12 شعر معروف در ادبیات برزیل

12 شعر معروف در ادبیات برزیل
Patrick Gray

در ادبیات برزیل دریایی از مرواریدهای شاعرانه را می‌یابیم، بنابراین، باور کنید، سرودن این فهرست تنها با دوازده شعر تقدیس‌شده یکی از سخت‌ترین کارهایی بود که می‌توان داشت انجام داد. آیاتی در مورد عشق، تنهایی، دوستی، غم، نویسندگان معاصر، رمانتیک، مدرن... امکانات بسیار زیادی وجود دارد!

1. Soneto de Fidelidade (1946)، اثر Vinicius de Moraes

یکی از مشهورترین شعرهای عاشقانه در ادبیات برزیل، عزیز بسیاری از عاشقان در طول نسل هاست. نوشته شاعر کوچک وینیسیوس دو موراس، برخلاف اشعار عاشقانه معمول، در اینجا غزل نوید عشق ابدی را نمی دهد و تضمین نمی کند که او تا پایان روزهای خود عاشق باقی بماند.

پیش از این، موضوع شاعرانه تا زمانی که این محبت پابرجاست، به کمال و با تمام قوت، عشق مطلق را نوید می دهد. او در سراسر آیات تحویل را تضمین می کند (اما نه لزوماً طول عمر رابطه). با مقایسه عشقش با آتش، خود غنایی تشخیص می دهد که احساس فناپذیر است و درست مانند شعله، با گذشت زمان خاموش می شود.

اما واقعیت موقت بودن ارتباط از زیبایی احساس کم نمی‌کند، برعکس: چون گذرا است، موضوع شاعرانه نیاز به شدید بودن و لذت بردن از هر لحظه را اعلام می‌کند.

بیش از همه، به عشق من حواسم باشد

قبل از آن، و با غیرت، و همیشه، و آنقدر

که حتی در مواجهه با بزرگترینخود بودن و حرکت رو به جلو، علیرغم ناکامی ها، نویدبخش آینده ای امیدوارکننده است.

این که بخواهیم

دقیقاً همانی باشیم که هستیم

ما را جلوتر ببرید

از بهترین اشعار لمینسکی لذت ببرید و همچنین کشف کنید.

9. مرگ و زندگی Severina (1954-1955)، اثر João Cabral de Melo Neto

یک کلاسیک بزرگ ادبیات برزیل، مرگ و زندگی Severina مشهورترین اثر نویسنده از Recife João است. کابرال د ملو نتو. شاعر در بسیاری از ابیات، داستان مهاجر سورینو را برای ما تعریف می کند، برزیلی مانند بسیاری دیگر که از گرسنگی در جستجوی مکانی بهتر گریخته اند.

Severino نمادی است برای صحبت در مورد یک سری از مهاجران شمال شرقی که مجبور شدند محل اصلی خود، سرتائو را ترک کنند تا به دنبال یک فرصت شغلی در پایتخت، در ساحل بگردند.

شعر تراژیک به دلیل ردپای اجتماعی قوی ش شناخته شده است و یکی از آنهاست. از شاهکارهای منطقه‌گرایی برزیلی.

بخش کوتاهی از شعر بلند را ببینید:

— اسم من سورینو است،

چون سینک دیگری ندارم.

از آنجایی که سورینوهای زیادی وجود دارند،

که قدیسان زیارتی هستند،

آنها تصمیم گرفتند با من تماس بگیرند

Severino de Maria

از آنجایی که سورینوهای زیادی وجود دارند

با مادرانی به نام ماریا،

من در نهایت ماریا

از مرحوم زکاریاس بودم.

اما این هنوز چیزی نمی گوید:

بسیاری در محله وجود دارند،

به دلیل سرهنگی

که خود را صدا کردZacarias

و که مسن ترین

ارباب این sesmaria بود.

با خواندن مقاله Morte e vida Severina، معروف ترین خلقت João Cabral de Melo Neto را کشف کنید.<1

10. O tempo (1980)، نوشته ماریو کوئینتانا

ماریو کوئینتانا یکی از محبوب ترین شاعران ادبیات برزیل است و شاید موفقیت عظیم او به دلیل سادگی اشعار او باشد و توانایی همذات پنداری با خوانندگان .

شعر معروف O tempo عنوان اصلی خود را داشت ششصد و شصت و شش ، اشاره ای به اعداد موجود در آیات است که گذر بی امان زمان را نشان می دهد و همچنین کنایه ای از کتاب مقدس به تعداد شر.

در اینجا یک خود غنایی می یابیم که در پایان زندگی به گذشته نگاه می کند. و به دنبال استخراج حکمت از تجربیات او است. از آنجایی که او نمی تواند به گذشته برگردد و داستان خود را بازسازی کند، سوژه شاعرانه سعی می کند نیاز به لذت بردن از زندگی را بدون نگرانی در مورد چیزهای غیرضروری از طریق ابیات منتقل کند.

زندگی تکالیفی است که ما برای انجام دادن در خانه آورده ایم.

وقتی به آن نگاه می کنید، ساعت 6 است: وقت وجود دارد...

وقتی به اطراف نگاه می کنید، از قبل جمعه است...

وقتی به آن نگاه می کنید، 60 سال گذشته است!

اکنون، برای شکست خوردن خیلی دیر است...

و اگر آنها - یک روز - به من فرصت دیگری می دادند،

من حتی او به ساعت نگاه نمی کرد

او همیشه جلوتر می رفت...

و پوست طلایی را در مسیر پرتاب می کردو ساعت‌ها بی‌فایده است.

شعر O Tempo اثر ماریو کوینتانا را عمیق‌تر بدانید.

آنتونیو ابوجمرا ماریو کوئینتانا را اعلام می‌کند

اشعار گرانبهای ماریو کوئینتانا را کشف کنید.

11. Amavisse (1989)، اثر هیلدا هیلست

هیلدا هیلست یکی از بزرگترین شاعران برزیلی است و اخیراً شروع به تبلیغ بیشتر کرده است. آهنگ های او به طور کلی حول محور احساس عاشقانه عشق می چرخد ​​و جنبه هایی مانند ترس، مالکیت و حسادت را مورد توجه قرار می دهد.

Amavisse دلیل خوبی بر غزل او نه تنها به این دلیل است که به موضوع اصلی او می پردازد. و همچنین به این دلیل که لحن تحویلی خود غنایی را نشان می دهد.

عنوان انتخاب شده یک کلمه لاتین است که به معنای "دوست داشتن" است. ابیات یک عشق شعله ور را منتقل می کنند، شوری مطلق که کاملاً بر موضوع شعری مسلط است.

انگار که تو را گم کرده ام، اینگونه می خواهم.

انگار تو را ندیدم (لوبیا طلایی

زیر یک زرد) بنابراین ناگهان تو را دستگیر کردم

بی حرکت و تمام تو را نفس می کشم

رنگین کمانی از هوا در آبهای عمیق .

انگار همه چیز به من اجازه می‌دهد،

از خودم در دروازه‌های آهنی عکس می‌گیرم

اخر، قد بلند، و از خودم رقیق‌شده و کم‌تر

در حالت انحلال از هر خداحافظی.

انگار خودت را در قطارها، در ایستگاه ها گم کرده ای

یا دور یک دایره از آب می چرخی

در حال حذف پرنده، پس تو را به من اضافه می کنم:

غرق شبکه ها و آرزوها.

چگونه مقاله را بخوانید بهترین اشعار ازهیلدا هیلست؟

12. آیات صمیمی (1912)، اثر آگوستو دوس آنجوس

مشهورترین شعر آگوستو دوس آنجوس آیات صمیمی است. این اثر زمانی که نویسنده 28 ساله بود خلق شد و در تنها کتاب منتشر شده توسط نویسنده (به نام Eu) منتشر شد. غزل سنگین، دارای لحن تشییع جنازه، هوای بدبینی و سرخوردگی است .

از طریق آیات می توانیم درک کنیم که رابطه با اطرافیان چگونه است و چگونه سوژه از ناسپاسان ناامید می شود. رفتار اطرافیانش.

در شعر هیچ راه چاره ای وجود ندارد، امکان امید - ابیاتی که آگوستو دوس آنجوس در ورسوس صمیمی سروده است، کاملا سیاه است.

می بینید! هیچ کس در

دفن مهیب آخرین واهی او شرکت نکرد.

فقط ناسپاسی – این پلنگ –

همدم جدا نشدنی شما بود!

به گل و لای عادت کنید که در انتظار شماست!

مردی که در این سرزمین بدبخت،

در میان جانوران ساکن است، احساس می کند که اجتناب ناپذیر است

نیاز دارد که یک حیوان نیز باشد.

0> یک مسابقه بگیرید. سیگارت را روشن کن!

بوسه، دوست من، آستانه خلط است،

دستی که نوازش می کند همان است که سنگ می زند.

اگر کسی باعث ترحم تو شود چاگا ,

سنگ آن دست پستی که نوازتت می کند

تف کن در آن دهانی که تو را می بوسد!

همچنین ببینید: کتاب کلارا دوس آنجوس: خلاصه و تحلیل

از فرصت استفاده کرده و با مطالعه مقاله Poema Versos با شعر بیشتر آشنا شوید. Íntimos اثر آگوستوی فرشتگان.

جذابیت

فکرم بیشتر مسحور اوست.

میخواهم آن را در هر لحظه بیهوده زندگی کنم

و در ستایش آوازم را پخش خواهم کرد

و خنده هایم را بخند و اشک هایم را بریز

به غم یا رضایتت.

و اینطور، وقتی بعداً به دنبال من می گردی

کی مرگ را می شناسد، اندوه آن ها که زندگی می کنند

کی می داند تنهایی، عاقبت کسانی که دوست دارند

می توانم از عشق (که داشتم) به خودم بگویم:

این که جاودانه نیست، زیرا شعله است

اما تا زمانی که ادامه دارد بی نهایت باشد.

درباره Soneto de Fidelidade بیشتر بیاموزید.

Soneto de Fidelidade

اگر دوست دارید کمی در مورد پرشور بدانید آیات این نویسنده بزرگ، سعی کنید بهترین اشعار وینیسیوس دو موراس را نیز کشف کنید.

2. Poema No Meio do Caminho (1928)، اثر Carlos Drummond de Andrade

شعر بحث برانگیز کارلوس دراموند دی آندراد که در سال 1928 منتشر شد، در ابتدا درک ضعیفی داشت و حتی به دلیل تکرارهای زیاد رد شد (بعد از همه، از ده بیت، هفت بیت عبارت معروف «سنگ بود» را شامل می شود.

واقعیت این است که شعر خیلی زود وارد تخیل جمعی شد، عمدتاً به این دلیل که با شرایطی مشترک در همه سروکار دارد. ما: چه کسی هرگز در میانه راه خود با سنگی مواجه نشده است؟

آیات به موانعی که در طول سفر ما به وجود می آید و نحوه برخورد ما با این موارد کوچک (یا بزرگ) می پردازد. ) رویدادهایی که ما را به حرکت در می آورنداز برنامه سفر اولیه ایده آل ما.

در وسط جاده یک سنگ وجود داشت

یک سنگ در وسط جاده

یک سنگ وجود داشت

در میان راه سنگی در مسیر بود.

من هرگز آن رویداد را فراموش نمی کنم

در زندگی شبکیه های خسته ام.

من هرگز فراموش نمی کنم که در وسط راه

یک سنگ بود

یک سنگ در وسط راه بود

در میان راه وجود داشت یک سنگ.

درباره شعر در میانه راه بیشتر بیاموزید.

خواندن از شعر "در میانه راه"

آیا قبلاً از طرفداران کارت شاعر هستید؟ سپس اشعار بزرگ کارلوس دراموند دی آندراد را نیز به یاد بیاورید.

3. من به پاسارگادا می روم (1930)، نوشته مانوئل باندیرا

کی تا به حال خواسته همه چیز را دور بریزد و چمدان های خود را برای پاسارگادا ببندد؟ شعری که در سال 1930 منتشر شد، مستقیماً با هر یک از ما صحبت می کند که در یک روز خوب، با یک نقطه تنگ مواجه شدیم، می خواستیم تسلیم شویم و به سمت مکانی دور و ایده آل برویم.

اما پس از همه، آیا می دانید پاسارگادا کجاست؟ این شهر کاملاً خیالی نیست، در واقع وجود داشته و پایتخت اولین امپراتوری ایران بوده است. آنجاست که خود غنایی قصد دارد گریز کند وقتی واقعیت کنونی آن را خفه می کند .

بنابراین شعر باندیرا با میل گریز مشخص می شود، موضوع شاعرانه اشتیاق دارد. برای رسیدن به آزادی و استراحت در جایی که همه چیز به طور کامل کار می کندهماهنگی.

من به پاسارگادا می روم

آنجا من دوست پادشاه هستم

آنجا زنی را دارم که می خواهم

در تخت من انتخاب میکنم

من میرم پاسارگادا

من میرم پاسارگادا

من اینجا خوشحال نیستم

اونجا، وجود یک ماجراجویی است

به گونه ای بی اهمیت

که جوآنا دیوانه اسپانیا

ملکه و به دروغ جنون شده

همتای خود می شود

از عروسی که هرگز نداشتم

و چون ژیمناستیک خواهم کرد

دوچرخه سواری خواهم کرد

سوار الاغ وحشی خواهم شد

من از درخت پیه بالا می روم

در دریا شنا می کنم!

و وقتی خسته می شوم

دراز می کشم ساحل رودخانه

می فرستم برای مادر آب.

برای تعریف داستان ها

که وقتی من پسر بودم

رزا آمد تا به من بگوید

من به پاسارگادا می روم

در پاسارگادا همه چیز وجود دارد

این تمدن دیگری است

فرآیند امنی دارد

برای جلوگیری از بارداری

تلفن خودکار دارد

الکالوئیدها به میل خود دارد

فاحشه های زیبایی دارد

برای ما تا امروز

و چه زمانی من غمگین ترم

اما غمگین از این که هیچ راهی نیست

وقتی شب پایین میروم

همچنین ببینید: افسانه ملخ و مورچه (با اخلاق)

میخواهم خودمو بکشم

- من هستم یکی از دوستان پادشاه آنجا -

زن مورد نظرم را خواهم داشت

در تختی که انتخاب می کنم

من به پاسارگادا می روم.

PGM 574 - I'm Going to Passárgada

مقاله I'm Going to Pasárgada نوشته Manuel Bandeira را نیز ببینید.

4. شعر کثیف (1976)، اثر فریراگولار

شعر کثیف را شاهکار شاعر فریرا گولار می دانند و در سال 1976، زمانی که خالق در تبعید در بوئنوس آیرس بود، شکل گرفت. آفرینش (بیش از دو هزار بیت وجود دارد) اندکی از همه چیز را روایت می کند: از خاستگاه شاعر گرفته تا اعتقادات سیاسی او، مسیر شخصی و حرفه ای او و آرزوی آزادی یافتن کشور.

قابل توجه است. خودزندگینامه ، Poemadirty همچنین پرتره سیاسی و اجتماعی از برزیل در دهه هفتاد است که توسط دیکتاتوری نظامی مشخص شده است.

اسم چیست. مهم است در این هنگام غروب در سائو لوئیس

مارانهائو سر میز شام زیر نوری تب آلود بین برادران

و والدین در یک معما انجام دهید؟

اما یک نام چیست؟ ماده

زیر این سقف از کاشی های کثیف تیرهای بین

صندلی و میزی بین کمد و کمد در مقابل

چنگال و چاقو و بشقاب ظروف نمایان شده است. قبلا شکسته شده

یک بشقاب ظروف معمولی آنقدر دوام نمی آورد

و چاقوها گم می شوند و چنگال ها

مادام العمر گم می شوند و از شکاف های کف می افتند و آنها با موش

و سوسک ها زندگی خواهند کرد یا در حیاط خلوت که در میان درختان علف لیمو فراموش شده زنگ خواهند زد

آیا کنجکاو هستید که درباره این کلاسیک ادبیات برزیل بیشتر بدانید؟ سپس با جزئیات بیشتر با شعر کثیف آشنا شوید.

فریرا گولار در حال خواندن شعر کثیف 001 (IMS)

5. Saber Viver (1965)، توسطکورا کورالینا

ساده و بی تکلف، اینها ویژگی های کلیدی غزل کورا کورالینا از گویا هستند. این شاعر از 76 سالگی شروع به انتشار ابیات خود کرد، همچنین به همین دلیل در آثار او لحنی از حکمت از آنچه که زیسته است می بینیم، از کسی که زندگی را گذرانده و دانش را در امتداد آن گرد آورده است. راه.

Saber vive نمونه ای از شاعرانگی نویسنده است و آنچه را که برای خواننده ضروری به نظر می رسد در چند بیت خلاصه می کند. این بازتابی است در زندگی که از واژگانی غیرپیچیده و با نحوی غیررسمی ساخته شده است. گویی خود غنایی در کنار خواننده نشسته و آنچه را که در این راه از دانش به دست آورده با او در میان می گذارد.

ما در ابیات تاکید بر زندگی اجتماعی، بر اشتراک را می بینیم. برای احساس تسلیم و ارتباط با دیگری - دقیقاً از همین برخورد است که لحظات بزرگ‌ترین ثمره پدید می‌آید.

نمی‌دانم...

آیا زندگی کوتاه است

یا برای ما خیلی طولانی است.

اما می دانم که هیچ چیزی که زندگی می کنیم

معنی ندارد،

اگر قلب مردم را لمس نکنیم.

اغلب کافی است:

یک دامان خوشامدگو،

یک بازوی در آغوش گرفتن،

یک کلمه آرامش بخش،

یک احترام سکوت،

شادی مسری،

اشکی که جاری می شود،

نگاه رضایت مندانه،

عشقی که ترویج می کند.

و این یک چیز دنیای دیگری:

چیزی است که معنی می دهدبه زندگی.

این چیزی است که آن را

نه کوتاه،

و نه خیلی طولانی،

بلکه شدید،

راست و خالص می کند ...

تا زمانی که ادامه دارد.

کورا کورالینا می داند چگونه زندگی کند

به کورا کورالینا نیز مراجعه کنید: اشعار ضروری برای درک نویسنده.

6. پرتره (1939)، نوشته سسیلیا میرلس

شعر سیسیلیا به این صورت است: صمیمی - تقریباً مانند گفتگوی بین دو نفر -، زندگی نامه نگاری ، خود بازتابی، ساخته شده از رابطه صمیمانه با خواننده اشعار او همچنین حول محور گذرا بودن زمان و تأملی عمیق تر در مورد معنای زندگی می چرخد.

در پرتره شعری را می یابیم که به خواننده بینشی از خود غنایی خودمحور که در زمان و مکان از طریق یک عکس منجمد شده است. از تصویر است که انعکاس بافته می شود و با پرورش این موجودی که در عکس به تصویر کشیده شده است، احساس مالیخولیا، حسرت و پشیمانی بیدار می شود.

در ابیات جفت های متضاد می یابیم: گذشته و حال. حال، احساس دیروز و احساس ناتوانی کنونی، ظاهری که آدم داشته و دارد. موضوع شاعرانه در طول نوشته سعی می کند بفهمد که این دگرگونی های ناگهانی چگونه رخ داده و چگونه باید با آنها برخورد کرد.

من امروز این چهره را نداشتم،

آنقدر آرام، آنقدر غمگین، بنابراین لاغر،

نه این چشمان آنقدر خالی،

و نه لبتلخ.

من این دستها را بدون قدرت نداشتم،

پس آرام و سرد و مرده؛

من این قلب را نداشتم

که حتی نشان نمی‌دهی.

من متوجه این تغییر نشدم،

به همین سادگی، مطمئن، به همین راحتی:

— صورت من در کدام آینه بود از دست رفته

?

پرتره - سیسیلیا میرلس

همچنین به شعرهای نادیده سسیلیا مایرلس مراجعه کنید.

7. شاعرانه ببخشید (1976)، نوشته آدلیا پرادو

معروف ترین شعر آدلیا پرادو نویسنده میناس گرایس با مجوز شعر است که در اولین کتاب او به نام باگم گنجانده شده است.

همانطور که قبلاً برای عموم ناشناخته بود، شعر در چند کلمه به مقدمه ای کوتاه از نویسنده می پردازد.

آیات علاوه بر صحبت از خود، به وضعیت زنان در جامعه برزیل نیز اشاره می کند.

شایان ذکر است که این شعر ادای احترام است و به کارلوس دراموند دی آندراد اشاره می کند زیرا از ساختاری شبیه به شعر تقدیس شده او استفاده می کند. دراموند، علاوه بر اینکه یک بت ادبی برای آدلیا پرادو بود، با این شاعر تازه کار نیز دوست بود و در آغاز کار نویسنده نوظهور را بسیار تقویت کرد.

زمانی که من یک فرشته باریک به دنیا آمدم،

مثل کسانی که شیپور می زنند، اعلام کردند:

پرچم را حمل خواهند کرد.

وظیفه بسیار سنگین برای یک زن،

این گونه هنوز هم شرمنده است. .

من حقایقی را می پذیرم که برای من مناسب است،

نیازی به دروغ گفتن نیست.

خیلی زشت نیستکسی که نمی تواند ازدواج کند،

من فکر می کنم ریودوژانیرو زیباست و

گاهی بله، گاهی نه، من به زایمان بدون درد اعتقاد دارم.

اما آنچه را که احساس می کنم نوشتن. من سرنوشت را برآورده می‌کنم.

نسب‌ها را افتتاح می‌کنم، پادشاهی‌های پیدا می‌کنم

— درد تلخی نیست.

غم و اندوه من شجره‌ای ندارد،

اراده من برای شادی ,

ریشه آن به هزار پدربزرگ من می رود.

در زندگی لنگ خواهد بود، لعنتی برای مردان است.

زن باز شدنی است. من هستم.

آیا از خواندن بهانه شاعرانه لذت بردید؟ در اشعار جذاب آدلیا پرادو نمونه های بیشتری از این غزل بسیار خاص خواهید یافت.

8. موسیقی عود بود (1987)، اثر پائولو لمینسکی

لمینسکی شاعری بود که اخیراً توسط عموم مردم دوباره کشف شد و مسحور فوری تماشاگران را برانگیخت. اشعار او از یک نحو ساده و واژگان روزمره ساخته شده است و شرط می‌بندد اشتراک گذاری با خواننده برای ساختن فضای ارتباط برقرار کند.

عودها موسیقی بودند شاید بهترین موسیقی او بود. شعر تجلیل شده این شعر که در کتاب حواس پرت خواهیم برد گنجانده شده است، فقط از پنج بیت تشکیل شده است و به نظر می رسد مانند قرص خرد ، دانش زندگی را در فضایی بسیار متمرکز ارائه می دهد.

این ترکیب به موضوع هویت و اهمیت خود بودن می پردازد، بدون اینکه اجازه دهیم موانعی که پیش می آید غرق شویم. خود غنایی خواننده را به فرو رفتن در درون خود دعوت می کند




Patrick Gray
Patrick Gray
پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.