Jesus Chorou توسط Racionais MC (معنی آهنگ)

Jesus Chorou توسط Racionais MC (معنی آهنگ)
Patrick Gray

Jesus Chorou آهنگی از گروه رپ Racionais MC's است که در سال 2002 در آلبوم هیچ روز بعد از آن روز منتشر شد . ساخته شده توسط مانو براون، حدود هفت دقیقه و بیش از 150 بیت دارد.

مضمون با یک معما شروع می شود و سپس رابطه بین رپر و پیرامونی که از آنجا آمده را روایت می کند.

تحلیل و معنا

متن آهنگ مانو براون بسیار گسترده است و موقعیت های مختلف را پوشش می دهد، با روایتی طولانی . این آهنگ یک موضوع اصلی دارد که در سرتاسر آهنگسازی ایجاد شده است: احساس غم و اندوه و آزار . عنوان آهنگ ما را به یاد عیسی می اندازد که با وجود اینکه خدای روی زمین بود اما گریه کرد.

قسمت اول

چیه، چیه؟

شفاف و نمکی

در یک چشم جای می گیرد و یک تن وزن دارد

مزه دریا می دهد

می تواند محتاطانه باشد

مستاجر درد

مسکن مورد علاقه

در سکوت او می آید

گروگان انتقام

خواهر ناامیدی

رقیب امید

می تواند ناشی از کرم و دنیوی باشد

و خار گل

بی رحمی که دوست داری

عاشق درام

بیا به رختخواب من

از عمد، بدون اینکه از خودم بپرسم باعث رنجش شدم

و من که فکر می کردم قوی هستم

و من که احساس می کردم

وقتی دیگران ببینند ضعیف می شوم

اگر بالا دیوانه است و روند آهسته است

در حال حاضر

اجازه دهید برخلاف باد راه بروم

سخت بودن و من چه فایده ای دارد وجود قلبآسیب پذیر است؟

نه باد، ملایم است، اما سرد و ناآرام است

(گرم است) اشعار غم انگیز شاعر را تار کرد

(فقط) از قهوه ای عبور کرد صورت پیغمبر

کرم، از سر راه برو

اشک مرد می ریزد

این B.O. برای ابد

او می گوید که مردها گریه نمی کنند

باشه، او گفت

به گروه برادر نرو، آنجا

عیسی گریه کرد!

"O que é o que é?"، اولین بیت آهنگ، عبارتی است که معمولاً در بازی های حدس زدن است. ماهیت بازیگوش معما در تضاد با موضوع نسبتاً جدی است. همانطور که یک معما کار می کند، قسمت اول آهنگ از استعاره و کنایه ها تشکیل شده است. به اشعار در ابتدا، رویکردها فیزیکی هستند: "طعم شفاف، شور، دریا". سپس با احساسات عجین می شوند: «خواهر ناامیدی»، «رقیب امید».

فال ادامه دارد و اشک ها به چیزی مربوط می شود که معمولاً باعث آن می شود: «خار بی رحم گلی که دوست داری». اشعار دچار یک انحراف کوچک می شود و آهنگساز شروع به صحبت در مورد احساسات خود می کند: "من فکر می کردم قوی هستم".

در پایان قسمت اول، مرجع کتاب مقدس همراه با بیتی که نام آهنگ را می دهد ظاهر می شود.

(دمش گرم است)

اشعار غمگین شاعر لکه دار شده

(فقط)

روی صورت قهوه ای پیامبر دوید

کرم، از سر راه برو

Aاشک یک مرد می ریزد

این مدرک شماست. تا ابد

آنها می گویند که مردها گریه نمی کنند

باشه، او این را گفت

به گروه برادر نرو

همچنین ببینید: غزل اورا می گویید ستاره ها را بشنوید اثر اولاوو بیلاچ: تحلیل شعر

سپس، عیسی cryed

این ابیاتی است که قسمت اول اشعار را پایان می دهد و مضمون (که اشک است) و نحوه نزدیک شدن به آن (با ایمان) را ارائه می دهد.

قسمت دوم

لعنتی، ادم، اوه

من بهت میگم، من بالا هستم

جیز، یک دنیا خوب برای پایان

وقتی قلعه تکان می‌خورد چه باید کرد

تقریباً همه چیز اطرافش را تکان داد

بهتر است، خراب شد

"- اوه، یک دقیقه صبر کن، آرام باش، دزد

روح جاودانه کاپائو کجاست؟

صورتت را در آبهای مقدس سینک بشویید

هیچ چیز مثل یک روز بعد از روز دیگر نیست

این من سمت راست شما هستم طرف

ت تکون خوردی چرا اومدی؟

نگو اینجوریه!"

بد خوابم میاد تقریبا کل شب رو خواب میبینم

0>من با تنش، سرگیجه و با حلقه های سیاه زیر چشم از خواب بیدار می شوم

در ذهنم احساس صدمه و رنجش

یک نوار از شب قبل مرا تکان داد

قسمت دوم آهنگ با یک دیالوگ شروع می شود که در آن طرف صحبت در مورد وضعیت بدی که در آن قرار داشت صحبت می کند. با تأمل در مورد اینکه در این موارد چه باید کرد به پایان می رسد.

پاسخ از طرف دوم دیالوگ می آید: پیرامون نوعی راه حل است. حتی با وجود مشکلات متعدد، او همچنان قوی است. و از طریق روحیه همسایگی است که گفتگوی دوم قدرت طلبی را پیشنهاد می کند.

در این قسمت است کهآیه‌ای را پیدا می‌کنیم که نام آلبوم را به آن می‌دهد، «هیچ چیز شبیه یک روز پس از روز دیگر»، که همچنین یک بیت معروف از آهنگ Jorge Maravilha ، اثر Chico Buarque است. اگرچه مضامین این دو آهنگ بسیار متفاوت است، اما می توان این دو بیت را تقریب زد.

گذر زمان و امید به روزی جدید دلیلی برای ادامه است. به دوستی و حمایت از «سمت راستش». سپس مشکل دیگری پیش می آید: اولین همکار نمی تواند بخوابد و به روز دیگری اعتماد ندارد زیرا برای او روزها نمی گذرد.

قسمت سوم

سلام!

آنجا وجود دارد. ! بخواب، دیوونه! هزار نوار اتفاق می افتد و شما آنجا هستید؟

ساعت چند است؟

ساعت بیست و دوازده، نگاه کنید

نوار به شرح زیر است، نگاه کنید

فراموش نیست، نگاه کن

همچنین ببینید: آفرینش آدم توسط میکل آنژ (با تحلیل و بازگویی)

نوار هزار درجه.

دیروز من آنجا در Cb بودم، روی فرفره

با یک قزل آلای سفت

باید بدانید

اگر او را روشن کنید

می دانید، ناگهان

او حتی در گذشته اخیر رپ می زد.

آهم.

نوار را تماشا کنید

باور نمی‌کنید

وقتی باید باشد، بله، بله. پیش بینی

ببینید، من برای کشیدن دارو متوقف شدم

با چند نفر از بچه ها آنجا و مردی، آنها در ساختمان ها کار می کنند

یکی که بعداً رسید، خواست که بدهد. حدود 2

به زودی یک پاتریسیدان، آه، مرد جوان و جهنم

دود می رود، دود می آید

او نارگیل را پف کرد

در آن مانند یک باز شد گل، او دیوانه شد

من با دو ماهی قزل آلا و یک معدن بودم

در یک برنامه فیلمبرداری شده با تمپر نقره ای،گوش دادن به گوینا

اوه، منقار به خودش حمله کرد، اوه! یک بیل از تو گفت

مثل چی؟

اون قهوه ای اونجا پر از میل به بودنه

بذار پرواز کنه بیا تو کاپوت بخونه

بیایید بریم ببینیم وقتی مربع ها را می بینید فقط همین است

پیرامون چیزی نیست، فقط به خودش فکر کنید

روی پول سوار شده و شما روی سم هستید؟

چه خبر ، قزل آلا؟

هر کدام به روش خود

همه چیز برای سبزه

بعضی می کشند، برخی دیگر می میرند

اگر آن را بردارم، خودم، یکی خوب در این زمان

من به سرعت به آن طرف می روم

می روم خانه پسری بخرم، سپس آن را اجاره می کنم

آنها مرا آقا صدا می کنند، نه با نام مستعار

اما برای او فقط منطقه جنوب که بیل است

می گوید ما را بیرون می آورد، صورت ما این است که شارژ کنیم

هرچه او می‌خواهد ما می‌خواهیم، ​​بیا و آن را داشته باشیم

چون من به کسی پولی نمی‌دهم.؟

و من تازه ثبت نام کردم، درست است؟ از آنجا نبود

برادران همه فقط گوش دادند، هیچکس نگفت الف

کسی که دهان دارد می گوید چه می خواهد نام داشته باشد

برای جلب توجه زنان و/یا مردان

من عاشق نژادم هستم، برای رنگ میجنگم

هر کاری می کنم برای ماست، برای عشق

تو نمی فهمی من چه می کنم من نمی فهمی من چه می کنم

درد و اشک دلقک را درک نمی کند

قسمت سوم با گفتگوی تلفنی شروع می شود که بعداً باز خواهد شد. اولی یک روایت و قسمت دوم نوعی مونولوگ است.

این روایت توسط یکی از دوستان مانو براون نوشته شده است که می گوید او صدایی شنیده است.شخصی که خواننده رپ را بدنام می کند . شکل حاشیه، محله ای که هنرمند در آن آموزش دیده است، چه از نظر موسیقی و چه از لحاظ معنوی، در این بخش و همچنین ارتباط او با مردم نقش اساسی دارد.

این واقعیت که مانو براون از دانش استفاده می کند. به دست آمده در جامعه برای ساختن آهنگ های خود و موفقیت با آنها زیر سوال می رود. آیا او واقعاً به پیرامون اهمیت می دهد یا فقط به دنبال پول درآوردن است و فرهنگ محلی را تصاحب می کند تا هر چه زودتر آن را ترک کند؟

در مونولوگ بعدی، او این فرضیه را رد می کند. او نیاز به پول، آسایشی که می تواند به همراه داشته باشد را درک می کند. رهایی از فقر برای هر کسی که در میان آن زندگی می کند یک هدف است، اما این به این معنی نیست که او بخیل یا حریص است.

برعکس، براون در مونولوگ خود از فاولا و ارزش های آن دفاع می کند. با این حال، کسی که بفهمد بیرون آمدن از آن، یافتن کمی آرامش است. او از همین استدلال برای حمله به تهمت زن خود استفاده می کند. بد صحبت کردن در مورد او راهی برای جلب توجه است، دسیسه راهی است که "کرم" خود را برجسته می کند.

قسمت چهارم

دنیایی در حال تجزیه به وسعت یک مو

برادرم را به یک کرم بدبخت تبدیل می کند

و مادرم می گوید:

پائولو، بیدار شو! به آینده فکر کن که این یک توهم است

خود سیاه پوستان به این موضوع اهمیتی نمی دهند، نه

ببین چقدر رنج کشیدم، چه هستم، چه بودم

حسادت یکی رو میکشه، آدمای بد زیادی هستن.

وای مامان! مثل من حرف نزنمن حتی نمی خوابم

عشق من به تو دیگر در زحل نمی گنجد.

پول خوب است

بله، اگر این سوال است

اما دونا آنا مرا مرد کرد نه فاحشه!

هی، تو! argentes هر که هستی

برای بذر من نیامدم

پس، بدون وحشت

دشمن نامرئی، از نسل قابیل یهودا بی رنگ

آزار دیده به دنیا آمدم کمی طول کشید

فقط برای 30 سکه برادر فاسد شد

اولین سنگی را که رد من است بینداز

لبخندم کجاست؟ شما کجا هستید؟ چه کسی آن را دزدید؟

بشریت شیطانی است و حتی عیسی نیز گریه کرد

اشک، اشک

عیسی گریه کرد

رابطه انسان با محیط زیست بار دیگر موضوعی است از موسیقی مانو براون می داند که موقعیت انسان را دگرگون می کند . او در مقابل افرادی که راه خود را گم کرده اند به دلیل آنچه که آنها را احاطه کرده است احساس ناراحتی می کند. شخصیت در آهنگ با چهره مادرش عمیق‌تر می‌شود.

او به‌عنوان بانوی بزرگ‌تر، صاحب دانش و بالاتر از همه، به‌عنوان یک مادر نگران ظاهر می‌شود. این آهنگ به قدری شخصی است که براون را پائولو، نام اصلی او می نامند.

رنگ پوست و نژادپرستی نیز وارد آهنگ می شود. رنج مادر مانو براون هشداری است برای آنچه که ممکن است از سر بگذرد. در مواجهه با این، او با استدلال هایی پاسخ می دهد که به نوعی مادرش را «چرخش» می کند، زیرا او به دلیل تربیتش چنین است.

پایان قسمت سوم است.با تمرکز بر منابع کتاب مقدس، جایی که قابیل و یهودا به عنوان دشمن ظاهر می شوند. فریاد عیسی نیز دوباره ظاهر می شود: عیسی قبل از شر بشریت گریه می کند ، همان چیزی که برای نجاتش خود را فدا کرد.

قسمت پنجم

قرمز و آبی، هتل

فقط در خاکستری تیره آسمان چشمک می زند

باران بیرون می بارد و ریتم را افزایش می دهد

به تنهایی، اکنون دشمن صمیمی من هستم

خاطرات بد بیا، افکار خوب می آیند

کمکم کن، تنها فکر می کنم مثل جهنم است

افرادی که من معتقدم، دوستشان دارم و آنها را تحسین می کنم

برای عدالت و صلح جنگیدند، تیرباران شدند

مالکوم ایکس، گاندی، لنون، ​​ماروین گی

چه گوارا، 2pac، باب مارلی

و مارتین لوتر کینگ انجیلی

به یاد آوردم که قزل آلای خود صحبت می کرد اینطوری :

مروارید به خوکها نریز برادر با شستن بازی کن

اونا اینطوری ترجیح میدن باید شپش بپوشی!

مسیحی که مرد برای میلیون ها

اما او فقط با 12 نفر و یک نفر ضعیف راه رفت

پیرامون: بدن های خالی و غیراخلاقی

بتکده ها را شلوغ کنید، به سمت صندلی برقی بروید

میدونم، تو میدونی چیه نا امیدی

ماشین شرور ساز

هزار بار فکر میکنم دیوونه میشم

و شپش اینجوری میگه وقتی او مرا می بیند:

مرد جهنمی معروف، مرد سرسخت! آه، قزل آلا!

دنیای خود را بساز، نه جان! زندگی کوتاه است

فقط یک مدل در آنجا به لعنت می پردازد

آنها را بمکید و به آنها بگویید که بعداً راه بروند

تا سپیده دم هزار و یک را پاره کنند. صد

اگر من هستم، قزل آلا، هیچ کس نیست!

Zéآدم کوچولو سگه، این عیوب رو داره

چی؟ چه داشته باشی چه نداشته باشی، چشمانت به هر حال رشد می کند

از رد شدن، می شکنی

ناگهان می رود، نقطه چهل

فقط بخواه، در شانه است

اگر فقط به کشتن فکر می کنم، قبلاً کشته شده است

ترجیح می دهم به سخنان چوپان گوش کنم

"پسرم، به مرد خشن حسادت نکن

و هیچ یک از راههای او را دنبال نکنید"

اشک

مدال یک برنده را خیس کنید

اکنون گریه کنید، بعدا بخندید

سپس عیسی گریه کرد

قسمت پنجم با مونولوگ آغاز می شود، در لحظه تنهایی و ناامیدی . در آخرین بیت های ترانه، براون با شر بشریت روبرو می شود. او سپس به ذکر نمونه هایی از افرادی می پردازد که برای جهانی بهتر جنگیدند و به قتل رسیدند.

شکل از پیرامون دوباره به طور خلاصه ظاهر می شود. سوال یکی است: بدبختی و ناامیدی چگونه مردان را به کارهای بد سوق می دهد.

او با لحنی طنزآمیز در ادامه درباره کسانی صحبت می کند که معتقدند پول راه حل این مشکل است. همه چيز. آهنگ به موضوع اشک و ایمان باز می گردد و با اشاره ای دیگر به کتاب مقدس و کمی امید به پایان می رسد.

آهنگ را در ویدیوی زیر به خاطر بسپارید:

Jesus Cried - Nothing Like A Day After Another Day ( بعدا می خندد)

Cultura Genial در Spotify

بهترین های رپ ملی



Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.