مرگ و زندگی سورینا: تجزیه و تحلیل و تفسیر

مرگ و زندگی سورینا: تجزیه و تحلیل و تفسیر
Patrick Gray
زندگی را پیدا کن،

اقتباس از داستان با کمیک

میگل فالکائو، کاریکاتوریست، تصمیم گرفت داستانی را که توسط João Cabral de Melo Neto روایت می‌شود، با زبان انیمیشن‌های سه بعدی سیاه و سفید تطبیق دهد.

نتیجه زیبای این تعهد را می توان به صورت آنلاین مشاهده کرد:

Morte e Vida Severina

Morte e Vida Severina شعری از نویسنده برزیلی João Cabral de Melo Neto است.

این اثر بین سالهای 1954 تا 1955 نوشته شده است و داستان Severino، مهاجری را روایت می کند. بسیاری دیگر.

چکیده

در این اثر، ژوائو کابرال د ملو نتو، سفر مرگ و زندگی سورینو مهاجر را ارائه می‌کند.

سورینو یکی از آنهاست. بسیاری دیگر که به همان نام، همان سر بزرگ و همان سرنوشت غم انگیز سرتائو است: مردن در کمین قبل از بیست سالگی، پیری قبل از سی سالگی، و کمی از گرسنگی. هر روز.

Severino از طریق سرتائو در جستجوی امید به زندگی بهتر در ساحل سفر می کند. شعر را می توان به دو بخش تقسیم کرد: اولی با سفر به رسیف و دومی ورود و اقامت او در پایتخت پرنامبوکو.

سفر سورینو به تفصیل

آغاز تراژدی

قسمت اول روایت با حضور دائمی مرگ ، در میان منظره وحشی و کف سنگی سخت مشخص شده است.

مرگ نیز سخت است. و همیشه با فقر و کار مرتبط است. یا مرگی است که در کمین کشته می شود، به دلیل زمین سخت کار شده، یا مرگی بدبختانه است که هیچ متعلقی در آن باقی نمی ماند.

گرسنگی، تشنگی، محرومیت

در جایی که کار به مرگ می انجامد مرگ مطمئن ترین شغل است.

در میان بدبختی از sertão، Severino پیدا می کندهمچنین درگیر مسائل اجتماعی و درگیری زیاد در سیاست .

همچنین مراجعه کنید

    خانمی در خانه مرتب‌تری است و تصمیم می‌گیرد درخواست کار کند، اما برای کسانی که با چیزهای روی زمین سروکار دارند، کاری وجود ندارد. کار کردن

    در آن حرفه هایی که

    مرگ را به تجارت یا بازار تبدیل می کند.

    تصویر نسخه کمیک Morte e Vida Severina نشان می دهد که قهرمان داستان چگونه باید با ناملایمات سرتائو کنار بیاید.

    نیاز به ترک در جستجوی فرصت های جدید

    با نزدیک شدن سورینو به ساحل، زمین شروع به نرم شدن می کند، اما مرگ کند نمی شود . خاک حاصلخیزتر می شود و مزرعه نیشکر بزرگ است، اما حتی در میان فراوانی، منظره خالی از مردم است.

    مهاجری معتقد است که دلیل خالی بودن این مکان این است که زمین بسیار است. ثروتمندی که مجبور نیستی هر روز کار کنی. او معتقد است که به جایی رسیده است که مرگ کند می شود و زندگی سخت نیست.

    مسلماً مردم اینجا

    هرگز در سی سالگی سن ندارند

    هرگز از مرگ در زندگی خبر ندارند. ,

    زندگی در مرگ، سخته;

    و آن گورستان آنجا،

    سفید روی تپه سبز

    مطمئناً کار کمی دارد

    و چند قبر تودرتو

    آنچه در ادامه می آید روایت تشییع جنازه یک کارگر است.

    سورینو اشتباه می کرد زیرا قبرستان کوچک مرده های زیادی را می پذیرد. فقط کوچک است زیرا چاله ها کم عمق و باریک هستند. سورینو به آنچه کارگران به مرده می گویند گوش می دهد.

    _ این قبر درکه شما هستید،

    با دهانه اندازه گیری شده،

    کوچکترین مهره ای است

    که در زندگی کشیده اید.

    (...)

    _ این یک سوراخ بزرگ نیست،

    این یک سوراخ اندازه گیری شده است،

    این زمینی است که می خواستید

    تقسیم شده را ببینید.

    ماهیت اجتماعی و سیاسی گستردگی شعر چشمگیر است. تشییع جنازه کشاورز، دفن کسی است که تمام عمرش را در زمین دیگری کار کرده، در فقر زندگی می‌کند و مورد استثمار قرار می‌گیرد.

    کارگر که فقط می‌خواست تکه‌ای از زمینش را کار کند، سرانجام مرده است. تنها زمینی که او دارد، زمین کوچکی است که در قبرش است.

    زندگی در رسیف

    ورود به پایتخت پرنامبوکو همچنان با مرگ و بدبختی همراه است، اما سناریو کاملا متفاوت است. جدید به جای زمین های سنگی، محل فقر و در نتیجه مرگ، حرا است. سرزمین‌های سیل‌زده‌ای که مهاجران در آن زندگی می‌کنند.

    سورینوهای مختلف با فرار از خشکسالی، مرگ و سرزمین سنگ، به رسیف می‌رسند، جایی که در حاشیه می‌مانند . سرنوشتی برای زندگی در بدبختی، هنوز در محاصره مرگ، اما در خاک های مختلف، پر از آب.

    یأس

    مهاجران به زندگی خود در زمین ادامه می دهند، اما به جای پوشاندن در خاک از شخم زدن خاک خشک، آنها در گل و لای شکار خرچنگ در جنگل های حرا پوشانده می شوند.

    در مواجهه با این سناریوی کثیف، خودکشی گزینه خوبی به نظر می رسد ، زندگی را مختل می کند که مرگ شدید نیز هست.

    همچنین ببینید: آغاز، نوشته کریستوفر نولان: توضیح و خلاصه فیلم

    راه حل تعجیل

    مرگ مقتضی

    واز این رودخانه بپرس،

    که از آن بالا نیز می آید،

    من آن دفینه ای را بسازم

    که گورکن توصیف کرد:

    تابوتی نرم با گل ،

    کفن نرم و مایع

    در این لحظه انگار سفر و روایت به پایان رسیده است. سورینو در سرتائو دوید و فقط مرگ را در آن یافت. هنگامی که او به پایان تسبیح، توبه خود رسید، انتظار داشت که رستگاری پیدا کند، اما دوباره مرگ را یافت.

    سورینو ناامید به پایان دادن به زندگی خود فکر می کند.

    در لحظه ای که سورینو در اسکله ای است و به فکر گرفتن جان خود است، با خوزه، ساکن حرا آشنا می شود. آنچه در حال رخ دادن است گفت وگویی درباره زندگی فلاکت بار تجربه شده در سرتائو و در جنگل های حرا رسیف است. گفتگو از مرگی صحبت می کند که هر چقدر هم اعلام شود، به نظر می رسد به روزهای پر درد و رنج بیشتری به تعویق افتاده است.

    گفتگو با اعلام تولد پسر یوسف که لحظه ای است قطع می شود. تجلی در شعر عنوان فرعی شعر Auto de Natal و نام پدر خوزه اشاره آشکاری به تولد عیسی است.

    The Auto de Natal

    ابتدا همسایه ها از راه می رسند. و دو کولی مردم برای پسر و همچنین سه مرد عاقل هدایایی می آورند. اما هدایا ساده هستند، سوغاتی از مردم فقیر. شانزده هدیه وجود دارد که تقریباً قبل از همه آنها این عبارت آمده است: «فقر من چنین است» .

    پس از تحویل دادن هدایا، دو کولیآینده پسر را حدس بزن کولی اول کار را در حرا پیش بینی می کند، همان کار سخت وسط گل. دومی پیش‌بینی دیگری می‌کند، پیش‌بینی کارگر صنعتی، پوشیده از چربی سیاه و نه گل.

    این دو پیش‌بینی پیش‌گویی از یک کارگر ساده است، یا در بدبختی مرداب، یا در کارخانه‌ای کمتر بدبخت. ، اما به همین ترتیب یک کارگر. سپس همسایه ها نوزاد تازه متولد شده را توصیف می کنند، کودکی کوچک، هنوز ضعیف، اما سالم.

    سورینو و خوزه گفتگوی خود را از سر می گیرند و مراسم تجلیل از زبان پدر جدید اعلام می شود.

    همچنین ببینید: فیلم Bohemian Rhapsody (نقد و خلاصه)

    و هیچ پاسخی بهتر از منظره زندگی وجود ندارد

    :

    نظاره گر آن که رشته اش را باز می کند،

    که آن را زندگی نیز می نامد،

    دیدن کارخانه ای که خودش،

    سرسختانه، خودش را می‌سازد،

    تا ببیند مثل چند وقت پیش جوانه می‌زند

    در یک زندگی جدید منفجر شده؛

    حتی وقتی آن Auto de Natal کوچک

    با تولد پسر کامل می شود.

    سفر سورینو، با وجود اینکه او توسط مرگ احاطه شده است، با به پایان می رسد. زندگی که اصرار دارد در میان این همه بدبختی و مرگ شکوفا شود .

    تحلیل Morte e Vida Severina

    ارائه و شکل

    Morte e Vida Severina شعری غم انگیز است که نمایشنامه کریسمس از پرنامبوکو را به ما هدیه می دهد.

    قهرمان سورینو مهاجری است که از خشکسالی و گرسنگی می گریزد ، اما فقط مرگ را در پرواز خود می یابد. تا اینکه شاهد تولد فرزندی باشدعقب نشینان، سختگیران درست مثل او. تولد به شکل گهواره و با ورود افراد برای ارائه نوزاد ارائه می شود.

    Morte e Vida Severina بر تنهایی قهرمان داستان تاکید می کند.

    خودرو زیرگونه ای از ادبیات نمایشی است که در قرون وسطی اسپانیا پدیدار شد. در پرتغالی، بزرگترین نماینده آن گیل ویسنته بود. در Morte e Vida Severina ما همان منابع مورد استفاده در خودروهای قرون وسطایی را مشاهده می کنیم.

    این کار به 18 قسمت تقسیم شده است. قبل از هر بخش یک ارائه کوتاه از آنچه اتفاق خواهد افتاد وجود دارد - همان را می توان در خودروهای قرون وسطایی یافت. شعر با معرفی سورینو شروع می‌شود.

    عقب‌نشین برای خواننده توضیح می‌دهد که او کیست و قرار است چه کاری انجام دهد

    — نام من سورینو است،

    همانطور که من نام دیگری ندارم. pia.

    از آنجایی که Severinos زیادی وجود دارد،

    که یک قدیس زیارتی است،

    بنابراین آنها تصمیم گرفتند با من تماس بگیرند

    Severino de Maria;

    (...)

    ما بسیاری از Severinos

    در همه چیز در زندگی برابر هستیم:

    در یک سر بزرگ

    که متعادل کردن آن دشوار است

    سورینو خود را یکی در میان بسیاری نشان می‌دهد ("در همه چیز در زندگی برابر"). فردیت او باطل می شود و نامش در عنوان اثر به صفت تبدیل می شود. در مد نمایشنامه های قرون وسطایی، شخصیت به تمثیلی تبدیل می شود، نمایشی از چیزی که بسیار بزرگتر از خودش است.

    تصویر Morte e Vida Severina خشکسالی و خشکسالی را برجسته می کند. خشکی سرتاو.

    آیاتشعر کوتاه و بسیار خوش صدا است. اکثر آنها دارای هفت هجای شاعرانه هستند که به عنوان ردوندیلای کوچک نیز شناخته می شود، یکی دیگر از ویژگی های رکوردها.

    تکرار مداوم آیات ابزاری است که اغلب توسط ژائو کابرال استفاده می شود. علاوه بر اینکه به عنوان یک تقویت معنایی برای مضمون عمل می کند، همخوانی و تکرار صداها را ترویج می کند که موسیقیایی بیشتری به آیات می بخشد.

    — چه کسی را حمل می کنید،

    برادران روح

    در آن تور پیچیده شده است؟

    به من اطلاع دهید.

    — به مرده ای که هیچ،

    برادر جان ها،

    <0 صدای شعرعنصر بسیار مهمی در این اثر است. خواندن آن تقریباً خوانده می‌شود، ابزاری رایج در زمانی که نوشتن گسترده نبود.

    صدا به عنوان راهی برای تسهیل حفظ شعر عمل می‌کرد. این قالب نیز یادآور شعر کوردل است. مشخص است که João Cabral de Melo Neto برای کارمندان مزرعه چند تار را با صدای بلند می خواند.

    فضا و مضمون

    فضا و مضمون در این شعر پیوند تنگاتنگی دارند. این اثر به سفر یک مهاجر از داخل پرنامبوکو به رسیف می‌پردازد، جایی که او مداوم با مرگ مواجه می‌شود .

    رشته مشترک مسیر رودخانه Capiberibe است که باید این رودخانه باشد. مسیر درست از داخل تا ساحل:

    من فکر می کردم که با دنبال کردن رودخانه

    هرگز گم نمی شوم:

    این مطمئن ترین راه است،

    از همه بهترین راهنماها.

    Aoدر طول سفر، سورینو چندین بار با مرگ روبرو می شود. مرگ بر اثر گرسنگی، در کمین یا پیری قبل از سی سالگی. سرتائو فضا است و مرگ موضوع است، این دو با هم در کنار رودخانه قدم می زنند. حتی خود رودخانه نیز می میرد.

    اما اکنون چگونه می توان آن را دنبال کرد

    که فرود قطع شده است؟

    من می بینم که Capibaribe،

    مانند رودخانه های آن بالا،

    او آنقدر فقیر است که همیشه نمی تواند

    سرنوشت خود را رقم بزند

    مسیر رودخانه را می توان با مسیر زندگی در سرتائو، که آنقدر شکننده است که اغلب قطع می شود.

    سورینو بارها با مرگ مواجه می شود. اولین باری که مرده توسط مردان دیگر در بانوج حمل می شود. متوفی در کمین کسی که می خواست سرزمینش را حفظ کند در اثر مرگ درگذشت.

    Morte e Vida Severina سختی های سرتانجو را به تصویر می کشد.

    پس از آن، سورینو با جسدی روبرو می شود که در یک اقامتگاه معمولی حجاب شده است. در ادامه سفر، وقتی سعی می‌کند در یک روستای کوچک کار پیدا کند، مرگ دوباره ظاهر می‌شود، اما به عنوان تنها منبع درآمد برای کسانی که می‌خواهند در آنجا زندگی کنند.

    نزدیک‌تر به ساحل، Severino از نرم‌تر بودن شگفت‌زده می‌شود. زمین، پر از عصا است و فکر می کند مکان خوبی برای کار در آنجا است. با این حال، او در مراسم تشییع جنازه یک کشاورز شرکت می کند.

    — از آنجایی که دارم

    فقط مرگ را فعال می بینم،

    فقط مرگ را می بینم

    و حتی گاهی اوقات جشن؛

    تنها مرگ است که می‌اندیشد




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.