اسطوره سیزیف با خلاصه و معنا

اسطوره سیزیف با خلاصه و معنا
Patrick Gray

اسطوره سیزیف در مورد شخصیتی در اساطیر یونان صحبت می کند که باهوش ترین و حیله گرترین انسان های فانی به شمار می رود.

همچنین ببینید: Marília de Dirceu، نوشته توماس آنتونیو گونزاگا: خلاصه و تجزیه و تحلیل کامل

اما او خدایان را به مبارزه طلبید و فریب داد و برای آن مجازاتی وحشتناک دریافت کرد: غلتیدن یک بزرگ برای همیشه کوه را سنگ کنید.

داستان او توسط فیلسوف آلبر کامو به عنوان نمایشی از نارسایی انسان در دنیای خفقان و پوچ استفاده شد.

افسانه سیزیف در کوتاه

اساطیر یونانی می گوید که سیزیف پادشاه و بنیانگذار سرزمینی بود که امروزه کورنت نامیده می شود و در منطقه پلوپونز قرار دارد. پدر و مادرش آئولوس و انارته و همسرش مروپه بودند.

یک روز سیزیف اگینا زیبا را دید که به دستور زئوس توسط عقابی ربوده شد.

اگینا دختر آسوپو بود. خدای ریوس که از ناپدید شدن دخترش بسیار متزلزل شده بود.

سیزیف با دیدن ناامیدی آسوپو فکر کرد که می تواند از اطلاعاتی که در اختیار دارد استفاده کند و به او گفت که زئوس دختر را ربوده است.

اما در عوض، او از آسوپو خواست که چشمه ای در پادشاهی خود ایجاد کند، درخواستی که به سرعت اجابت شد.

زئوس، پس از اطلاع از اینکه سیزیف او را محکوم کرده است، خشمگین شد و تاناتوس، خدا را فرستاد. از مرگ، تا او را به عالم اموات ببرد.

اما، چون سیزیف بسیار باهوش بود، توانست تاناتوس را با گفتن اینکه می‌خواهد یک گردنبند به او تقدیم کند، فریب دهد. در واقع گردنبند زنجیری بود که او را اسیر می کرد و به سیزیف اجازه می داد

با زندانی شدن خدای مرگ، زمانی بود که هیچ انسانی نمی مرد.

بنابراین، آرس، خدای جنگ، نیز خشمگین شد، زیرا جنگ نیاز به مرده داشت. او سپس به کورینت می رود و تاناتوس را آزاد می کند تا ماموریت خود را به پایان برساند و سیزیف را به عالم اموات ببرد.

سیزیف که گمان می برد ممکن است این اتفاق بیفتد، به همسرش مروپه دستور می دهد که در صورت مرگ او مراسم تشییع جنازه او را ادای احترام نکند. سیزیف پس از رسیدن به عالم اموات با هادس، خدای مردگان روبرو می شود و به او می گوید که همسرش او را به درستی دفن نکرده است.

بنابراین او می خواهد که او فقط برای سرزنش همسرش به دنیای زندگان برمی گردد. پس از اصرار زیاد، هادس اجازه این دیدار سریع را می دهد.

اما سیزیف پس از رسیدن به دنیای زندگان، برنمی گردد و بار دیگر خدایان را فریب می دهد.

سیزیف با خود فرار کرد. همسر و او عمری طولانی داشتند و به سن پیری رسیدند. اما چون فانی بود، یک روز مجبور شد به دنیای مردگان بازگردد.

او با رسیدن به آنجا با خدایانی که فریب داده بود روبرو شد و سپس مجازاتی بدتر از خود مرگ دریافت کرد.

0>او محکوم به انجام یک کار جامع و بی هدف شد. من باید یک سنگ بزرگ را به بالای کوه بغلتانم.

اما وقتی به قله رسیدم، به دلیل خستگی، سنگ از تپه به پایین غلت می خورد. بنابراین سیزیف باید دوباره آن را به اوج برساند. این کار می کندهر روز، تا ابدیت انجام شود.

نقاشی رنسانس اثر تیتیان به نمایندگی از سیزیف، از 1549

معنای اسطوره: نگاهی معاصر

A داستان سیزیف از دوران باستان وجود دارد و ریشه در دوران باستان دارد. با این حال، این روایت جنبه های بسیاری را نشان می دهد که به عنوان ابزاری برای تأمل در مورد مسائل معاصر عمل می کند.

با درک پتانسیل نمادین این اسطوره، آلبر کامو (1913-1960)، نویسنده و فیلسوف فرانسوی او از اسطوره سیزیف در کار خود استفاده کرد.

او ادبیاتی را توسعه داد که به دنبال رهایی انسان بود و روابط اجتماعی پوچ را که قرن بیستم را احاطه کرده بود (و هنوز هم وجود دارد) زیر سوال برد.

یکی از مشهورترین آثار او افسانه سیزیف است که در سال 1942 در زمان جنگ جهانی دوم منتشر شد.

فیلسوف در این مقاله از سیزیف به عنوان تمثیلی برای پرداختن به مسائل وجودی مانند هدف زندگی، نارسایی، بیهودگی و پوچ بودن جنگ و روابط کاری. ، کار سیزیف را به عنوان یک کار خسته کننده و بی فایده معاصر به متن ما می آورد، جایی که کارگر مرد یا زن عقل نمی بیند، اما باید به ورزش ادامه دهد تا دستیابی به زنده ماندن.

همچنین ببینید: دو فریدا اثر فریدا کالو (و معنای آنها)

کامو بسیار مبارز و با افکار چپمجازات وحشتناک شخصیت اسطوره ای را با کاری که توسط بخش بزرگی از طبقه کارگر انجام می شود مقایسه می کند که محکوم به انجام کارهای مشابه هستند و عموماً از وضعیت پوچ خود بی خبرند.

این افسانه فقط است. غم انگیز است زیرا قهرمان آن آگاه است. حیف او چه می شود اگر امید به پیروزی در هر قدم او را حفظ می کرد؟ کارگر امروزی هر روز از زندگی خود را بر روی همان وظایف کار می کند و این سرنوشت کمتر پوچ نیست.

اما تنها در لحظات نادری که او هوشیار می شود غم انگیز است. سیزیف، پرولتاریای خدایان، ناتوان و طغیانگر، به شدت وضعیت اسفبار خود را می داند: در هنگام هبوط به آن فکر می کند. روشن بینی که باید عذاب او می بود، در همان زمان پیروزی او را از بین برد. هیچ سرنوشتی وجود ندارد که با تحقیر نتوان بر آن چیره شد.

(آلبرت کامو، افسانه سیزیف )




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.