند.

رابطه آنها با زمین و محیط طبیعی، بر اساس باورها و کهن الگوهای باستانی، ارتباط خاصی با ایمان و معنویت را نیز بیان می کند.

این امر به عنوان مثال در آغوش عشق جهان، زمین ( مکزیک)، من، دیگو و سنهور Xólotl ، جایی که فریدا نحوه‌ی دید او از جهان، طبیعت، عشق و خود مرگ را نشان می‌دهد.

بسته آغوش عاشقانه جهان زمین (مکزیک)، من، دیگو و آقای Xólotl (1949).

جسد بیمار

از آنجا کهدر آغاز، نقاشی و درد از دیدگاه هنرمند ارتباط نزدیکی داشتند. فریدا با پشت سر گذاشتن مشکلات بهداشتی متعددی که منجر به درمان‌های پزشکی، عمل‌ها و بستری شدن در بیمارستان شد، به نقاشی ادامه داد، گویی در هنر راهی برای پیشرفت یافت.

از آنجایی که او خودش و دنیایش را نقاشی می‌کرد، کار همچنین بر روی مسائل مربوط به بیماری، سایش بر بدن و حتی مرگ متمرکز بود.

ستون شکسته (تصویر بالا) درد جسمی و روحی او را آشکار می‌کند. بدنش توسط جلیقه ارتوپدی که باید می پوشید سفت شد.

نقاشی Sem Esperança (1945).

در سال 1945، زمانی که دیگر نمی توانست راه برود یا از رختخواب بلند شو، او Sem Esperança را نقاشی کرد، جایی که می توانیم سه پایه ای را که او کار می کرد، ببینیم. در نقاشی مشخص است که هنر به فریدا غذا می‌دهد، گویی این چیزی است که او را زنده نگه داشته است.

سال بعد، او نقاشی مشابهی را تولید کرد که در آن می‌توانیم بدن او را دراز کشیده و زخمی ببینیم. همچنین فریدا دیگری نشسته با پیامی مثبت. علیرغم همه مشکلات، به نظر می رسد هنوز انعطاف پذیری و اراده برای غلبه بر بیماری وجود دارد. جملات قابل توجه فریدا کالو

من تو را بیشتر از پوست خودم دوست دارم.

باید با تمام قدرتم بجنگم تا چیزهای مثبت کوچکی که من




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.