ما (ما): توضیح و تحلیل فیلم

ما (ما): توضیح و تحلیل فیلم
Patrick Gray

ما ( ما ، در اصل) یک فیلم ترسناک، تعلیق و علمی تخیلی آمریکایی به کارگردانی جردن پیل است.

ادلاید (با بازی توسط لوپیتا نیونگو) زنی است که راز هولناکی در مورد دوران کودکی خود پنهان می کند. سال‌ها بعد، وقتی او با خانواده‌اش به ساحل سانتا کروز باز می‌گردد، با خاطرات دردناکی تسخیر می‌شود.

با فرا رسیدن شب، کابوس‌های او به حقیقت می‌پیوندند، زمانی که ناگهان چهار چهره با لباس قرمز در ساحل ظاهر می‌شوند. .

NÓS Trailer زیرنویس انگلیسی (Thriller, 2019)

هشدار: از این مرحله به بعد، اسپویلرها را خواهید یافت!

ما : پایان فیلم توضیح داد

آنچه در این فیلم داستانی بیش از همه مورد توجه عموم قرار گرفت، پایان غافلگیرکننده آن بود و مهمتر از همه، معانی که حامل آن است.

طرح داستان، پر از نمادها و استعاره ها، به تماشاگر اجازه می دهد تا نظریه های خود را در مورد فیلم ایجاد کند، که می تواند چندین تفسیر ممکن را ایجاد کند . بنابراین، ما پیشنهاد نمی کنیم که معنای اثر را به طور کامل آشکار کنیم، بلکه پیشنهاد می کنیم راه های مرتبط برای درک آن را ارائه دهیم.

تبادل مکان ها

همچنین ببینید: رامبراند نقاش را می شناسید؟ آثار و بیوگرافی او را بررسی کنید

بیایید با خلاصه کردن دوگانگی و تضادی که بین رد و آدلاید، دو قهرمان داستان وجود دارد، شروع کنیم. در حالی که اولی شورش کلون هایی را که در فاضلاب شهر زندگی می کردند رهبری می کند، دومی تا آخر برای محافظت می جنگد.آمریکایی ها دست به دست هم دادند و زنجیره انسانی تشکیل دادند که از چندین ایالت کشور عبور کرد.

هدف از این اقدام جلب توجه ملی به فقر و گرسنگی و جمع آوری کمک های مالی برای کمک بود. افراد نیازمند.

برنامه رد این است که لحظه را بازآفرینی کند و یک خط بی پایان از دوتایی ایجاد کند که از کشور عبور خواهد کرد. در صحنه های پایانی، در حالی که آدلاید با پسرش ترک می کند، می بینیم که شهرها متروک هستند، اما زنجیره انسانی عظیمی از چهره های قرمز پوشیده شده است.

همانطور که توسط گابریل، شوهر آدلاید ذکر شده است، این نگرش به نظر می رسد. این یک نوعی اعتراض است . این رهبر دوتایی است که آن را توضیح می دهد و روشن می کند که انتقام کافی نیست و آنها باید یک بیانیه قابل مشاهده برای بقیه جهان بیان کنند:

اکنون زمان ماست!

درباره صدای دنباله دار فیلم

ما همچنین دارای یک انتخاب عالی از موسیقی است، از سبک های شهری، مانند رپ و هیپ هاپ، تا موسیقی کلاسیک.

در برخی لحظات، انتخاب های موسیقایی تضاد مستقیمی را با تصاویری که در حال تماشای ما هستیم تحریک می کند و جلوه ای کمیک ایجاد می کند. از این گذشته، چه کسی می دانست که یک روز یک قتل عام واقعی را با صدای Good Vibrations توسط Beach Boys تماشا خواهید کرد؟

همچنین ببینید: غایت وسیله را توجیه می کند: معنای عبارت، ماکیاولی، شاهزاده

همه آن را در این لیست پخش که برای شما آماده کرده ایم ببینید و شما هم لذت ببرید:

Nós (Us) - موسیقی متن

برگ فنی و پوسترفیلم

عنوان

ما (اصلی)

ما (برزیل)

سال تولید 2019
به کارگردانی جردن پیل
انتشار 15 مارس 2019
مدت 116 دقیقه
رتبه برای کودکان زیر 16 سال توصیه نمی شود
ژانر ترسناک

هیجان انگیز

کشور مبدا ایالات متحده آمریکا

همچنین بررسی کنید:

    خانواده خشونت مضاعف.

    در حالی که ما می توانیم درک کنیم که این افراد پس از رها شدن آزمایش دیوانه شده اند و به دنبال انتقام هستند، ما تمایل داریم در طول تعقیب و گریز از ویلسون ها ریشه یابی کنیم. بنابراین، آدلاید به راحتی تبدیل به قهرمان داستان می شود در حالی که رد جای شخصیت شرور را اشغال می کند.

    اما پایان داستان همه چیز را تغییر می دهد. آن وقت است که متوجه می شویم وقتی برای اولین بار در خانه آینه ملاقات کردند، دختران جای خود را عوض کردند .

    قرمز حقیقت است. آدلاید و مشکلاتش در صحبت کردن زمانی ظاهر شد که کلون او را خفه کرد و هویت او را به دست آورد .

    به این ترتیب، در صحنه های پایانی، آدلاید تبدیل به شرور داستان می شود: حتی اگر او کودکی، حیله گر و شیطون بود. به همین دلیل است که او لحظه ملاقات را تنها فرصت برای فرار می دید و برای نجات جان خود جان دیگری را فدا می کرد.

    آدلاید به یاد داشت چه اتفاقی افتاد؟

    یکی از جالب ترین جنبه های ما راهی است که کارگردان با ایده تصادف بازی می کند و سرنخ ها و سرنخ های بی شماری را برای این پیچ نهایی در طول روایت پخش می کند.

    از این نظر، بررسی ویژگی زمانی که از قبل نتیجه آن را می‌دانیم، به نوعی بازی غافلگیرکننده و خوشمزه تبدیل می‌شود، زیرا خود جردن پیل اظهار داشت که هیچ چیز تصادفی وجود ندارد.

    اگرچه خاطره فقط در لحظات پایانی ظاهر می‌شود،در حالی که قهرمان داستان با پسرش رانندگی می کند، می توانیم نتیجه بگیریم که او همیشه در کنار او بوده است> از دختر در چندین خاطره که در سکانس پایانی بازتولید شده است.

    علائم دیگری نیز وجود دارد، مثلاً این که زن دقیقاً می‌دانست کجا برود و دنبال پسری بگردد. ربوده شدن توسط رد یا روشی که او برای یک دختر ادعا می کند که اگر واقعاً بخواهد قادر به انجام هر کاری است.

    اما لحظه ای که ظلم زن آشکارتر می شود زمانی است که می خندد و فریاد می زند. پس از قتل رقیب خود، دزدیدن یک گردنبند از گردن شما. جیسون که در آنجا پنهان شده بود، بدون اینکه متوجه شود تمام صحنه را تماشا می کند. نگاه مشکوک و دلهره آمیز پسر به مادرش ما را به این سوال وا می دارد که آیا او حقیقت را درک کرده است یا خیر.

    تأملی عمیق در مورد ترس

    به عنوان یک فیلم ترسناک و تعلیق، ما از تصور تهدید مداوم استفاده کنید، اطمینان از اینکه چیزی خواهد رسید که ما نمی دانیم از کجا آمده است. این روایت به غریزه ما برای محافظت از آنچه مال ماست و به ترس ما از ناشناخته ها یا از آنچه نمی فهمیم متوسل می شود.

    این تصویری از این وضعیت معاصر است. هوشیاری و نیاز به مقابله با همه به عنوان دشمنان احتمالی، تا نیایند و آنچه را که مال ماست نگیرند. با این حال، همان استاحساسی که می‌تواند بدترین چیزها را در خودمان به ارمغان بیاورد.

    در اولین دقایق فیلم، در هنگام صبحانه، جیسون کوچولو سخنرانی بسیار عاقلانه‌ای دارد که به نظر می‌رسد این تعبیر را تقویت می‌کند:

    وقتی اشاره می‌کنید یک انگشت به سمت کسی، سه انگشت وجود دارد که به سمت شما نشانه می رود.

    به این ترتیب، می توان گفت یکی از پیام هایی که پیل می خواهد به مخاطبان خود منتقل کند این است که ما همیشه این نیستیم. "بچه های خوب" داستان. برعکس، همه ما می‌توانیم خوب یا بد باشیم، و اغلب هر دو باشیم.

    به نظر می‌رسد همان خانه آینه‌ای که راه‌های دختران در آن تلاقی می‌کند، اشاره‌ای به بسته به شرایطی که در آن قرار داریم، می‌توانیم جنبه‌های مختلفی را آشکار کنیم.

    جالب است که ببینیم آدلاید و خانواده‌اش چقدر راحت با خشونت سازگار می‌شوند و برای زنده ماندن به قاتلی کارآمد تبدیل می‌شوند.

    0> پس از اکران ما ، کارگردان اظهاراتی را بیان کرد که به درک دیدگاه او برای فیلم کمک می کند:

    ما در لحظه ای هستیم که از دیگری می ترسیم، خواه مهاجم مرموز باشد. ما فکر می کنیم می آید و ما را می کشد و مشاغل ما را می گیرد یا جناحی که در نزدیکی ما زندگی نمی کند و با ما متفاوت است. هدف ما نشان دادن انگشت است. و من می خواستم پیشنهاد کنم که شاید هیولایی که واقعاً باید با آن روبرو شویم، چهره ما را داشته باشد. شاید شر از ما باشد.

    نگاه انتقادی و نظرsocial

    همانطور که در گزیده بالا تایید کردیم و در سرتاسر طرح می بینیم، ما نیز به عنوان یک پرتره استعاری از ایالات متحده آمریکا پیکربندی شده است. و نابرابری های آن.

    این بیشتر نمایان می شود، برای مثال، وقتی ویلسون ها هویت دو نفره را زیر سوال می برند و رد فقط پاسخ می دهد: "ما آمریکایی هستیم". به این ترتیب، بسیاری از مردم فیلم را نقدی بر نظام سرمایه داری می دانند یا در خط فرار کن! ، بازتابی بر نژادپرستی و جداسازی آفریقایی-آمریکایی ها.

    نتایج یک آزمایش عجیب و غریب با هدف کنترل جمعیت، این دو نفر نیز انسان بودند، اما به یک زندگی طرد و بدبختی محکوم شده بودند. آنها بیش از انتقام، سازماندهی کردند تا آنچه را که همیشه باید از آن آنها باشد، تسخیر کنند.

    بنابراین این فیلم را می توان از طریق این سوگیری اجتماعی خواند و به عنوان فراخوانی برای توجه به مفاهیمی مانند حاشیه نشینی و تفسیر کرد. امتیاز . جردن پیل نیز در این رابطه اظهار داشت:

    برای داشتن امتیاز ما، یک نفر رنج می برد. (...) آنهایی که رنج می برند و آنهایی که رستگار می شوند، دو روی یک سکه هستند. شما هرگز نمی توانید آن را فراموش کنید. ما باید برای کمترین امتیاز بجنگیم.

    تحلیل فیلم Nós : مضامین و نمادها

    پس از موفقیت مطلق Run! ( 2017)، جردن پیل با دیگری بازگشته استفیلم بلند هیجان انگیز و مملو از انتقاد از دنیای معاصر.

    فیلمی بسیار امروزی، ما پر از اشاره به فرهنگ پاپ دهه 80 و 90، توسط به عنوان مثال، بلوز آلبوم Thriller ، اثر مایکل جکسون، که آدلاید در آن شب سرنوشت ساز به تن داشت.

    او همچنین از برخی از تصاویری استفاده می کند که قبلاً در تصورات جمعی ما وجود دارد، مانند به عنوان زامبی ها، که به نظر می رسد در رفتار نامنظم و خشونت آمیز دو نفره به آنها اشاره شده است. در این فیلم بلند درباره ترس، به نظر می‌رسد کارگردان از برخی افسانه‌های شهری و تئوری‌های توطئه که قبلاً توسط عموم شناخته شده است استفاده می‌کند.

    در در ثانیه های اول پس از روایت، اعلام می شود که ایالات متحده آمریکا توسط تونل های متروکه ای عبور می کند، که هیچ کس به طور قطع نمی داند برای چه هستند. کمی بعد، زورا، دختر این زوج، از احتمال اینکه دولت چیزی را برای کنترل ذهن مردم در آب بگذارد صحبت می کند.

    تمام سوالات و مسائل مطرح شده در داستان تمرکز را از بین نمی برد. فضای وحشت: ترس ها و صحنه های متعددی وجود دارد که با گور هم مرز هستند. با این حال، طنز تلخ کارگردان نیز مشهود است، با لحظاتی که باعث خنده های خوب می شود. از یک دنیای زیرزمینی که در آن یک دوتایی از هر فرد باقی می ماند، که اعمال خود را تکرار می کند زیرا او این کار را نمی کندانتخاب داشته باشند بنابراین، آنها دو نسخه متفاوت از یک زندگی هستند.

    روزی روزگاری دختری بود و دختر سایه ای داشت. این دو به هم پیوسته و متحد بودند.

    اگرچه آنها نیز انسان بودند، اما دوتایی ها بدون حقوق به دنیا آمدند و مجبور شدند در تاریکی زندگی کنند، در حالی که دیگران در نور زندگی می کردند. بنابراین، این افراد قربانی بی عدالتی یک نظام منحرف شده و زندگی خود را در زندان سپری کردند، بدون اینکه مرتکب جرمی شده باشند.

    علاوه بر قرائت های نژادی و طبقاتی، می توان جلوتر رفت و پیشنهاد کرد که فیلم شامل مواردی نیز باشد. بازتابی در مورد سیستم زندان آمریکای شمالی. به نظر می رسد که لباس های قرمز مایل به قرمزی که همه آنها می پوشند، نشان دهنده این است.

    آنها فقط از خرگوش خام تغذیه می کنند، حیواناتی که در قفل زندگی می کنند. آن بالا و آنها فقط می خورند، تولید مثل می کنند و می میرند. به نظر می رسد این استعاره ای از وجود دوتایی است که مانند خرگوش ها برای آزمایش ها و آزمایش های علمی استفاده می شدند.

    کارگردان بیان کرد که این نماد به دلیل دوگانگی آن بسیار تکرار می شود: خرگوش ها هستند. زیبا هستند، اما می توانند خطرناک باشند. قیچی ، سلاح مورد علاقه او، نماد دو قسمت است که یکدیگر را کامل می کنند، یعنی "دو بدنی که یک روح مشترک دارند".

    قرمز، رهبر دوتایی ها

    ورود قرمز در عمل نماد نقطه عطف درسرنوشت دو نفره انگار که آنها به سمت یکدیگر هدایت شده بودند، نقش دختران برعکس شد و آدلاید واقعی خود را محکوم به زندگی در سایه یافت.

    در حالی که همه اطرافیان او دیوانه شده بودند و بدون هدف دنبال می کردند، دختر او دیدگاه متفاوتی نسبت به آنچه تجربه می‌کرد داشت، زیرا می‌دانست که بودن در سطح چگونه است.

    در آنجا، رقصیدن را یاد گرفته بود و زمانی که برای اولین بار در مقابل او اجرا کرد. دوبلورها متوجه شدند که چیز خاصی در مورد او وجود دارد.

    ما (2019) - صحنه مبارزه رقص

    رقص رد به نماد آزادی و بیان تبدیل می شود و توسط "معجزه" لقب گرفته است. شخصیت، زیرا هدف او را به او نشان داد. این عمل فضای رخوت را می شکند و به یاد می آورد که همه در آنجا زنده هستند و قدرت دارند.

    به این ترتیب است که شرور فرضی می آید آن سیستم را به خطر بیاندازد: او رهبر می شود و شروع به بیدار کردن وجدان می کند. دیگران به نیاز به سازماندهی و برنامه ریزی برای انتقام.

    قطعه کتاب مقدس و پیام آن

    یک قسمت از کتاب مقدس وجود دارد که چندین بار در طول فیلم تکرار می شود و همیشه در ارتباط با خانه آینه ها ظاهر می شود. ، پورتال به "طرف دیگر". در راه رسیدن به سایت، آدلاید مردی را می بیند که تابلویی در دست دارد که روی آن نوشته شده است " ارمیا 11:11 ".

    سالها بعد، جیسون وقتی در ساحل گم می شود همان کتیبه را پیدا می کند. . او مدام به مردی فکر می کند که تابلو را در ساحل نگه می دارد واز آن نقاشی بکش در همان شب به مادرش نشان می دهد که ساعت "11:11" است.

    علاوه بر یکسان بودن اعداد و استعاره دو برابر، تصویر همچنین حامل پیامی است

    آیات کتاب مقدس واکنش خداوند را پس از خیانت توسط قوم اسرائیل نشان می دهد که شروع به پرستش خدایان دروغین کردند:

    بنابراین، چنین می گوید خداوند: "بر آنها ننگی خواهم آورد که نتوانند از آن فرار کنند. حتی اگر به من فریاد بزنند، به آنها گوش نخواهم داد."

    این جزئیات لایه دیگری را به تفسیر فیلم که اکنون حاوی پیامی مذهبی نیز هست. این قطعه را می توان به عنوان وجود نیروی برتر خواند که از نژاد بشر و تشنگی آن برای قدرت ناامید شده و تصمیم می گیرد آن را محکوم به عذاب کند.

    این ایده توسط تقویت می شود. سخنرانی رد، که معتقد است او توسط خدا برای انجام یک ماموریت انتخاب شده است. این می‌تواند تصادفات و عوامل بی‌شماری را توضیح دهد که در طول تاریخ در یک راستا قرار می‌گیرند، به طوری که هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.

    دست‌ها در سراسر آمریکا نماد چیست؟

    در چند ثانیه اول در این فیلم، ما یک تبلیغ تلویزیونی برای یک کمپین بشردوستانه به نام دست ها در سراسر آمریکا می بینیم. این یکی از آخرین تصاویری است که رد در دوران کودکی‌اش می‌بیند، قبل از ربوده شدن توسط شریک زندگی‌اش.

    این واقعاً وجود داشت و در 25 می 1986، زمانی که 6.5 میلیون نفر در شمال




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.