I-Juca Pirama، اثر گونسالوس دیاس: تحلیل و خلاصه اثر

I-Juca Pirama، اثر گونسالوس دیاس: تحلیل و خلاصه اثر
Patrick Gray

شعر I-Juca Pirama، اثر گونسالوس دیاس، نمادی از رمانتیسم برزیلی است. اثر هندی به ده گوشه تقسیم شده است. این شعر که در سال 1851 منتشر شد، در کتاب Últimos cantos از 484 بیت تشکیل شده است که توسط سرخپوستان توپی و تیمبیرا اجرا شده است.

چکیده

داستان توسط تیمبیرای پیری روایت می شود که شاهد اتفاقات گذشته بوده است. و تصمیم می گیرد حقایق را بازگو کند. سناریوی شعری که گونسالوس دیاس سروده، جنگل برزیل است، در اولین ابیات ما در وسط جنگل قرار داریم: "در میان طبس سبزه دلپذیر، احاطه شده با تنه درختان - پوشیده از گل".

اولین موجوداتی که معرفی شدند سرخپوستان تیمبیرا هستند که به عنوان جنگجویان دلیر شناخته می شوند. سال ها پیش سرخپوستان تیمبیرا یک اسیر جنگی توپی را اسیر کردند، پروژه تیمبیرا برای کشتن او بود. در پایان آهنگ سوم یکی از سرخپوستان تیمبیرا از زندانی خواست که خود را معرفی کند و کمی از داستان زندگی خود بگوید. جنگجو چنین پاسخ داد:

آهنگ مرگ من،

جنگجویان، شنیدم:

من پسر جنگل هستم،

من رشد کردم در جنگل؛

جنگجویان، فرود آمدن

از قبیله توپی.

در طول آهنگ چهارم با تاریخ سرخپوستان توپی آشنا می شویم: جنگ هایی که او شاهد آن بوده است. ، مکان هایی که از آنها عبور کرد، خانواده ای که در اطراف بودند. پدرش که پیرمردی کور و خسته بود همه جا همراهش بود. پسر به نوعی راهنما بود که همیشه او را رهبری می کرد.

علی رغم داشتن یکسرخپوست توپی اسیر شده برای اثبات شرافت خود کاملاً به پدرش وابسته است و خود را در اختیار قبیله تیمبیرا قرار می دهد تا به عنوان برده خدمت کند.

رئیس قبیله تیمبریا با شنیدن گزارش زندانی دستور آزادی او را می دهد. بلافاصله گفت که او یک جنگجوی بزرگ است. توپی می گوید که او می رود، اما وقتی پدرش فوت می کند، برای خدمت برمی گردد.

جنگجو سرانجام پدر در حال مرگش را پیدا می کند و به او می گوید که چه اتفاقی افتاده است. پیرمرد تصمیم می گیرد با پسرش به قبیله تیمبریا بازگردد و از رئیس به خاطر سخاوت او در آزادی او تشکر می کند، اگرچه او می خواهد که این مراسم انجام شود و پسر مجازات شود.

رئیس قبیله. از ادامه مسیر خودداری می کند و ترسو بودن اسیر را توجیه می کند، زیرا در برابر دشمنان و مرگ گریه کرده است. از آنجایی که برنامه خوردن گوشت زندانی بود، رئیس می ترسید که سرخپوستان او مانند توپی اسیر ترسو شوند.

پدر از مکاشفه رئیس تعجب می کند زیرا توپی ها حتی کمتر گریه نمی کنند. قبل از دیگران، و پسرش را نفرین می کند:

عشق را در زنان پیدا نکن،

دوستان خود را، اگر دوستانی دارید،

روحی متزلزل و فریبکار داشته باشید!

در روز شیرینی پیدا نکن،

و نه رنگهای سحر تو را دوست دارند،

و در میان لاروهای شب تاریک

هرگز آرام نگیر لذت ببر :

تنه، سنگی پیدا نکنید،

در آفتاب قرار گرفته، در معرض باران و باد قرار گرفته باشد،

در رنجعذابهای بزرگتر،

جایی که پیشانی تو آرام بگیرد.

در نهایت پسر خود را انکار می کند: "تو ای نامرد، پسر من نیستی.".

برای اثبات این موضوع او قوی، شجاع است، و پسر برای دفاع از شرافت خود، به تنهایی علیه کل قبیله تیمبیرا روی می آورد. پدر با صدای نبرد متوجه می شود که پسر شجاعانه می جنگد. سپس رئیس قبیله مداخله می کند و می خواهد که درگیری پایان یابد. پدر و پسر سرانجام آشتی کردند.

گونسالوس دیاس که بود؟

نویسنده برزیلی آنتونیو گونسالوس دیاس در سال 1823 در داخل شهر مارانهائو به دنیا آمد. پسر یک تاجر پرتغالی و یک مستیزو برزیلی، او به تحصیل دسترسی داشت و در اوایل به پرتغال فرستاده شد. او در کویمبرا تحصیل کرد و در رشته حقوق فارغ التحصیل شد.

در مدتی که در خارج از کشور اقامت داشت، فرصت ملاقات با نویسندگان بزرگ پرتغالی مانند آلمیدا گرت و الکساندر هرکولانو را داشت. زمانی که او در خارج از کشور بود، مشهورترین اثر خود را به نام Cancão do Exílio ساخت.

سرزمین من درختان خرما دارد،

جایی که سابیا آواز می خواند؛

پرندگان، که اینجا چهچهچه بزن،

آنها مثل آنجا چهچهک نمی زنند.

آسمان ما ستاره های بیشتری دارد،

چمنزارهای ما گل های بیشتری دارند،

همچنین ببینید: روپی کاور: 12 شعر تفسیر شده از نویسنده هندی

جنگل های ما دارای زندگی بیشتر،

زندگی ما بیشتر دوست دارد.

در پرورش، تنها، شب،

من آنجا لذت بیشتری می یابم؛

سرزمین من نخل دارد درختان،

جایی که سابیا آواز می خواند.

سرزمین من زیبایی دارد،

چه نمی شودمن شما را در اینجا ملاقات خواهم کرد؛

در دوران پرورش — تنها، در شب —

همچنین ببینید: شعر تاباکاریا اثر آلوارو دکامپوس (فرناندو پسوا) تجزیه و تحلیل شد

من در آنجا لذت بیشتری خواهم یافت؛

زمین من درختان خرما دارد،

جایی که خورشید سابیا را می خواند.

اجازه نده بمیرم،

بدون اینکه به آنجا برگردم؛

بدون لذت بردن از لذت

من نمی توانم اینجا را پیدا کنم ؛

بدون دیدن نخل ها،

جایی که سابیا آواز می خواند.

وقتی به برزیل بازگشت، منصب دولتی داشت و در 1848، به ریودوژانیرو نقل مکان کرد، جایی که در Colégio Pedro II تاریخ لاتین و برزیل را تدریس کرد.

به عنوان یک نویسنده ادبی، اشعار و نمایشنامه نوشت. او در سال 1864 هنگام بازگشت به برزیل پس از یک فصل در اروپا درگذشت. کشتی که نویسنده در آن غرق شد و غرق شد.

I-Juca Pirama و رمانتیسیسم برزیلی

فرض بر این است که شعر حماسی I-Juca Pirama اگرچه بین سالهای 1848 و 1851 نوشته شده است، اما واقعیت این است که این آفرینش در کتاب Últimos cantos (1851) و به مرحله اول رمانتیسیسم برزیلی تعلق دارد.

عنوان شعر به معنای "آنچه دارد" است. کشته شدن، و چه کسی شایسته کشته شدن است."

رومانتیسم در نیمه اول قرن نوزدهم آغاز شد و در مورد برزیل به سه نسل بزرگ تقسیم شد. گونسالوس دیاس به این مرحله اول تعلق داشت که هدف اصلی آن ارزش گذاری ملی بود. هندی قهرمان بزرگ جنبش به حساب می آمد. نویسنده همچنین در نوشته خود به دنبال تعالی زیبایی های طبیعی بوده استکشور و لحن احساسی، معمولی رمانتیسم را نشان داد.

مطالعه کامل

I-Juca Pirama برای دانلود رایگان در قالب PDF از طریق دامنه عمومی در دسترس است.

I -جوکا پیراما در کتاب صوتی

"I-Juca Pirama" (شعر)، اثر گونسالوس دیاس



Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.