سخنرانی مارتین لوتر کینگ من رویایی دارم: تحلیل و معنا

سخنرانی مارتین لوتر کینگ من رویایی دارم: تحلیل و معنا
Patrick Gray

سخنرانی من رویایی دارم (به پرتغالی من رویایی دارم )، سخنرانی نمادین مارتین لوتر کینگ است که در جنبش حقوق مدنی ایالات متحده ضروری بود. از آمریکا.

که بسیاری آن را یکی از بزرگترین سخنرانی های تمام دوران می دانند، این سخنان در 28 اوت 1963 روی پله های یادبود لینکلن در واشنگتن دی سی (در ایالات متحده آمریکا) ایراد شد. 3>

دکتر با سخنرانی عالی خود. هدف مارتین لوتر کینگ تشویق نسل جدید به حذف نژادپرستی و ایجاد جامعه ای بهتر برای آینده بود. علاوه بر این، مراحلی نیز ذکر شد که باید برای دستیابی به برابری نژادی دنبال شود.

سخنرانی من یک رویا دارم کامل و زیرنویس شده

سخنرانی کامل مارتین لوتر کینگ - من رویای رویایی دارم (من یک رویا دارم) با زیرنویس به زبان پرتغالی

چکیده

در این سخنرانی دکتر. کینگ سند مهمی برای تاریخ ایالات متحده ذکر کرد: اعلامیه آزادی که آزادی بردگان را اعلام می کرد.

سخنران خاطرنشان کرد که علیرغم اینکه این اعلامیه صد سال قبل توسط رئیس جمهور آبراهام لینکلن امضا شده بود، جامعه کنونی هنوز نگرش های تبعیض آمیز نسبت به افراد آفریقایی تبار داشت.

همچنین ببینید: ایلیاد هومر (خلاصه و تحلیل)

به همین ترتیب، اعلامیه استقلال نیز در سخنرانی گنجانده شده است، با این اشاره که حاوی وعده هایی است که هنوزمانند آزادی.

مارتین لوتر کینگ به این معنی است که ارزش های ذکر شده در آن آهنگ هنوز به طور کامل در آن جامعه زندگی نشده است. به حقیقت پیوست. باشد که آزادی در این ارتفاعات شگرف نیوهمپشایر طنین انداز باشد. باشد که آزادی در این کوه های قدرتمند نیویورک طنین انداز شود. باشد که آزادی از کوه های بلند آلگنی پنسیلوانیا به صدا درآید!

ممکن است آزادی از بالای قله های برفی کوه های راکی ​​کلرادو به صدا درآید!

ممکن است آزادی از دامنه های منحنی کالیفرنیا به صدا درآید!

نه فقط آن؛ باشد که آزادی از کوه سنگی در جورجیا به صدا درآید!

ممکن است آزادی از کوه مواظب تنسی به صدا درآید!

ممکن است آزادی از هر تپه و هر برآمدگی کوچک می سی سی پی به صدا در آید.

از هر کدام کنار کوه، بگذار آزادی زنگ بزند.

مارتین لوتر کینگ همچنان از مفهوم "زنگ آزادی" استفاده می کند که بخشی از آهنگ میهن پرستانه ای است که قبلا ذکر شد.

در این زمان، طبیعی است. عناصری از ایالات متحده ذکر شده است، که بیانگر اهمیت دیدن آزادی برای زندگی در سراسر کشور است.

وقتی این اتفاق می افتد، وقتی اجازه می دهیم آزادی طنین انداز شود، وقتی اجازه می دهیم در هر روستا و در هر روستا طنین انداز شود. در هر ایالت و هر شهری، ما قادر خواهیم بود روزی را که همه فرزندان خدا، سیاه و سفید، یهودی وغیریهودیان، پروتستان ها و کاتولیک ها به طور یکسان، مطمئناً می توانند دست به دست هم دهند و به قول آهنگ سیاه قدیمی بخوانند: "بالاخره آزاد!>سخنرانی با اشاره به یک آهنگ سنتی سیاه پایان می‌یابد که اهمیت آزادی را برای مردم از همه طبقات، نژادها و مذاهب بیان می‌کند.

زمینه تاریخی و اجتماعی

سخنرانی I رویای داشته باش طی تظاهراتی در واشنگتن دی سی ساخته شد که بیش از 250000 نفر را گرد هم آورد.

در آن زمان، ایالات متحده جو شدیدی از تبعیض نژادی را تجربه می کرد که در برخی از آنها شدیدتر بود. ایالت های جنوب.

مارتین لوتر کینگ به دلیل مبارزه با نابرابری در جامعه، با استفاده از ابزارهای مقاومت منفعلانه و بدون خشونت، بر خلاف برخی شخصیت های دیگر، مانند مالکوم ایکس، شناخته شده بود.

یک سال بعد از این سخنرانی، در سال 1964، مارتین لوتر کینگ برنده جایزه صلح نوبل شد و در آن زمان جوانترین فردی بود که این جایزه را دریافت کرد. او فقط 35 سال داشت.

در سال 1968، دکتر. مارتین لوتر کینگ در بالکن هتلی که در آن اقامت داشت ترور شد.

حتی پس از مرگ او، نفوذ او ادامه داشت و مارتین لوتر کینگ به عنوان یکی از بزرگترین سخنگویان حقوق مدنی در تمام دوران شناخته می شود. سخنرانی من رویایی دارم یکی از شناخته شده ترین و مورد استنادترین سخنرانی ها در زمینه استمبارزه با نژادپرستی و تبعیض.

برآورده نشدند، زیرا نشان می دهد که همه مردم برابر آفریده شده اند و باید از فرصت های یکسانی برخوردار باشند. در تاریخ به عنوان بزرگترین تظاهرات آزادی در تاریخ ملت ما ثبت شد.

این سخنان تأیید شد، زیرا روزی که این سخنرانی در 28 اوت 1963 برگزار شد، در تاریخ ثبت شد.<3 <3

این اتفاق نه تنها به این دلیل رخ داد که این سخنرانی بهترین سخنرانی قرن بیستم محسوب می شد، بلکه به این دلیل که این تظاهرات به نفع حقوق بشر یکی از بزرگترین تظاهرات در تاریخ ایالات متحده بود.

همچنین ببینید: آلگریا، آلگریا، اثر کائتانو ولوسو (تحلیل و معنای آهنگ)

صد سال ها پیش، یک آمریکایی بزرگ که ما در سایه نمادین او ایستاده ایم، اعلامیه رهایی را امضا کرد. در آن لحظه این فرمان برای میلیون‌ها برده سیاه‌پوست که در شعله‌های بی‌عدالتی شرم‌آور نقش بسته بودند، مانند پرتو امید بود. مثل یک سپیده دم برای پایان دادن به شب طولانی اسارت آمد.

اما، صد سال بعد، ما باید با این واقعیت غم انگیز روبرو شویم که سیاه هنوز آزاد نشده است. پس از گذشت صد سال، زندگی سیاهپوستان هنوز به طرز غم انگیزی توسط غل و زنجیر تبعیض از هم گسسته شده است. صد سال بعد، سیاهپوستان هنوز در جزیره ای منزوی از فقر در میان اقیانوس وسیعی از رفاه مادی زندگی می کنند. صد سال بعد، سیاهپوستانهنوز در حواشی جامعه آمریکا به سر می برد و خود را در تبعید در وطن خود می بیند. بنابراین، ما امروز اینجا هستیم تا چنین وضعیت وحشتناکی را دراماتیک کنیم.

مارتین لوتر کینگ به آبراهام لینکلن رئیس جمهور معروف سابق اشاره می کند که مجسمه ای بیش از 9 متر در این مکان دارد. بنابراین، سایه ای که به آن اشاره شد نمادین، اما تحت اللفظی است.

اعلامیه رهایی توسط آبراهام لینکلن در 1 ژانویه 1863 امضا شد و آزادی بردگان را اعلام کرد، اگرچه این بلافاصله اتفاق نیفتاد.

0>سخنران توضیح می‌دهد که پس از 100 سال، سیاه‌پوستان هنوز امتیازی را که این سند می‌بایست می‌داد، دریافت نکرده بودند.

به یک معنا ما برای نقد کردن چک به پایتخت کشورمان آمدیم. زمانی که معماران جمهوری ما کلمات باشکوه قانون اساسی و اعلامیه استقلال را نوشتند، سفته ای را امضا می کردند که هر شهروند آمریکایی وارث آن خواهد بود. این یادداشت وعده ای بود مبنی بر اینکه همه انسان ها حقوق مسلم خود را برای زندگی، آزادی و جستجوی خوشبختی تضمین می کنند.

این تظاهرات به عنوان عمل استعاری نقد کردن چک توصیف می شود، یعنی به جامعه پرداخت می شود. قانون اساسی و اعلامیهاز قول استقلال.

معماران جمهوری در این مورد عبارتند از: جان آدامز، بنجامین فرانکلین، الکساندر همیلتون، جان جی، توماس جفرسون، جیمز مدیسون و جورج واشنگتن.

مارتین لوتر کینگ در سخنرانی خود اسناد مهمی را معرفی می کند که پایه گذاری ایالات متحده را به عنوان یک ملت تشکیل می دهد.

اما یک چیزی وجود دارد که باید به مردم خود بگویم که در آستانه گرمی که به دادگاه منتهی می شود، ایستاده اند. در روند به دست آوردن جایگاه شایسته خود، ما نباید مرتکب اشتباه شویم. با نوشیدن از جام تلخی و نفرت در پی رفع تشنگی آزادی نباشیم. ما باید همیشه مبارزه خود را در سطح عالی عزت و انضباط انجام دهیم. ما نباید اجازه دهیم اعتراض خلاق ما به خشونت فیزیکی تبدیل شود. ما باید بیش از پیش به اوج باشکوهی برسیم که با قدرت روح، قدرت جسمانی را برآورده کنیم. این ستیزه‌جویی شگفت‌انگیز جدید که جامعه سیاه‌پوست را فراگرفته است، نباید ما را به بی‌اعتمادی نسبت به تمام سفیدپوستان سوق دهد، زیرا بسیاری از برادران سفیدپوست ما، همانطور که حضورشان در اینجا نشان می‌دهد، می‌دانند که سرنوشت آنها با سرنوشت ما گره خورده است، و اینکه آزادی او ذاتاً با آزادی ما پیوند دارد. ما نمی توانیم به تنهایی راه برویم.

مارتین لوتر کینگ مانند گاندی، نگرش نافرمانی مدنی را پیشنهاد کرد، یعنی بدون توسل بهخشونت .

او فکر می کرد که اضافه کردن این بخش برای متمایز کردن خود از سایر گروه های مقاومت که موضع تهاجمی تری اتخاذ کرده اند، مهم است. به عنوان مثال، مالکوم ایکس و ملت اسلام معتقد بودند که همه ابزارها برای مبارزه با تبعیض و تجاوز تجربه شده در آن زمان مجاز است. ما نمی توانیم به عقب برگردیم. کسانی هستند که از فدائیان حقوق شهروندی می پرسند کی راضی می شوید؟ ما نمی توانیم راضی باشیم تا زمانی که سیاه پوست قربانی وحشت ناگفته خشونت پلیس است. تا زمانی که بدنمان که از خستگی سفر سنگین شده است، در متل های کنار جاده ای و هتل های شهری مکانی برای استراحت پیدا نکند، نمی توانیم راضی باشیم. ما نمی توانیم راضی باشیم زیرا اشراف اولیه سیاهپوستان از یک گتو کوچک به یک گتو بزرگتر می گذرد. ما هرگز نمی توانیم راضی باشیم تا زمانی که یک سیاهپوست در می سی سی پی نمی تواند رای دهد و یک سیاهپوست در نیویورک معتقد است چیزی برای رای دادن وجود ندارد. نه، نه، ما راضی نیستیم و راضی نخواهیم شد تا اینکه عدالت مانند آب و انصاف مانند جریانی نیرومند جاری شود.

در راهپیمایی های مختلف و کمپین های سازماندهی شده، جلوه هایی از خشونت پلیس رخ داده است. علاوه بر این، جامعه به شدت تفکیک شده بود و شهروندان سیاه پوست مورد توجه بودندبسیاری از آنها به طبقه پایین‌تری تعلق دارند.

بسیاری از مکان‌ها منحصر به سفیدپوستان بود و نشانه‌هایی وجود داشت که آن را ثابت می‌کرد. افراد سیاهپوست امکانات کمی برای بهبود سطح زندگی خود، زندگی در مکان های بهتر داشتند، زیرا آنها فرصت های یکسانی نداشتند.

در برخی جاها، سیاه پوستان حق رای نداشتند و در مکان ها در جایی که آنها این حق را داشتند، تبعیض به حدی بود که افراد احساس می کردند رای آنها تأثیری ندارد.

برخی از ایالات از رفتن به سینما، خوردن غذا در پیشخوان رستوران، استفاده از آبنما یا حتی جلوگیری از افراد آفریقایی تبار جلوگیری می کردند. در هتل یا متل اقامت کنید.

من غافل نیستم که برخی از شما پس از مشکلات و مصائب فراوان به اینجا آمده اید. برخی از شما به تازگی از سلول های کوچک زندان بیرون آمده اید. برخی از شما از مناطقی آمده‌اید که در آن تلاش برای آزادی شما را زخمی از طوفان‌های آزار و شکنجه گذاشته است و در باد خشونت پلیس می‌لرزید. شما جانبازان رنج خلاق هستید. به کار خود با این ایمان ادامه دهید که رنج ناشایسته رستگاری است.

به می سی سی پی برگردید، به آلاباما برگردید، به کارولینای جنوبی برگردید، به جورجیا برگردید، به لوئیزیانا برگردید، به زاغه ها برگردید و محله های یهودی نشین شهرهای مدرن ما، با علم به این که، به نحوی، این وضعیت می تواند و تغییر خواهد کرد. خودمان را به دره ناامیدی نکشیم.

مارتینلوتر کینگ می‌دانست که بسیاری از مردم خود را در آن تظاهرات کاملاً ناامید می‌دانند و آماده تسلیم شدن هستند زیرا قبلاً موقعیت‌های دراماتیکی را پشت سر گذاشته‌اند.

اما او آنها را تشویق کرد و گفت که رنج آنها با رستگاری همراه خواهد بود و اینکه آنها می توانند با اطمینان به اینکه این وضعیت نامطلوب تغییر خواهد کرد به خانه های خود بازگردند. و این سخنرانی به تغییر آن وضعیت کمک کرد.

من آرزو دارم که روزی این ملت قیام کند و معنای واقعی اعتقاد خود را زنده کند. "ما معتقدیم که این حقایق بدیهی است و همه انسانها برابر آفریده شده اند."

این عبارت توسط توماس جفرسون است و در اعلامیه استقلال یافت می شود.

در بیان این نقل قول آمده است. مارتین لوتر کینگ قصد داشت توجه را به این واقعیت جلب کند که جامعه آمریکا به این گفته عمل نمی کند و بسیاری از مردم از نابرابری و تبعیض رنج می برند.

من رویایی دارم که روزی در کوه های سرخ در جورجیا فرزندان برده‌های سابق و فرزندان برده‌داران سابق می‌توانند سر میز برادری بنشینند.

مارتین لوتر کینگ در ایالت جورجیا به دنیا آمد که به دلیل خاک سرخش (با خاک رس) معروف است. ) و جایی که بسیاری از مردم برده داشتند.

من رویای این را دارم که روزی ایالت می سی سی پی، ایالتی که در تب و تاب بی عدالتی و ستم غوطه ور است، تبدیل خواهد شد.به واحه آزادی و عدالت تبدیل شده است.

مارتین لوتر کینگ علاوه بر اینکه از نظر دما یک ایالت بسیار گرم است، آن را با گرمای بی عدالتی مرتبط می داند زیرا در آن زمان می سی سی پی یکی از نژادپرستانه ترین ایالت ها بود. .

رویایی می بینم که چهار فرزند کوچکم روزی در کشوری زندگی می کنند که نه از روی رنگ پوست، بلکه بر اساس محتوای شخصیتشان قضاوت می شوند. من امروز رویایی دارم.

این جمله احتمالاً مشهورترین سخنان کل سخنرانی است.

مارتین لوتر کینگ چهار فرزند داشت: یولاندا، دکستر، مارتین و برنیس. رویایی که در این سخنرانی آشکار می شود با هدف تغییر جامعه به نفع نسل های آینده، از جمله فرزندان مارتین لوتر کینگ بود.

من یک رویا دارم که روزی ایالت آلاباما، جایی که شر وجود دارد. نژادپرستان و در جایی که زبان فرماندار کلمات مداخله و باطل را به زبان می آورد، روزی در آلاباما، پسران و دختران سیاهپوست می توانند مانند برادران و خواهران، دست به دست پسران و دختران سفید پوست شوند. من امروز رویایی دارم.

فرماندار ایالت آلاباما در آن زمان جورج والاس بود، یک تشویق کننده شناخته شده جداسازی نژادی و از مخالفان سرسخت جنبش حقوق مدنی.

من دارم رؤیایی که روزی هر دره ای بلند می شود، هر تپه و کوهی هموار می شود، ناهمواری ها هموار می شوند وکج راست راست خواهد شد و جلال خداوند آشکار خواهد شد و همه موجودات آن را با هم خواهند دید.

مارتین لوتر کینگ یک مسیحی بود و کشیش یک کلیسای باپتیست را بر عهده داشت. بنابراین، این بخش از سخنرانی او بر اساس متن کتاب مقدس موجود در اشعیا 40:4-5 است.

این امید ماست. این ایمانی است که من با آن به جنوب باز می گردم. با این ایمان می توانیم سنگ امید را از کوه ناامیدی بیرون بیاوریم. با این ایمان می توانیم اختلافات ناسازگار ملت خود را به سمفونی زیبای برادری تبدیل کنیم. با این ایمان می توانیم با هم کار کنیم، با هم دعا کنیم، با هم بجنگیم، با هم به زندان برویم، با هم از آزادی دفاع کنیم، با علم به اینکه روزی آزاد خواهیم شد.

ایمان، موضوع بسیار مهمی در زندگی مسیحی است. در این سخنرانی نیز ذکر شده است.

مارتین لوتر کینگ متقاعد شده بود که حتی در بحبوحه این وضعیت دشوار، می توان به آینده ای بهتر امیدوار بود و ایمان می تواند مردم را متحد کند و به آنها کمک کند. برای تسخیر آزادی.

آن روز خواهد بود که همه فرزندان خدا بتوانند با معنایی نو بخوانند: "وطن من مال توست، سرزمین شیرین آزادی، از تو می خوانم. سرزمینی که پدرانم در آن مردند. سرزمین افتخار زائران، از هر کوهی که طنین انداز آزادی می دهد.

در این هنگام، سخنران از آهنگ معروف میهنی با عنوان کشور من «تیس از تو» یاد می کند که درباره آرمان های آمریکایی صحبت می کند




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.