18 بزرگترین شعر عاشقانه در ادبیات برزیل

18 بزرگترین شعر عاشقانه در ادبیات برزیل
Patrick Gray

احتمال زیادی وجود دارد که اولین ابیات عاشقانه از یک شخص پرشور آمده باشد، ما هرگز نخواهیم فهمید. حقیقت این است که عشق مضمونی است تکراری در میان شاعران و هدف علاقه همیشگی خوانندگان ، ما به شما کمک کوچکی می کنیم! ما پانزده شعر عاشقانه منتشر شده از ادبیات برزیل را انتخاب کردیم. کار آسانی نبود، شعر ملی بسیار غنی است و نویسندگان منتخب می توانستند اشعار زیبای دیگری نیز در این فهرست داشته باشند.

برای اینکه بخشی از تاریخ ادبی خود را پوشش دهیم، در Álvares de قدیمی قدم زدیم. آزودو و اولاوو بیلاک تا زمانی که به پائولو لمینسکی و چیکو بوارک معاصر برسیم.

1. غزل عاشقانه کامل ، اثر وینیسیوس دو مورائس

جستجوی کتابهای شاعر کوچک، همانطور که وینیسیوس دو مورائس شناخته شد، با انبوهی از اشعار عاشقانه مواجه می شود. وینیسیوس که عاشق زندگی و زنان بود، 9 بار ازدواج کرد و مجموعه ای از آیات پرشور نوشت. شاید شناخته شده ترین شعر غزل وفاداری باشد.

غزل عشق کامل به این دلیل انتخاب شد که ظرافت منحصر به فردی دارد و به دقت جنبه های مختلف یک رابطه عاشقانه را نشان می دهد.

غزل عشق کامل

خیلی دوستت دارم عشقم... نخوان

قلب انسان با حقیقت بیشتر...

من شما را به عنوان یک دوست دوست دارم و چگونهگولار در شعر معاصر خود از برخی خصلت های عاشقانه استفاده می کند.

علاقه به معشوق آنقدر زیاد و لبریز است که خود غنایی از او می خواهد که در افکارش با او بماند، حتی اگر به صورت فراموشی باشد. 1>

آهنگ برای نمردن

وقتی میروی،

جوان سفید مثل برف،

مرا ببر.

اگر نمی توانی

من را با دست بگیری،

دختر سفیدبرفی،

من را در قلبت بگیر.

اگر در قلبت نمی توانی

تصادفی مرا ببری،

دختر رویاها و برف،

من را به یادت ببری.

و اگر نمی توانی همچنین

مهم نیست چقدر حمل می کنید

از قبل در افکار خود زندگی می کنید،

دختر سفید برفی،

من را به فراموشی بسپارید.

2> 13. Casamento ، نوشته آدلیا پرادو

آیات آدلیا پرادو ازدواج، روابط روزانه و طولانی مدت را جشن می گیرند. این شعر که تقریباً مانند یک داستان روایت می شود، جزئیاتی از صمیمیت و محبت های کوچکی را نشان می دهد که در روال زندگی زن و شوهر پنهان است. نحوه برجسته شدن همدستی این زوج توجه خواننده را جلب می کند.

ازدواج

زنانی هستند که می گویند:

شوهر من، اگر شما می خواهید ماهی بگیرید، ماهیگیری کنید،

اما ماهی را تمیز کنید.

نه من. من در هر زمانی از شب بیدار می‌شوم،

به مقیاس کردن، باز کردن، بریدن و نمک زدن کمک می‌کنم.

خیلی خوب است، فقط ما در آشپزخانه تنها هستیم،

یک بار در مدتی که آرنج‌هایشان را مسواک می‌زنند،

چیزهایی مانند این بودسخت"

"او در هوا نقره ای کرد و نان تست فرانسوی داد"

و با دستش اشاره ای کرد.

سکوت اولین باری که همدیگر را دیدیم

مانند رودخانه ای عمیق از آشپزخانه می گذرد.

در نهایت، ماهی روی بشقاب،

بریم بخوابیم.

چیزهای نقره ای ظاهر می شوند:

ما نامزد و عروس هستیم.

آدلیا پرادو - عروسی

9 شعر جذاب دیگر از آدلیا پرادو را ببینید.

14. بوسه ابدی ، اثر کاسترو آلوز

شعر زیر یکی از مهمترین نمونه های شعر عاشقانه برزیلی است. کاسترو آلوز عشق کامل، ایده آل و ابدی را به نمایش می گذارد. با این حال، از آنجایی که او به مرحله سوم رمانتیسم تعلق دارد، قبلاً در اشعار خود برخی از احساسات مربوط به معشوق را گنجانده است.

بوسه ابدی

من یک بوسه بی پایان می خواهم. ,

یک عمر ماندگار باشد و آرزوی من را برطرف کند!

خونم به جوش می آید. با بوسه ات آرامش کن،

من را اینطوری ببوس!

گوش به سر و صدا

دنیا بسته می شود و مرا ببوس عزیزم!

0>فقط برای من زندگی کن، فقط برای زندگی من،

فقط برای عشق من!

بیرون، در آرامش استراحت کن

خوابیدن در خواب آرام طبیعت آرام،

یا مبارزه، گرفتار طوفان،

بیشتر ببوس!

و در حالی که گرمای ملایم

سینه تو را در سینه ام احساس می کنم،

دهان تب دار ما با همان اشتیاق به هم می پیوندد،

با همان عشق آتشین!

دهان شما می گوید: "بیا!"

حتی بیشتر! می گوید مال من، گریه می کند... فریاد می زند

تمام بدنم که بدن توستتماس می گیرد:

"نیش هم بزن!"

اوه! گاز گرفتن چه شیرین است دردی

که گوشت مرا سوراخ می کند و آن را عذاب می دهد!

بیشتر ببوس! بیشتر گاز بگیر! باشد که من از خوشبختی بمیرم،

مردم برای عشق تو!

من یک بوسه بی پایان می خواهم،

که یک عمر طول می کشد و آرزوی من را برطرف می کند!

خونم را بجوشان: با بوسه ات آرامش کن!

مرا اینگونه ببوس!

گوش به سروصدای دنیا بسته می شود

و ببوس عزیزم!

فقط برای من زندگی کن، فقط برای زندگی من،

فقط برای عشق من!

15. عشق نام مرا خورد ، نوشته ژوائو کابرال د ملو نتو

شعر زیر ادای احترامی زیبا از عشق موجود در ادبیات برزیل است. João Cabral de Melo Neto موفق می شود در چند سطر دقیقاً توصیف کند که عاشق بودن چگونه است، چگونه احساس عشق بر موضوع تأثیر می گذارد و در زندگی روزمره گسترش می یابد.

عشق نام مرا خورد، هویت من،

پرتره من. عشق گواهی سن مرا خورد،

شجره نامه من، آدرس من. عشق کارت ویزیت من را خورد

. عشق آمد و همه

کاغذهایی را که اسمم را نوشته بودم خورد.

عشق لباسهایم، دستمالهایم،

پیراهنهایم را خورد. عشق حیاط و حیاط

کراوات را خورد. عشق به اندازه کت و شلوار من،

تعداد کفش های من، اندازه

کلاهم را خورد. عشق قد، وزن،

رنگ چشم و موهایم را خورد.

عشق داروی من را خورد، من

دستورالعمل های پزشکی، رژیم های غذایی من. او آسپرین های من،

موج های کوتاه و اشعه ایکس من را خورد.

تست‌های ذهنی، آزمایش ادرارم را خورد.

عشق تمام کتاب‌های

شعر من را از قفسه خورد. نقل قول ها

در ابیات در کتاب های منثور من خوردند. از فرهنگ لغت کلماتی را خورد که

می‌توان آنها را در ابیات جمع کرد. قیچی، تیغه سوئیچ. گرسنه

هنوز، عشق استفاده از

ظروف من را بلعید: حمام سرد من، آواز خواندن اپرا

در حمام، آبگرمکن مرده

اما مثل یک کارخانه به نظر می رسید.

عشق میوه هایی را که روی میز گذاشته بودند خورد. از آب لیوان و کوارتز

همچنین ببینید: 23 نقاشی معروف دنیا (تحلیل و توضیح)

نوشید. او نان را با هدف پنهان

خورد. او اشک چشمانش را نوشید

که هیچ کس نمی دانست پر از آب بود.

عشق برگشت تا کاغذهایی را بخورد که

من بدون فکر دوباره نامم را نوشته بودم .

عشق کودکی ام را می خورد، با انگشتان آغشته به جوهر،

موها در چشمانم ریخته بود، چکمه ها هرگز نمی درخشیدند.

عشق پسر گریزان را می خورد، همیشه در گوشه‌ها،

و کسی که کتاب‌ها را می‌خراشید، مدادش را گاز می‌گرفت، در خیابان راه می‌رفت

با سنگ‌های پا. او مکالمات را در کنار پمپ بنزین

در میدان، با پسرعموهایش که همه چیز را

در مورد پرندگان، در مورد یک زن، در مورد مارک های اتومبیل می دانستند، می جوید

. عشق حالمو خوردو شهر من این

آب مرده حرا را تخلیه کرد، جزر و مد را از بین برد. او

حراهای مجعد با برگهای سفت را خورد، او اسید

سبز گیاهان نیشکر را که تپه های معمولی

بریده شده توسط موانع قرمز را پوشانده بود، خورد. 1>

قطار سیاه کوچک، از میان دودکش ها. بوی

عصای بریده و بوی هوای دریا را خورد. حتی آن چیزهایی را می خورد

که من ناامید بودم که نمی دانستم چگونه

درباره آنها در آیات صحبت کنم.

عشق حتی روزهایی را خورد که هنوز در <1 اعلام نشده بود>

جزوات. دقایق پیشروی

ساعت من را خورد، سالهایی که خطوط دستم

مطمئن شدند. او ورزشکار بزرگ آینده، شاعر آینده

بزرگ را خورد. سفرهای آینده را در

زمین، قفسه های آینده در اطراف اتاق خورد.

عشق صلح و جنگ من را خورد. روز من و

شب من. زمستان من و تابستان من. سکوتم، سردردم، ترس از مرگ مرا خورد.

16. در رسیدن عشق ، نوشته الیزا لوسیندا

الیزا لوسیندا شاعر، هنرپیشه و خواننده با استعدادی عظیم، نویسنده اشعاری است که دیدگاهی زنانه و فمینیستی به ارمغان می آورد. بنابراین او در شعر خود عشق را ابزاری برای تبادلات صمیمانه و سالم می داند.

در در فرا رسیدن عشق ، انتظاراتش را روشن می کند. او که همیشه به خودش احترام می گذارد، به دنبال کسی است که به او احترام بگذارد، قابل اعتماد باشد، دوست و معشوقی باشد که بتواند با او گفتگو کند ولحظات باورنکردنی همراهی را تجربه کنید.

من همیشه عشقی می خواستم

که صحبت کند

که بداند چه احساسی دارد.

من همیشه می خواستم عشقی که تشریح می کند

که وقتی می خوابی

با اعتماد به نفس

در نفس خواب طنین انداز می شود

و یک بوسه می آوری

در روشنایی سپیده دم.

من همیشه عشقی می خواستم

که مطابق با آنچه به من گفتی باشد.

من همیشه یک دختر کوچک

بین پسر و ارباب

یک سگ کوچولو

جایی که هم بی شرمی

نر

و هم خرد مرد عاقل می توانست.

من همیشه عشقی می‌خواستم که

صبح بخیر! با همان دهانه

طعم یک قلپ.

من همیشه می خواستم عشق مسیرهای

که شبکه پیچیده آنها

از پس زمینه موجودات

ترس نمی‌کند.

من همیشه عشقی می‌خواستم

که وقتی شعر تخت مرا می‌برد، ناراحت نمی‌شد.

من همیشه عشقی می خواستم

که در مواجهه با اختلافات ناراحت نمی شد

.

حالا، در مقابل دستور

نیمی از من مشتاقانه اشک می ریزد

پیچیدن

و نیمی دیگر

آینده دانستن رازی است

که کمان را میپیچد،

مشاهده

طرح

نقطه و مقایسه آن

با آرامش روح است

محتوای آن.

اما

من همیشه عشقی می خواستم

که در آینده مناسب من باشد

و من را در دختر و بزرگسال جایگزین کند

که من ساده ترین بودمبه طور جدی

و گاهی یک معمای شیرین

که گاهی اوقات ترسناک بودم

و گاهی شوخی می کردم

سونوگرافی سونوگرافی خشم، <1

من همیشه یک عشق می خواستم

که بدون مسابقه پرتنش اتفاق می افتد.

من همیشه یک عشق می خواستم

که اتفاق می افتد

بدون تلاش

بدون ترس از الهام

چون به پایان می رسد.

من همیشه می خواستم عشقی

خفه شود،

(اینطور نیست)

اما تأخیر غروب آفتاب

به شدت

در دستان ما بود.

بدون مشکل.

من همیشه یک عشق می خواستم

با تعریف می خواهم

بدون اغوای دروغین.

من همیشه گفته ام نه

به قانون اساسی چند صد ساله

که می گوید عشق "تضمین شده"

انکار آن است.

من همیشه یک عشق می خواستم

که از آن لذت می برم

و کمی قبل از

رسیدن به آن آسمان

اعلام می شود.

من همیشه یک عشق می خواستم

که با خوشبختی زندگی می کند

بدون شکایت از او یا آن.

من همیشه عشقی را می خواستم که از دست نرفته باشد

و داستان هایش به من بگوید.

آه، من همیشه عشقی را می خواستم که دوست داشته باشد

17. X ، نوشته میشلینی ورونشک

میشلینی ورونشک یک شاعر معاصر اهل پرنامبوکو است. که در صحنه ادبی معاصر برجسته بوده است. در شعر X نویسنده با کلمات بازی می کند و عشق را به عنوان یک بازی شطرنج نشان می دهد که در آن هر مهره یک عمل انجام می دهد، جایی که استراتژی و سرگرمی وجود دارد.

این حرکت

این جنگ

از مهره ها

شطرنج

اینعشق

(مهربان؟)

پادشاه

اسقف

c

a

v

سلام در L

برج

از آنجا

من شما را می بینم

و از

پنکو

این جامدادی

سفید و سیاه

این جبر

در هر حرکت صحیح

است.

این رقص

پا شما/دست من

نامه شما

یک نشان را مشخص کرد.

این حرکت

این جنگ

این رقص

این قلب

که پیشرفت می کند.

18. Apaixonada ، اثر Ana Cristina Cesar

Ana Cristina Cesar نامی اساسی در شعر برزیل است. با تفکری انتقادی و صریح، این شاعر اهل ریودوژانیرو، متولد 1952، میراثی باورنکردنی از خود به جای گذاشت، با اشعار صمیمی که زندگی روزمره را به صورت غنایی به تصویر می‌کشد.

در شعر زیر، فردی را می‌بینیم که برای معشوق در می‌آید. یکی، نشان دادن آسیب پذیری و اشتیاق خود، حتی می دانست که هیچ عمل متقابلی وجود ندارد>آرامش من،

فقط تو چیزی دریافت نکردی.

عاشق

در واقعیتی که همیشه در حال تغییر است

من تو را به یک اندازه دوست دارم، با عشقی آرام آرام،

و من تو را فراتر از آن، حاضر در اشتیاق دوست دارم.

دوستت دارم دوستت دارم بالاخره با آزادی زیاد

در ابدیت و در هر لحظه.

دوستت دارم مثل یک حیوان، ساده،

با یک عشق بدون رمز و راز و بدون فضیلت

با یک میل عظیم و همیشگی.

و اینکه شما را بسیار و مکرر دوست داشته باشم،

آیا یک روز در بدن شما ناگهان

بیشتر از آنچه که می توانستم دوست داشته باشم، خواهم مرد.

تحلیل عمیق Soneto do Amor Total را بررسی کنید.

Soneto do Amor Total

اگر از شناخت Soneto do Amor لذت بردید در مجموع، 14 بهترین اشعار وینیسیوس د مورائس را نیز کشف کنید.

2. دوباره مرا امتحان کن ، نوشته هیلدا هیلست

هیلدا هیلست نیز نامی برجسته در هنگام تفکر در مورد عشق و اروتیسم در شعر برزیلی است. نویسنده ای از سائوپائولو ابیاتی از نوشتن اروتیک گرفته تا غزلی ایده آل را سروده است.

Tenta-me de novo یکی از شعرهایی است که به عشقی می پردازد که قبلاً پایان یافته است و عاشقی که می خواهی محبت را دوباره به دست آوری.

دوباره مرا امتحان کن

و چرا روح من را میخواهی

در رختخوابت باشد؟

من کلمات روان، لذت بخش و خشن گفتم

زشت، چون اینطوری دوست داشتیم.

اما نه دروغ لذت بردن از لذت زشت را گفتم

و نه آن را حذف کردم روح فراتر است و به دنبال آن دیگری است. و من تکرار می کنم: چرا می خواهید روح من در روح شما باشد؟تخت؟

به یاد آمیزش و روابط عاشقانه شاد باشید.

یا دوباره امتحان کنید. Obriga-me.

همچنین ببینید: Djamila Ribeiro: 3 کتاب اساسی

همچنین 10 شعر برتر هیلدا هیلست را کشف کنید.

3. آهنگ ، توسط سیسیلیا میرلس

سسیلیا میرلس تنها در پانزده بیت توانست در آهنگ خود قصیده ای برای اضطرار عشق بسازد. ابیات ساده و مستقیم، بازگشت معشوق را فرامی خواند.

شعر موجود در کتاب Retrato natural (1949) نیز عناصر تکرار شونده در غزل شاعره را ترکیب می کند: پایان پذیری زمان، گذرا بودن عشق، حرکت باد.

ترانه

به زمان و ابدیت اعتماد نکن،

که ابرها می کشند من با لباس

که بادها مرا بر خلاف میلم می کشانند!

عجله کن ای عشق، که فردا بمیرم،

که فردا بمیرم و نخواهم می بینمت!

در چنین مکان پنهانی درنگ نکن،

مروارید سکوتی که دریا فشرده می کند،

لب، حد لحظه مطلق !

عجله کن دوستت دارم که فردا میمیرم

که فردا میمیرم و به تو گوش نمی دهم هنوز هم

شقایق باز را روی صورتت بشناس

و دور دیوارها باد دشمن را...

عجله کن ای عشق که فردا میمیرم

که فردا میمیرم و به تو نمی گویم...

همچنین 10 شعر نادیده انگاشته سیسیلیا میرلس را کشف کنید.

4. به عنوان دلایلی برای عشق ، اثر کارلوس دراموند دی آندراد

به عنوان یکی از بهترین شعرها تجلیل می شوداز ادبیات برزیل، همانطور که sem-razões do amor به خودانگیختگی عشق می پردازد. بر اساس خود غزلی، عشق بدون توجه به نگرش شریک، معشوق را مسحور می کند و می کشاند.

عنوان شعر قبلاً نشان می دهد که آیات چگونه می گذرد: عشق نیازی به مبادله ندارد، نتیجه آن نیست. سزاوار و قابل تعریف نیست.

غیر دلایل عشق

دوستت دارم چون دوستت دارم.

نیازی نیست عاشق باش،

و همیشه نمی دانی چگونه باشی.

من تو را دوست دارم زیرا دوستت دارم.

عشق حالتی از لطف است

و نمی توانی با عشق پرداخت کنی.

عشق مجانی داده می شود،

در باد کاشته می شود،

در آبشار، در کسوف .

عشق از فرهنگ لغت ها می گریزد

و مقررات مختلف.

من تو را دوست دارم زیرا دوستم ندارم

به اندازه کافی یا زیاد.

از آنجا که عشق رد و بدل نمی شود،

نه به هم پیوسته است و نه دوست داشتنی.

زیرا عشق عشق به هیچ است،

به خودی خود شاد و قوی است.

عشق پسر عموی مرگ است

و مرگ پیروز،

هرچقدر هم که او را می کشند (و می کشند)

در هر لحظه عشق .

Carlos Dummond de Andrade - As Sem Reasons do Amor (شعر خوانده شده)

آیا می دانید در وسط راه یک سنگ وجود داشت، یک شعر عالی دیگر از دراموند؟ این خلقت و 25 شعر دیگر از کارلوس دراموند دی آندراد را کشف کنید.

5. XXX ، نوشته اولاوو بیلاک

آیات Via Láctea، اگرچه کمتر شناخته شده است، اما شاهکار نویسنده نیز می باشد. شاعری که به عنوانروزنامه‌نگار، یکی از بزرگ‌ترین نمایندگان جنبش پارناس در برزیل بود و غزل او با سنجش و بازنمایی احساسی آرمانی مشخص شده است.

XXX

به دلی که رنج می کشد، جدا شده

از تو، در غربت که می بینم گریه می کنم،

عاطفه ساده و مقدس کافی نیست

که با آن خود را از مصیبت ها حفظ کنم .

برای من کافی نیست که بدانم دوست دارم،

من فقط عشق تو را نمیخواهم: میخواهم

بدن ظریف تو را در خود داشته باشم بازوها،

تا شیرینی بوسه تو را داشته باشم.

و جاه طلبی های درستی که مرا می سوزاند

مرا شرمنده نکن: برای پستی بیشتر

آنجا نیازی به معاوضه زمین با بهشت ​​نیست؛

و هر چه بیشتر قلب انسان را بالا می برد

همیشه مرد بودن و در نهایت پاکی

ماندن روی زمین و انسان دوست داشتنی.

6. عاشقان آینده ، نوشته چیکو بوارک

معروف ترین غزلسرای برزیلی مجموعه ای از آیات اختصاص داده شده به عشق دارد. آنقدر زیاد است که انتخاب تنها یکی از شعرهای او دشوار است. با این حال، در مواجهه با این چالش، عاشقان آینده را انتخاب کردیم، یکی از آن کلاسیک هایی که هرگز منقضی نمی شوند.

عاشقان آینده

ناراحت نباشید , نه

که هیچ چیز فعلا نیست

عشق عجله ای ندارد

می تواند در سکوت منتظر بماند

در پشت کمد

در پس از استراحت

هزاره ها، هزاره ها

در هوا

و چه کسی می داند، پس

ریو خواهد بود

چند شهر زیر آب

غواصانخواهد آمد

خانه شما را کاوش کنید

اتاق شما، وسایل شما

روح شما، اتاق زیر شیروانی

عاقلانه بیهوده

آنها تلاش خواهند کرد رمزگشایی آن

پژواک کلمات باستانی

قطعه نامه ها، شعرها

دروغ ها، پرتره ها

ردپایی از تمدن عجیب

ناراحت نباش

که هیچ چیز فعلا نیست

عشق همیشه مهربان خواهد بود

عاشقان آینده، شاید

دوست داشته باشند همدیگر را بدون اینکه بدانند

با عشقی که یک روز برای شما ترک کردم

Chico Buarque - "Futuros Amantes" (زنده) - Carioca Live

7. سرنوشت من ، نوشته کورا کورالینا

ساده و روزمره، سرنوشت من ، اثر کورا کورالینا از گویاس، به دلیل شیوه ساده و ظریفی که در گزارش او از آن گزارش می دهد، شایسته تحسین است. برخورد عاشقانه

شاعر با ظرافت ابیاتی که سروده است، ایجاد یک رابطه محبت آمیز پایدار را آسان می کند. سرنوشت من افسانه کوتاهی را روایت می کند: داستان دو نفر که با هم آشنا شدند و تصمیم گرفتند رابطه ای ایجاد کنند.

سرنوشت من

در کف دست ها از دستان تو

من خطوط زندگیم را خواندم.

خطوط متقاطع و پر پیچ و خم،

دخالت در سرنوشت تو.

نگاه نکردم برای تو به دنبال من نبودی -

ما تنها در جاده های مختلف می رفتیم.

بی تفاوت گذشتیم

تو با بار زندگی می گذشتی …

من دویدم تا شما را ملاقات کنم.

لبخند بزنید. ما صحبت می کنیم.

آن روز مشخص شد

با سنگ سفید

از سر ماهی.

و از آن زمان،ما

با هم در طول زندگی قدم زدیم...

اگر این شاعر از گویا قلب شما را به دست آورد، سعی کنید کورا کورالینا را نیز بخوانید: 10 شعر ضروری برای درک نویسنده.

8. ترزا ، نوشته مانوئل باندیرا

ترزا یکی از برجسته ترین شعرهای مدرنیسم برزیلی است.

طنز باندیرا با شرح واکنش ظاهر می شود. در اولین قرار ملاقات این زوج سپس متوجه شدیم که چگونه رابطه تغییر می کند و درک شاعر از معشوق تغییر می کند.

ترزا

اولین باری که ترزا را دیدم

فکر کردم که او پاهای احمقی داشت

من هم فکر می کردم صورتش شبیه پا است

وقتی دوباره ترزا را دیدم

فکر کردم چشمانش خیلی بزرگتر از بقیه بدنش است

(چشم ها به دنیا آمدند و ده سال منتظر ماندند تا بقیه بدن به دنیا بیاید)

سومین بار دیگر چیزی ندیدم

آسمان با زمین

و روح خدا دوباره بر روی آبها حرکت کرد.

9. بیلهته ، اثر ماریو کوئینتانا

ظرافت شعر ماریو کوئینتانا از عنوان شروع می شود. بیلهته نوعی پیام مستقیم را اعلام می کند که فقط بین عاشقان به اشتراک گذاشته می شود. ابیات مرثیه ای است برای عشق محتاطانه، بدون هیاهوی زیاد، که فقط بین عاشقان تقسیم می شود.

بیلهته

اگر مرا دوست داری، به آرامی مرا دوست داشته باش

از پشت بام فریاد نزنید

پرنده ها را به حال خود رها کنید

آنها را تنها بگذاریدآرامش بر من و عشق حتی کوتاه تر...

از 10 شعر گرانبهای ماریو کوئینتانا لذت ببرید و همچنین کشف کنید.

10. دوست داشتن تو چند دقیقه است... ، اثر پائولو لمینسکی

آیات آزاد لمینسکی به معشوق خطاب می شود و از لحن گفتگو پیروی می کند. ابیات علیرغم اینکه شعری معاصر هستند، کهن به نظر می رسند، زیرا وعده وفاداری کامل و مطلق را به پیروی از قالب های عشق عاشقانه می دهند.

دوست داشتن تو چند دقیقه است…

دوست داشتنت چند دقیقه است

مرگ کمتر از بوسه توست

آنقدر خوب است که مال تو باشم

من زیر پای تو ریخته ام

چیز کمی از من باقی مانده است

به شما بستگی دارد که من خوب باشم یا بد

من هر چه فکر می کنید راحت است خواهم بود

من بیشتر از سگ برای تو

سایه ای که گرم می کند

خدای که فراموش نمی کند

بنده ای که نه نمی گوید

اگر پدرت میمیره من برادرت میشم

هر ابیه که بخوای میگم

همه زنها رو فراموش میکنم

خیلی و همه چیز و همه میشم

از اینکه من آن هستم منزجر خواهید شد

و در خدمت شما خواهم بود

تا زمانی که بدنم پابرجاست

تا زمانی که رگهایم جریان دارند

رود سرخی که شعله ور می شود

وقتی صورتت را مثل مشعل می بینم

پادشاه تو خواهم بود نان تو سنگ توست

بله، خواهم بود اینجا

11. عشق ، اثر آلوارس د آزودو

عشق ، اثر آلوارس د آزودو،شعر کلاسیک نسل رمانتیک برزیلی. ابیات آن دوران و نگرش ایثارگری را نشان می دهد، تقریباً آرمانی، بین مرد عاشق و زنی که اساساً مورد تأمل قرار می گیرد.

اگرچه شعر به نوعی تصویر یک دوران است، اما آیات آنقدر خوب ترکیب شده اند که از زمان فراتر می روند.

عشق

عشق! من عشق را می خواهم

در قلب تو زندگی کنم!

این دردی را تحمل کن و دوست داشته باش

که با اشتیاق غش می کند!

در روح تو، در جذابیت های تو

و در رنگ پریدگی تو

و در اشکهای سوزانت

آه کسالت!

میخواهم از لبانت بنوشم

عشقهای بهشتی شما،

میخواهم در آغوش شما بمیرم

در خلسه سینه شما!

میخواهم به امید زندگی کنم،

من می خواهم بلرزم و احساس کنم!

در قیطان معطر تو

می خواهم خواب ببینم و بخوابم!

بیا، فرشته، دوشیزه من،

من' جان، قلب من!

چه شبی، چه شب زیبایی!

چه شیرین است نسیم!

و بین آه های باد

از شب تا خنکای نرم،

میخواهم لحظه ای زندگی کنم،

با تو با عشق بمیرم!

12 . آهنگ برای نمردن ، اثر فریرا گولار

یکی از بزرگترین شاعران ادبیات برزیل، فریرا گولار، بیشتر به خاطر اشعار سیاسی و اجتماعی خود شهرت داشت. با این حال، می توان در شعرهای او جواهرات خاصی مانند Cantiga para não morte را نیز یافت که به عشق اختصاص یافته است. با وجود نویسنده بودن




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.