مهر هفتم برگمان: خلاصه و تحلیل فیلم

مهر هفتم برگمان: خلاصه و تحلیل فیلم
Patrick Gray

مهر هفتم یک شاهکار سینمایی در سال 1957 توسط کارگردان و فیلمنامه نویس سوئدی اینگمار برگمان است.

این فیلم که به یک فیلم کلاسیک تبدیل شده و بخشی از جنبش نئواکسپرسیونیستی است. اقتباسی از نمایشنامه ای از همان نویسنده.

طرح داستان در اروپا، در قرون وسطی، زمانی که مرگ سیاه هنوز در جامعه پرسه می زد، اتفاق می افتد. در این زمینه، قهرمان داستان، آنتونیوس بلاک، با چهره مرگ ملاقات می کند و او را به بازی شطرنج به چالش می کشد.

فیلم کاملاً فلسفی، سؤالات و تأملات متعددی را در مورد رازهای زندگی و احساسات انسانی به ما ارائه می دهد. .

همچنین ببینید: فیلم گرسنگی برای قدرت (بنیانگذار)، داستان مک دونالد

(هشدار، مقاله حاوی اسپویلرها است!)

خلاصه The Seventh Seal

به زودی در ابتدا از داستان، ما آنتونیوس بلوک، شوالیه معبدی را که در جنگ های صلیبی جنگیده بود، در سفر خود پس از ده سال دوری به خانه دنبال می کنیم.

صحنه در یک ساحل اتفاق می افتد و در یک لحظه استراحت، آنتونیوس دراز می کشد و با موجودی مواجه می شود که تماماً سیاه پوش بود، با چهره ای بسیار رنگ پریده و حالتی موقر. این مرگ بود که برای گرفتن او آمد.

پس از آن قهرمان داستان یک دوئل شطرنج را پیشنهاد می کند و به او پیشنهاد می دهد که اگر برنده شود می تواند آزادی را به دست آورد. به این ترتیب مسابقه شروع می شود و یکی از معروف ترین صحنه های سینما را می بینیم که این دو در ساحل شطرنج بازی می کنند. با این حال، بازی به پایان نمی رسد و مرگ طی چند روز برای ادامه بازی به دیدار او خواهد آمدبازی.

مرگ و آنتونیوس بلاک در یک بازی شطرنج

بنابراین، بلاک مسیر خود را با جادویش جونز دنبال می کند و در طول سفر با شخصیت های دیگری آشنا می شود.

زمانی است که یک خانواده سیرک در طرحی ظاهر می شود که در برنامه های دوره گرد اجرا می شود، متشکل از زوجی به نام جوف و میا و پسر کوچکشان.

در کنار آنها، مردی وجود دارد که همسرش به او خیانت کرده است. او (بعداً این زن زناکار به او ملحق می شود) و یک زن دهقانی که قرار بود مورد تجاوز جنسی قرار گیرد و توسط جونز نجات می یابد و تحت فشار قرار می گیرد تا او را دنبال کند.

همه این چهره ها به نوعی و به دلایل مختلف، آنها در نهایت آنتونیوس را به سمت قلعه‌اش همراهی می‌کنند، بدون اینکه بدانند وقتی به پایان زندگی‌اش نزدیک می‌شود دچار دوراهی‌های بزرگی می‌شود.

بحران وجودی قهرمان داستان زمانی آشکار می‌شود که او به کلیسا می‌رود و به یک «کشیش» اعتراف می‌کند. ".، غافل از اینکه در حقیقت این خود مرگ بود که او را فریب می داد. این دو دیالوگی درباره زندگی و پایان پذیری را دنبال می کنند، جایی که بلاک ترس و اضطراب خود را آشکار می کند.

صحنه ای که در آن قهرمان داستان بدون اینکه بداند "کشیش" مرگ است اعتراف می کند

در حالی که آنها در ادامه، موقعیت‌های دیگری رخ می‌دهد که نشان‌دهنده بافت بسیار مذهبی آن زمان و فضای غم انگیزی است که معلق بود.

یکی از این صحنه‌ها زمانی است که نمایش تئاتری برای دهقانان توسط یک راهپیمایی وحشتناک قطع می‌شود، که در آن فداییان در حال کشیدن به نظر می‌رسند. در بلاها،در حالی که کشیش کلماتی را بر زبان می آورد که مردم را به خاطر بدبختی های دنیوی سرزنش می کند.

همچنین محکومیت زنی وجود دارد که در آتش سوزانده شده است زیرا او را جادوگر و مقصر طاعون سیاه می دانند.

<> 0> صفوف تاژک‌ها در مهر هفتم

علی‌رغم همه چیز، ما می‌توانیم لحظات امیدواری را ببینیم، برای مثال زمانی که شخصیت‌ها از یک پیک‌نیک در یک بعد از ظهر آفتابی لذت می‌برند، که باعث می‌شود بلاک به آن فکر کند. ارزش

بلاک می داند که زمان او در زمین رو به اتمام است، اما چیزی که او شک نمی کند - حداقل در ابتدا - این است که دوستان جدیدش نیز در خطر هستند.

به اندازه کافی جالب است ، بازیگر این گروه از استعداد تجسم چهره های ماوراء طبیعی برخوردار بود. به این ترتیب در یکی از مواقعی که آنتونیوس با مرگ شطرنج بازی می کند، هنرمند می تواند چهره سایه را ببیند و موفق به فرار به همراه خانواده اش می شود که سرنوشت آنها را به کلی تغییر می دهد.

زوج جوف. و میا موفق می شوند با پسرشان سرنوشت دیگری رقم بزنند

دیگر شخصیت ها نیز به نوبه خود چندان خوش شانس نیستند و قهرمان داستان را تا قلعه دنبال می کنند. به محض ورود، توسط همسر شوالیه که با نگرانی منتظر او بود، استقبال می‌شوند.

ناگهان بازدیدکننده دیگری ظاهر می‌شود، این یکی ناخواسته. این مرگ بود که آمده بود همه آنها را ببرد. هر شخصیت به شیوه‌ای متفاوت واکنش نشان می‌دهد. کنجکاو است که آنتونیوس بلوک تمام تاریخ را به شک و تردید در ایمان سپری کرده است، اما در آخرین لحظه درخواست می کند.به خدا.

شخصیت ها وقتی با چهره مرگ روبرو می شوند

بیرون از قلعه، خانواده هنرمندان در واگن خود از خواب بیدار می شوند و به فکر یک روز دلپذیر می افتند، بسیار متفاوت از روز. شب قبل، زمانی که طوفان شدیدی رخ داد.

در آن زمان است که جوف شبح گروهی از مردم را می بیند که در بالای تپه می رقصند. این دوستان او بودند که دست در دست مرگ هدایت می شدند.

جوف دیدگاه خود را بسیار شاعرانه برای همسرش توصیف می کند که با دقت گوش می دهد. سرانجام آنها به راه خود ادامه می دهند.

صحنه ای نمادین از مهر هفتم ، نشان دهنده رقص مرگ

تفسیر و تحلیل فیلم

<0 مهر هفتماین نام را با اشاره به قسمتی از کتاب مقدس با عنوان آخرالزماندریافت کرد که در آن خداوند 7 مهر در دستان خود دارد.

گشایش هر کدام نشان دهنده فاجعه ای برای بشریت است که آخرین آن پایان غیرقابل بازگشت زمانه است. به همین دلیل فیلم با این جمله آغاز می شود:

و هنگامی که بره مهر هفتم را باز کرد، حدود نیم ساعت در بهشت ​​سکوت شد.

آخرالزمان (8: 1)

فضای اسرارآمیز در کل داستان رخنه می کند و بلاک بخش زیادی از زمان را با نگرانی در مورد وجود یا نبودن خدا می گذراند. در واقع موضوع اصلی داستان ترس از مرگ است. با این حال، کارگردان به عشق، هنر و ایمان نیز می پردازد.

لازم به یادآوری است که فیلم در دوران عصر می گذرد.قرون وسطی، دوره ای که در آن دین واسطه همه چیز بود و خود را به شکلی جزمی و ترسناک تحمیل می کرد و مردم را به ایمان به زندگی جاودانه و خدا به عنوان تنها رستگاری وادار می کرد.

بنابراین، نگرش قهرمان داستان خلاف است. تفکر رایج با زیر سوال بردن ایمان و در نتیجه کلیسای کاتولیک. با وجود اینکه در نهایت شوالیه وقتی متوجه می شود که در حقیقت راه گریزی نیست، از آسمان برای نجات طلب می کند. با این واقعیت می توان تشخیص داد که انسان چگونه می تواند متناقض باشد.

صحنه های دیگری نیز وجود دارد که انتقادات تندی را بر آیین کاتولیک می بافد، مانند دختری که در آتش سوزانده شده و صفوف تاژک ها.

رابطه فیلم با دن کیشوت

تعبیرهای متعددی وجود دارد که بین مهر هفتم و اثر ادبی دن کیشوت د لا مانچا مشابهتهایی وجود دارد، توسط میگل د سروانتس .

شوالیه آنتونیوس بلاک و صاحبش شخصیتی شبیه به دو نوشته سروانتس دارند. دلیلش این است که جونز شخصیتی عمل‌گرا، عینی و به دور از سؤالات بزرگ دارد و مانند سانچو پانزا فقط از دانش عملی خود در زندگی استفاده می‌کند.

بلاک از نظر احترام به دن کیشوت مرتبط است. به خاطر ظرفیت تخیلی و پرسشگرشان، به دنبال چیزی می گردند که فراتر از درک آنها است.

رقص هولناک

اینگمار برگمن طرحی را خلق می کند که در پایان، مردم توسط مرگ هدایت می شوند. از دست هاداده می شود و نوعی رقص را اجرا می کند.

در واقع، این ایده کاملا قدیمی است و به Danse Macabre اشاره دارد، تصویری که معمولاً روی نقاشی های دیواری کلیساها نقاشی می شود. در این نقاشی ها، چندین نفر در حال رقصیدن با اسکلت ها نشان داده شده بودند که نماد مرگ بود.

نقاشی قرون وسطایی که رقص ماکابر را به تصویر می کشد، که در مهر هفتم نشان داده شده است

صحنه بخشی از تخیل قرون وسطی بود و همچنین به مفهوم Memento Mori مربوط می شود که در لاتین به معنای "به یاد داشته باشید که می خواهید بمیرید" است.

این دیدگاه موعظه شد. توسط کلیسا با هدف تحت تاثیر قرار دادن مردم و امیدوار کردن همه فقط به رستگاری الهی و در نتیجه اطاعت از عقاید مذهبی تنها افرادی که توانستند از شر پایان غم انگیز خلاص شوند، هنرمندان mambembes بودند. بنابراین، می توان تحلیل کرد که نویسنده چگونه کارکرد هنر را درک کرده است که می تواند به درمان و نجات تبدیل شود.

شخصیت های جوف، میا و پسر در مهر هفتم

جوف، هنرمندی که گاهی اوقات کمی مات و مبهوت به نظر می رسد، در واقع کسی است که در واقع موفق می شود فراتر از آن واقعیت تلخ را ببیند و به موقع با خانواده اش فرار کند.

توسط یکی از تعابیر این شخصیت ها این است که می توانند نماد خانواده مقدس باشند.

همچنین ببینید: هنر قرون وسطی: نقاشی و معماری قرون وسطی توضیح داده شد

برگه فنی و پوستر فیلم

پوستر فیلم Oمهر هفتم

21>
عنوان مهر هفتم (در نسخه اصلی Det sjunde inseglet )
سال انتشار 1957
کارگردان اینگمار برگمن
فیلمنامه اینگمار برگمن
بازیگران گونار بیورنستراند

بنگت اکروت

نیلز پوپ

Max von Sydow

Bibi Andersson

Inga Gill

زبان سوئدی

اینگمار برگمان که بود؟

اینگمار برگمان (1918-2007) نمایشنامه نویس و فیلمساز سوئدی بود که شهرت جهانی داشت و یکی از بزرگ ترین نام ها در هنر به حساب می آمد. قرن بیستم و تأثیر شدیدی بر تولید سمعی و بصری از آن دارد.

پرتره فیلمساز اینگمار برگمان در جوانی

با زبانی که به دنبال بررسی روح و هستی است بسیار مرتبط می شود. سوالاتی در مورد روان انسان.

به این دلیل است که او از دهه 50 دو فیلم با این مضامین می سازد و اینها به علائم تجاری تولید او تبدیل می شوند، آنها توت فرنگی های وحشی و هفتمین تمبر هستند. ، هر دو از سال 1957.

ژیسکار لوکاس، محقق فیلم، فیلمساز را اینگونه تعریف می کند:

برگمن فیلمساز بزرگ مضامین انسانی، رنج، درد وجود، عدم امکان زندگی روزمره. بلکه از عشق، از بی ثباتی محبت، از غیرقابل حل بودن تقریباً غیرقابل ارتباط انساندر پیش پا افتاده ترین چیزها.

شما نیز ممکن است علاقه مند باشید:




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.