مجسمه دیوید اثر میکل آنژ: تجزیه و تحلیل اثر

مجسمه دیوید اثر میکل آنژ: تجزیه و تحلیل اثر
Patrick Gray

از دستان یکی از بزرگترین نابغه های هنری تمام دوران، داوود میکل آنژ (1502-1504) مجسمه ای باشکوه از سنگ مرمر جامد با ارتفاع بیش از 4 متر و بیش از 5 متر با احتساب پایه است.

به سفارش این هنرمند در سال 1501، داوود یکی از نمادهای رنسانس است و در حال حاضر می توان آن را در Galleria dell'Accademia، در فلورانس، ایتالیا تحسین کرد.

دیوید میکل آنژ

تحلیل کار

داوود بدون جالوت

این مجسمه به داستان کتاب مقدس داوود و جالوت اشاره دارد که در آن جالوت غول پیکر و متکبر (یک سرباز فلسطینی) توسط داوود شکست می خورد. (فقط یک پسر) که به این ترتیب به اسرائیلی ها کمک می کند تا در نبرد علیه فلسطینیان پیروز شوند.

قبل از این، بارها این داستان به روش های مختلف بازنمایی شده است، اما میکل آنژ با انتخاب مجسمه سازی داوود بدون جالوت با بازنمایی های قبلی متفاوت است. و بالاتر از همه با عدم نمایندگی داوود پیروز.

بر خلاف آنچه رایج بود، در اینجا دیوید به تنهایی و در لحظه قبل از نبرد ظاهر می شود. او برهنه به سمت زمین جایی که جالوت در انتظارش است پیش می‌رود، و تنها بر روی شانه‌ی چپ خود تسمه‌ای را حمل می‌کند که با آن سنگی را که جالوت را می‌کشد پرتاب می‌کند. زیرا مجسمه سازی کلاسیک در این اثر بسیار واضح است. تأثیر کلاسیک در تقریب کار به طرح کوروهای یونانی قابل مشاهده است. و همچنین در حقیقت هنرمندانتخاب مجسمه‌سازی بدنی عضلانی برخلاف بدن‌های لاغر فیگورهای نوجوان دوناتلو.

اگرچه این اثر تا حدی حرکت را بیان می‌کند، اما بیش از هر چیز مجسمه‌ای است که یک «عمل تعلیق» را ارائه می‌کند. کل آناتومی دیوی بیانگر تنش، دلهره و همچنین جسارت و چالش است. رگها متسع، پیشانی شیار و نگاه خشن و در عین حال محتاطانه است.

جزئیات رگهای گشاد شده در دست راست

همچنین شدید است. بعد روانشناختی در اینجا و همچنین در تمام آثار میکل آنژ. به نظر می رسد این مجسمه علیرغم هیاهو و انفعال ظاهری در بیرون، زندگی درونی بسیار پرمشغله ای دارد.

این دوگانگی است که شاید بازتاب دوگانگی بین جسم و روح باشد که هنرمند را در تمام طول زندگی خود آزار داده است. زندگی زیرا میکل آنژ علیرغم تحسین و تحسین بدن انسان را یک بیان کامل الهی (و مخرج اصلی و اولیه کار خود می دانست)، آن را زندان روح نیز می دانست.

اما زندانی نجیب بود و زیبایی، و به عنوان الهام بخش برای تمام خلاقیت های او بود. به سخنان جورجیو وازاری (1511-1574، نقاش، معمار و زندگی نامه چندین هنرمند رنسانس ایتالیا) در مورد میکل آنژ مراجعه کنید:

"ایده این مرد خارق العاده این بود که همه چیز را مطابق با انسان بسازد. بدن و تناسب کامل آن، در تنوع شگرف نگرش ها و علاوه بر آنعلاوه بر این، در تمام بازی حرکات پرشور و تسخیر روح.".

جزئیات سر

به همین ترتیب، بلوک های سنگی (مشابه بدن انسان) ) زندانی برای فیگورهایی بودند که در آنها زندگی می کردند و میکل آنژ با تکنیک مجسمه سازی آنها را آزاد کرد.

میکل آنژ با این کار برهنگی کامل را فرض می کند، چیزی که برای هنرمند اساسی بود، زیرا فقط بدن برهنه می توانست. به عنوان شاهکار عالی خداوند به درستی قدردانی شود. به همین ترتیب، تسلط کامل هنرمند در بازنمایی آناتومیک در اینجا نیز مشخص است.

سایر آثار میکل آنژ را بررسی کنید.

کنجکاوی ها

دست راست مجسمه نسبت به بقیه بدن کمی نامتناسب است (بزرگتر از سمت چپ)، واقعیتی که باید عمدی باشد و راهی برای احترام به نام دیگری که دیوید نیز با آن شناخته می شد: manu فورتیس (دست قوی).

در سال 1527 مجسمه اولین تهاجم خشونت آمیز خود را متحمل شد که در یک اعتراض سیاسی به سمت آن سنگ پرتاب شد و بازوی چپ آن از سه قسمت شکست. بازو ترمیم شده است، اما می‌توانید شکستگی‌های آن را ببینید.

در سال 1991 یک هنرمند ایتالیایی به نام پیرو کاناتا موفق شد با یک چکش کوچک وارد شود و انگشت دوم پای چپ را بکوبد. مجسمه سازی. در آن لحظه، این اثر از آسیب بیشتر نجات یافت زیرا بازدیدکنندگان موزه که پیرو را همراهی می کردندکاناتا مداخله کرد و او را تا رسیدن پلیس بی حرکت کرد.

سالها قبل از اتمام کار، مدتها تلاش برای ساختن مجسمه ای که قرار بود یکی از تکیه گاه های ساختمان را تزئین کند، انجام شده بود. نمای کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره، در فلورانس، به این معنی که این کلیسای بسیار متر بالاتر از سطح زمین خواهد بود.

این کار به دو هنرمند دیگر (آگوستینو دی دوچیو و آنتونیو روسلینو) رسید که خود را ناتوان دیدند. تا کار را تمام کند اما در سال 1501، میکل آنژ از رم به فلورانس بازگشت، ظاهراً با ایده تحقق مجسمه یادبود جذب شده بود.

همچنین ببینید: شام آخر اثر لئوناردو داوینچی: تحلیل اثر

بنابراین مجسمه با استفاده از یک بلوک سنگ مرمر که قبلاً توسط دو هنرمند رد شده بود، ساخته شد. به مدت 40 سال منتظر دست نابغه میکل آنژ بود.

میکل آنژ کار را در دو سال به پایان رساند، اما مجسمه ای که در ابتدا برای کلیسای جامع در نظر گرفته شده بود، در نهایت در مقابل کاخ وکیو قرار گرفت و به سمت رم نگاه می کرد. بعداً با یک نسخه مدرن جایگزین شد). این در نهایت به نمادی برای شهر پیروزی دموکراسی بر قدرت مدیچی تبدیل شد.

مثل داوود میکل آنژ در مقابل کاخ وکیو، فلورانس

تغییر مکان انجام شد. با توجه به استقبال مثبت و پرشور از مجسمه و پس از اتمام آن کمیسیونی برای این منظور ایجاد شد (کهنام هایی مانند لئوناردو داوینچی و بوتیچلی به کنار) که مقصد نهایی آن را تعیین کردند.

در حال حاضر این اثر هر سال بیش از 8 میلیون بازدید کننده دارد، چیزی که برای حفظ مجسمه مفید نبوده است، زیرا تنها ردپای آن وجود دارد. بازدیدکنندگانی که از موزه برای ملاقات با آن راهپیمایی می‌کنند، باعث زلزله‌های کوچکی می‌شوند که به سنگ مرمر آسیب رسانده است.

همچنین ببینید: با عصبانیت به عقب نگاه نکن: معنی و متن آهنگ

این منجر به تلاش دولت ایتالیا برای ادعای مالکیت این اثر شد (تلاش برای تعریف مجسمه به عنوان یک گنجینه ملی) علیه شهر فلورانس که از نظر حقوق تاریخی به آن تعلق دارد، پرونده را به دادگاه می برد.

همچنین رجوع کنید به




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.