O Tempo Não Para، توسط Cazuza (معنا و تحلیل آهنگ)

O Tempo Não Para، توسط Cazuza (معنا و تحلیل آهنگ)
Patrick Gray

آهنگ "O Tempo Não Para" که در آلبومی با همین نام در سال 1988 گنجانده شده است، یکی از مشهورترین تم های خواننده کازوزا است. این آلبوم، چهارمین آلبوم انفرادی این هنرمند، به صورت زنده ضبط شد، که آخرین رکورد زنده و بزرگترین موفقیت او در فروش بود.

شعر این آهنگ که توسط Cazuza e Arnaldo Brandão نوشته شده است، باعث می شود. پرتره ای از زمان خود این در مورد تضادهای جامعه برزیل صحبت می کند که اکنون از دیکتاتوری رهایی یافته است، اخلاقی و محافظه کار باقی مانده است.

جلد آلبوم O Tempo Não Para اثر کازوزا، 1988.

متن آهنگ O Tempo It does not stop

من به خورشید می زنم

من قوی هستم، من تصادفی

مسلسل من پر از غم

من یک پسر هستم

از دویدن خسته شده ام

در جهت مخالف

نه سکوی پایانی یا بوسه دوست دختر

من بیشتر یک مرد

اما اگر فهمیدید

که من شکست خورده ام

بدانید که تاس ها هنوز در حال ریختن هستند

زیرا زمان، زمان 'توست کن

روزها بله، روزها نه

من بدون هیچ خط و خش زنده میمانم

صدقه کسانی که از من متنفرند

استخر شما پر است از موش ها

ایده های شما با واقعیت ها مطابقت ندارد

زمان متوقف نمی شود

من آینده را در حال تکرار گذشته می بینم

من موزه ای از خبر عالی

زمان متوقف نمی شود

آن متوقف نمی شود، متوقف نمی شود

من تاریخی برای جشن گرفتن ندارم

گاهی روزهای من جفت به جفت می گذرد

دنبال سوزنی در انبار کاه می گردم

در شب های سرداو که علاقه زیادی به راک آمریکایی داشت، در حین نوشتن شعر و سبک زندگی بوهمیایی اشتیاق بزرگ خود را در موسیقی کشف کرد.

او با گروه Barão Vermelho به شهرت رسید. در سال 1981 تاسیس شد و در آن خواننده و ترانه سرا بود. چهار سال بعد، او گروه را ترک کرد تا یک حرفه انفرادی را دنبال کند. اولین آلبوم انفرادی او، "Exagerado"، در سال 1985 منتشر شد.

در سال 1987، کازوزا متوجه می شود که HIV دارد و در بیمارستان بستری می شود. او "O Tempo Não Para" را ضبط می کند، از قبل از بیماری خود آگاه بوده و شاید انگیزه آن باشد، و به کوتاهی زندگی و فوریت زندگی فکر می کند.

در سال 1989، او اقرار کرد که HIV مثبت است و صحبت می کند. در مورد بیماری او، کمک به مردم برزیل برای ابهام زدایی از آن. او حتی زمانی که سلامتش بسیار ضعیف است در انظار عمومی ظاهر می شود و به نمونه ای از قدرت و انعطاف تبدیل می شود.

او در سن 32 سالگی در 7 جولای 1990 به دلیل عوارض سلامتی ناشی از ایدز درگذشت. کازوزا با به جا گذاشتن میراث هنری گسترده، به عنوان سفیر تفکر مترقی و یکی از برجسته ترین چهره های نسل خود، وارد تاریخ موسیقی و جامعه برزیل شد.

Cazuza - O Tempo Não Para: فیلم 2004

علاوه بر اینکه عنوان آهنگ و آلبوم کازوزا است، "O Tempo Não Para" همچنین نام فیلمی است که در سال 2004 به کارگردانی ساندرا ورنک و والتر کاروالیو ساخته شده است.

الهام گرفته از زندگی و در مورد کار این خواننده، فیلم به سفر و سهم او در آن منعکس می شوددگرگونی ذهنیت های برزیلی.

کار سینمایی بر اساس کتاب فقط مادران شاد هستند ( 1997) اثر لوسینا آرائوخو، مادر خواننده، با همکاری روزنامه نگار رجینا اچوریا ساخته شده است.

پوستر فیلم، با بازی دانیل اولیویرا در نقش کازوزا.

Cultura Genial در Spotify

موفقیت های کازوزا

آن را ببینید بیش از حد

    بهتر است حتی به دنیا نیامده باشید

    در گرما، اگر بخواهید، بکشید یا بمیرید

    و اینگونه برزیلی می شویم

    آنها به شما می گویند دزد، فاحشه، یک سنگربان

    آنها کل کشور را به فاحشه خانه تبدیل می کنند

    اینطوری درآمد بیشتری کسب می کنید

    استخر شما پر از موش است

    ایده های شما اینطور نیست با حقایق مطابقت ندارد

    زمان متوقف نمی شود

    من آینده را در حال تکرار گذشته می بینم

    من موزه ای از اخبار عالی را می بینم

    زمان متوقف نمی شود، متوقف نمی شود

    یک روز در میان

    من بدون خراش زنده می مانم

    همچنین ببینید: 18 بهترین فیلم برای تماشای خانوادگی

    از صدقه آن ها کسانی که از من متنفرند

    استخر شما پر از موش است

    ایده های شما با واقعیت ها مطابقت ندارد

    نه، زمان ثابت نمی ماند

    می بینم آینده در حال تکرار گذشته است

    من موزه ای از اخبار بزرگ را می بینم

    زمان متوقف نمی شود

    نه، نه، نه، نه، متوقف نمی شود

    تحلیل موسیقی

    "O Tempo Não Para" به نظر می رسد طغیان، فریاد طغیان سوژه ای است که گویی با خود صحبت می کند، جامعه ای را مخاطب قرار می دهد که او را طرد می کند و ریاکاری او را برملا می کند. او که خود را آماده مبارزه نشان می دهد، متقاعد شده است که یک روز همه چیز تغییر خواهد کرد.

    من به خورشید شلیک می کنم

    من قوی هستم، من تصادفی هستم

    من مسلسل پر از غم و اندوه

    بند اول با تصویری از خشم و خشونت آغاز می شود: یک تیر. تیراندازی به خورشید یک قیام محض است، زیرا بی فایده است، هدفی ندارد. سوژه خود را می شناسدقدرت خود را دارد و ادعا می کند که «تصادفی» است، یعنی عقل و منطق او را تکان نمی دهد.

    او به «مسلسل پر از غم» شلیک می کند: سلاحش برای رویارویی با دنیا غم است، درد او، رنجی که کشیده و روی شانه هایش کشیده است.

    من پسری هستم

    از دویدن خسته شده ام

    در جهت مخالف

    بدون تریبون یا بوسه دوست دختر

    من بیشتر یک پسر هستم

    توصیف کردن خودت ابتدا به عنوان "یک پسر" و سپس به عنوان "فقط یک پسر دیگر" این ایده را منتقل می کند که فقط یک مرد است یک فرد پیش پا افتاده، بدون هیچ چیز قابل توجهی.

    این فقط یک فرد دیگر است که "از دویدن در جهت مخالف خسته شده است"، فردی که خارج از هنجارهای تحمیلی اجتماعی زندگی می کند، که منجر به خستگی و فرسودگی اجتناب ناپذیر می شود.

    شما عشق ندارید، رابطه پایداری ندارید (یا حداقل در حد استانداردهای فعلی)، پیروزی ها یا به رسمیت شناختن تلاش هایتان.

    اما اگر فکر می کنید

    که من شکست خورده ام

    بدان که هنوز تاس می ریزد

    چون زمان، زمان متوقف نمی شود

    همچنین ببینید: 31 فیلم انجیلی درباره ایمان و غلبه

    از ابتدای بیت سوم، موضوع شروع به صحبت مستقیم با شنونده شما، "شما" می کند. او با لحنی سرسختانه به کسانی که فکر می‌کنند بازنده است طعنه می‌زند و می‌گوید هیچ چیزی قطعی نشده است زیرا "تاس‌ها هنوز در حال ریختن هستند". هیچ کس آینده را نمی داند، همه چیز باز است.

    در اینجا برای اولین بار، بیتی که در کل آهنگ تکرار خواهد شد ظاهر می شود.همچنین عنوان آن: "زمان متوقف نمی شود". همه چیز همیشه در حال تغییر است، در دگرگونی دائمی، هیچ چیز به همان شکلی که در لحظه حال است باقی نمی ماند. حتی کسانی که در بدترین شرایط قرار دارند نمی توانند تسلیم شوند، زیرا زندگی غیرقابل پیش بینی است.

    روزها بله، روزهای نه

    من بدون هیچ خراش زنده می مانم

    صدقه کسانی که از من متنفر باش

    او در مورد مشکلاتی که هر روز با آن روبه رو است، مبارزات روزانه اش که از طریق فعل "زنده ماندن" بیان می شود، صحبت می کند. سوژه با وجود همه فراز و نشیب ها ادعا می کند که "بدون هیچ خراش" زنده می ماند، دیگر صدمه نمی بیند، قوی می ماند، ادامه می دهد.

    دوباره با لحنی تحریک آمیز اعلام می کند که ادامه می دهد. خود را از طریق "صدقه" از کسانی که از او متنفرند، یعنی بقای او به کسانی بستگی دارد که او را دوست ندارند.

    استخر شما پر از موش است

    ایده های شما مطابقت ندارد حقایق

    زمان متوقف نمی شود

    او بار دیگر با استفاده از ضمایر ملکی "tua" و "tuas" شنونده خود (جامعه برزیل) را مورد خطاب قرار می دهد. استخر یک نشانه بیرونی از دارایی و تجمل است که با حضور موش‌ها که معمولاً با خاک و فاضلاب همراه است در تضاد است.

    به نظر می‌رسد استخری پر از موش از زندگی طبقات اجتماعی ثروتمندی استعاره می‌کند که دارای مالی هستند. منابعی که نمی توانند پوسیدگی، اسرار پنهان، ماجراهای رسوایی را پنهان کنند.

    او علاوه بر ظواهر دروغین، تناقضات و تضادها را نیز ذکر می کند.پیش داوری، تعصبات. او اعلام می‌کند که ایده‌های طرف مقابل "با واقعیت‌ها مطابقت ندارد"، او اشتباه می‌کند و واقعیت آنطور که او باور دارد نیست.

    من آینده را تکرار می‌کنم

    من یک موزه خبرهای بزرگ

    زمان متوقف نمی شود

    آن متوقف نمی شود، متوقف نمی شود

    موضوع به اجتناب ناپذیری گذر زمان و روشی که اتفاق می افتد، با تأکید بر اینکه تاریخ تکرار می شود ("من آینده را در حال تکرار گذشته می بینم"). آنچه اکنون جدید است، به زودی قدیمی خواهد شد، بخشی از گزارش های تاریخی خواهد بود، متعلق به گذشته خواهد بود.

    من تاریخی برای جشن گرفتن ندارم

    گاهی اوقات روزهای من حتی می شود

    به دنبال سوزنی در انبار کاه می گردد

    او روایت روزهای خود را که چند بیت قبل از آن آغاز شده بود از سر می گیرد. سوژه دوباره در مورد خودش صحبت می کند و تقویت می کند که هیچ شادی یا پیروزی ندارد، چیزی برای جشن گرفتن وجود ندارد. او زندگی روزمره و نحوه زندگی خود را توصیف می کند و به دنبال چیزی می گردد که نمی تواند پیدا کند، مانند "سوزن در انبار کاه".

    در شب های سرد بهتر است به دنیا نیامد

    در شب های گرم، اگر بخواهی، کشتن یا کشته شدن است

    و اینگونه شد که ما برزیلی شدیم

    به تو می گویند دزد، فاحشه، سنگسار

    آنها کل کشور را به فاحشه خانه تبدیل کنید

    چون از این طریق پول بیشتری به دست می آورید

    در سرما یا در گرما، در همه سناریوها سختی، جنگ، رنج وجود دارد. سوژه با بیان این که "ما اینگونه برزیلی می شویم" نشان می دهدکه مردم برزیل نتیجه این مبارزه روزمره هستند. روحیه جنگجوی او، مصمم، مقاوم، به لطف همه موانعی که در مسیر خود پیدا می کند ظهور می کند و مجبور می شود بر آن غلبه کند.

    او انتقاداتی را که از جامعه رنج می برد و کسانی را که نمی شناسد توهین می کند و قضاوت می کند، آشکار می کند. بر اساس رفتارهایی که به نظر او مخالف یا منحرف است. کسی که خارج از هنجار قرار می گیرد (در این مورد، به دلیل تمایلات جنسی و زندگی غیرمعمول خود) به عنوان فردی حاشیه ای، فردی بدون شخصیت فهرست می شود.

    او همچنین به شدت از حاکمان و نحوه قربانی کردن منافع مردم انتقاد می کند. کشور و مردم به دلیل طمع و انگیزه های اقتصادی.

    تعبیرات رایج

    نقد اجتماعی و نکوهش سیاسی

    زمان متوقف نمی شود پاسخ خسته اما مصمم به مبارزه "علیه جریان". قصد دارد ریاکاری و ناهماهنگی محافظه‌کاری برزیلی و همچنین فساد و طمع سیاستمداران را که منجر به انحطاط برزیل می‌شود، افشا کند.

    کمک‌ها و تعصبات

    این آهنگ در سال 1988 منتشر شد. یک سال پس از اینکه کازوزا علناً تصور کرد که به ویروس اچ‌آی‌وی آلوده است و به ایدز مبتلا شده است.

    در آن زمان، این بیماری هنوز کمی شناخته شده بود و وحشت را در میان جامعه برانگیخت و به شیوه‌ای تعصب‌آمیز، این بیماری را به هم مرتبط کرد. ویروس به رفتار نادرست یا اخلاقا نادرست است.

    بنابراین، فرد مثبت HIV درمضاعف: علاوه بر بیماری که در آن زمان هیچ درمان مناسبی نداشت، با تحقیر و خصومت کسانی که او را قضاوت، به حاشیه رانده و سانسور می کردند، مواجه شد.

    یکی از نظرات مکرر در این زمینه همین است. مربوط به بیت "استخر تو پر از موش است" با یک قسمت ادعایی تجربه خواننده. پس از گفتن به برزیل مبنی بر ابتلا به ایدز، با تبعیض آشکار و ناآگاهانه از ورود او به یک استخر عمومی جلوگیری می‌شد. بدانید که هنوز دارید تاس می‌اندازید»، این روشی است که کازوزا برای تلافی در برابر اتهامات و سخنان نفرت‌انگیز که هدف آن‌ها قرار گرفته بود، خواهد بود.

    او با لحنی توهین آمیز به کسانی که تقریباً قبلاً گفته بودند پاسخ می‌دهد. او را برای مردن اعلام کرد و نشان داد که او هنوز زنده است و می نویسد، موسیقی می سازد، کنسرت می دهد.

    دیکتاتوری نظامی و سرکوب

    تفسیر احتمالی دیگر تفسیری است که به صراحت اشعار را به دوران دیکتاتوری نظامی اگرچه پس از سقوط رژیم نوشته شده است، اما لحن طغیان آن مانند فریاد جنگی، ما را به راحتی وارد فضای سرکوب سیاسی و اجتماعی می‌کند.

    بنابراین می‌توان فهمید که بیت اول اشعار این به معنای یک موضع آشکار از مقاومت در برابر سیستم است که در اینجا به عنوان خورشید، مرکز همه چیز، دارنده تمام قدرت درک می شود.

    "O Tempo Não Para" را می توان به عنوان طغیان یک جوان در نظر گرفت. مردکه در دوران دیکتاتوری زندگی می کند و به مبارزه و مقاومت ادامه می دهد. با وجود تمام مشکلات، سوژه تسلیم نمی شود، او همچنان به آزادی آینده، در رسیدن انقلابی قریب الوقوع اعتقاد دارد.

    زمینه تاریخی: محافظه کاری در مقابل آزادی بیان

    در سال 1988 برزیل با لحظه ای بسیار عجیب در تاریخ خود روبرو بود. اگر از یک سو، دیکتاتوری سه سال زودتر با پدیده تورم شدید فروپاشیده بود، از سوی دیگر، ذهنیت ها همچنان غرق در محافظه کاری بود. پارامترها را تعیین کرد و از نظر اخلاقی صحیح تلقی شد. هرکسی که این اخلاق محدودکننده را به چالش می‌کشید، دیگر نه توسط پلیس نظامی، بلکه توسط خود جامعه برزیل کنار گذاشته شد و به حاشیه رانده شد. بازگرداندن آزادی بیان در این دوره از تغییر در پارادایم های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، جوانان گم شده بودند و همچنان به دنبال راه خود بودند.

    دگراندیشان جوان، مانند کازوزا و هم نسلانش، نمی دانستند آینده چگونه خواهد بود. اما آنها به مبارزه برای حقوق خود ادامه دادند. آنها به دنبال آزادی برای زندگی به روشی که می‌خواستند، استانداردها را به چالش کشیدند و هر روز تابوها را شکستند.

    معنایموسیقی

    می‌توان به عنوان پیام اصلی تم، به عزم و روحیه جنگندگی سوژه‌ای اشاره کرد که مدل‌ها و شیوه‌های زندگی را به چالش می‌کشد و همچنین بهایی که برای جسارت او به وجود می‌آید.

    اگرچه کازوزا تنها نویسنده اشعار نیست، تشخیص محتوای زندگینامه ای احتمالی آسان است. شخصیت کاریزماتیک و احاطه شده توسط جنجال ها، این خواننده از موسیقی خود زندگی می کرد، از کارهایش که مورد استقبال بسیاری قرار گرفت، اما همچنین منبع انتقاد و اتهام بود.

    رسانه ها و جامعه برزیل او را دوست داشتند، اما از او متنفر بودند. انتقاد از روابط محبت آمیز او با مردان دیگر، سرکشی و بی احترامی او، روحیه غیرقانونی او و غیره. بنابراین، می‌توان گفت که او به نوعی «از صدقه» کسانی که از او متنفر بودند زندگی می‌کرد.

    بیماری او تعصبات بی‌شماری را در جامعه‌ای برانگیخت که روز به روز به او پشت کردند. در حالی که او را به عنوان یک شهروند و فردی رها می کرد، آهنگ هایش را دوست داشت و از صمیم قلب خواند.

    در این آهنگ، کازوزا به همه انتقادات پاسخ می دهد، مستقیماً با کسانی که او را تحقیر می کنند و به او توهین می کنند صحبت می کند. به یاد داشته باشید که تغییر خواهد آمد، ایده های نابردبار و نادان سرنگون خواهند شد، زیرا زمان همه چیز را دگرگون می کند.

    Cazuza: نماد موسیقی و فرهنگی

    Agenor de میراندا آرائوخو نتو در 4 آوریل 1958 به دنیا آمد و در دوران کودکی نام مستعار کازوزا را به خود اختصاص داد.

    طرفدار هنرمندان بزرگ محبوب برزیلی




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.