فهرست مطالب
1. Tarsila do Amaral
Tarsila do Amaral (1886-1973) یکی از بزرگترین نقاشان برزیلی به شمار می رود. او برای مثال تابلوی معروف آباپورو ، یکی از مهمترین آثار فرهنگ ما را نوشت.
این هنرمند پلاستیکی که در داخل سائوپائولو (در کاپیواری) به دنیا آمد. او دختر یک خانواده سنتی و ثروتمند در منطقه بود و صاحب یک سری مزارع بود.
تارسیلا علیرغم اینکه در برزیل به دنیا آمد، بیشتر آموزش های هنری خود را در اروپا انجام داد و به بارسلون رفت. سن 16 سالگی او علاوه بر زندگی در اسپانیا، در پاریس نیز تحصیل کرد، جایی که با هنر مدرن ارتباط برقرار کرد که بعداً به آوردن آن به برزیل کمک کرد.
آثار تارسیلا بسیار متنوع است، اما میتوانیم بر یک ویژگی مشترک تأکید کنیم. این میل به نمایندگی مردم و مناظر برزیل است . تارسیلا نقاش مضامین گرمسیری از روستاهای برزیل بود، اما او همچنین شهری را به تصویر کشید که با دگرگونیهای معمول فرآیند صنعتیسازی در حال مدرن شدن بود.
این نقاش اغلب از رنگهای پرچم ملی در بومهای خود استفاده میکرد. علاوه بر تصویرسازی یک سری شخصیتهای فولکلور از فرهنگ ما، مثلاً کوکا.
طرسیلا علیرغم اینکه کشور ما را بسیار تعریف کرده است، انتقادات اجتماعی را نیز مطرح کرده است. به عنوان مثال، در Abaporu ، او کاهش ارزش کار فکری را با نقاشی برجسته کرد.آثار او با زیبایی شناسی مدرن مشخص شده بود و به شدت از آوانگاردهای اروپایی نشأت می گرفت.
از جمله رایج ترین موضوعات او مهاجرت، به حاشیه رانده شدن و مناظر گرمسیری بود که در برزیل یافت. نگرانیهای آشکار سگال که در بومهای نقاشی او ظاهر شد، نابرابری اجتماعی، خشونت و فقر بود .
در نمایه زولمیرا (1928) پرتره یک زن را میبینیم. با پس زمینه انتزاعی و هندسی. روی بوم می توان تأثیرات کوبیسم و مدرنیستی را هم در پس زمینه نقاشی و هم در خطوط شخصیت اصلی مشاهده کرد. این ویژگی ها در نقاشان برزیلی نسل مدرنیست بسیار وجود داشت.
11. آلفردو ولپی
که به عنوان استاد پرچم ها شناخته می شود، آلفردو ولپی (1896-1988) هنرمندی بود که در نسل دوم هنر مدرن برجسته بود.
همچنین ببینید: 11 شعر عاشقانه از فرناندو پسوابسیاری از بوم های او پرچم های کوچک و تصاویری از فرهنگ برزیل را دارند مانند، برای مثال، پری دریایی.
در نقاشی Sereia (1960) ما شخصیت فولکلور ملی را ببینید که با خطوط ساده، در تمرینی ظاهراً کودکانه به تصویر کشیده شده است. در این نقاشی به طور خاص، Volpi از رنگ های زیادی استفاده نمی کند، فقط از سایه های آبی، سبز، سیاه و سفید استفاده می کند. اما در بسیاری از آثار او از رنگ های متنوع تری استفاده شده است.
همچنین ببینید: فاوست گوته: معنی و خلاصه اثرولپی با وجود اینکه در توسکانی (ایتالیا) به دنیا آمد، در یک سال و نیم سالگی به برزیل آمد.سن در کنار والدین در سال 1911، او شروع به نقاشی پانل ها و نقاشی های دیواری در عمارت های سائوپائولو کرد و به زودی به نقاشی روی آورد.
شناسایی به عنوان یک نقاش بزرگ تنها در سال 1940 و پس از برنده شدن در مسابقه IPHAN به دست آمد.
اگر می خواهید درباره نقاش برزیلی بیشتر بدانید، مقاله آثار و زندگی نامه آلفردو ولپی را مطالعه کنید.
12. رومرو بریتو
محبوب ترین نقاش معاصر برزیلی بدون شک رومرو بریتو (1963) است. برزیلی که رسیف را ترک کرد در ایالات متحده کار کرد، جایی که هنوز در میامی زندگی می کند.
با یک سبک پاپ رنگارنگ و نئوکوبیستی ، هنرمندی که از پیکاسو الهام گرفته شده است. رومرو بریتو علاوه بر نقاشی، در تعدادی از کشورهای جهان مانند سوئیس، اسرائیل و فرانسه آثاری دارد.
رومرو بریتو علاوه بر نقاشی، نصب و مجسمه سازی در فضاهای عمومی و خصوصی نیز انجام می دهد.
سبک پرنامبوکو با رنگهای پر جنب و جوش، اشکال هندسی و نامتقارن و هنری است که درک آن برای عموم آسان است - همانطور که از کودکان قلب قابل مشاهده است.
چگونه مقاله رومرو بریتو: آثار و بیوگرافی را نیز بدانید؟
سر کوچک برخلاف اندام های بزرگ.از نظر سبک، تارسیلا شروع به نقاشی با الهام از کوبیسم کرد، اما بعداً سبک واقعی تری را به کار برد و حتی خطوط هندسی را نیز آزمایش کرد.
تولیدات هنرمند توسط منتقدان به سه مرحله بسیار متفاوت تقسیم میشود: Pau-Brasil، Antropofágica و Social.
از فرصت استفاده کنید و مقاله Obras de Tarsila do Amaral را که باید بدانید نیز بخوانید.
2. آنیتا مالفاتی
یکی از افرادی که بیش از همه مسئول نوسازی نقاشی در کشور ما آنیتا مالفاتی (1889-1964) دختر یک نقاشی بود. معلمی از آمریکای شمالی با یک مهندس ایتالیایی.
آنیتا که پدرش را زود از دست داد و قبل از رسیدن به سن 18 سالگی مجبور شد به عنوان معلم آموزش ببیند، شروع به انجام اولین کارهای خود در هنرهای تجسمی کرد. مادرش.
در سن 21 سالگی، دختر با حمایت عموی خود برای زندگی به برلین رفت و در آنجا استعداد خود را با حضور در آکادمی هنرهای زیبای امپراتوری شکوفا کرد. در اروپا بود که آنیتا با کوبیسم و اکسپرسیونیسم آشنا شد که بر هنر او تأثیر گذاشت.
این نقاش علاوه بر آلمان، در نیویورک و پاریس نیز تحصیل کرد. هنگامی که او به برزیل بازگشت، در سال 1914 شروع به کار کرد و بسیاری از دوستان مهم در دنیای هنری مانند دی کاوالکانتی را گرد هم آورد.
آنیتا به یکی از نامهای بزرگ نقاشی مدرن تبدیل شد که تحسین برانگیز شد، اما همچنیننقدهایی مانند انتقادات مونتیرو لوباتو.
A boba ، یکی از مشهورترین نقاشیهای او، بین سالهای 1915 و 1916 کشیده شد و دارای عناصر کوبیسم و آیندهنگار است. این نقاشی که با خطوط گسترده انجام شده است، پسزمینهای انتزاعی دارد و بهشدت تحت تأثیر اکسپرسیونیسم با استفاده از تضاد بین رنگها و ارزشگذاری شخصیتی منفرد و احتمالاً مضطرب است.
آنیتا در برزیل انقلابی بود. - و همچنین بسیار مورد انتقاد قرار گرفت - به دلیل کنار گذاشتن رئالیسم و برجسته کردن ویژگی هایی که در آثارش بیانگرترین آنها می دانست، حتی اگر برای آن نیاز داشت از واقعیت فاصله بگیرد و از رنگ های غیرمنتظره استفاده کند.
نقاش به خصوص به موضوعات روزمره ، اغلب از دنیای شخصی اش علاقه مند بود، و فکر نمی کرد نیازی به گروگان گرفتن تعهد به واقعیت داشته باشد. کار او سختگیری آکادمیک حاکم بر او و نسل های قبلی را شکست.
ما خواندن مقاله آنیتا مالفاتی: آثار و بیوگرافی را توصیه می کنیم.
3. آدریانا وارجائو
آدریانا وارجائو (1964) یکی از بزرگترین نامها در هنرهای پلاستیکی معاصر است که نه تنها در نقاشی، بلکه در مجسمهسازی، عکاسی و اینستالیشن نیز فعالیت میکند.
این زن جوان که در ریودوژانیرو به دنیا آمد، در سال 1983 در Escola de Artes Visuais do Parque Lage تحصیل کرد و به زودی اولین استودیوی خود را در منطقه جنوبی ریودوژانیرو افتتاح کرد.
از آغاز حرفه او، آدریانابه ایالات متحده سفر کرد و در آنجا زبان شخصی خود را بسیار توسعه داد. این هنرمند که در برزیل و خارج از کشور جوایز دریافت کرده است ، آثار مختلفی خلق کرده است که در سبک ها و رسانه های مختلف حرکت می کند.
اثر Ruínas de carne نمونه ای از بسیاری از آثار است. آنچه را می توان در آثار هنرمند یافت: قطعاتی که با ایده آنچه باقی مانده (بقایای)، خشونت، آدم خواری، تخریب، تاریخ و بنای تاریخی کار می کنند. همچنین به دلیل وجود کاشیهایی که به نوعی علامت تجاری هنرمند شده است، در آثار او تاثیر باروک وجود دارد.
امروزه میتوان آثار او را یافت. در مراکز بزرگی مانند لندن (تیت مدرن)، نیویورک (گوگنهایم) و توکیو (موزه هارا). در برزیل، بیشتر آثار او در مرکز هنرهای معاصر Inhotim، در Minas Gerais است.
4. Vik Muniz
زاده در سائوپائولو، Vik Muniz (1961) کار خود را در ایالات متحده آغاز کرد و به دلیل استفاده از مواد غیر معمول و روزمره در کار خود، مانند مربا، شهرت یافت. و بادام زمینی خامه ای.
این مرد جوان که در تبلیغات شکست خورده بود، در سن 22 سالگی به ایالات متحده رفت تا زندگی خود را امتحان کند. مونالیزا یا پرتره های فروید و چه گوارا، ویک مونیز همچنین 100% کار اصلی را از مواد غیرمنتظره توسعه می دهد.
بزرگترین ویژگی مشخصهکار ویک مونیز ترکیبی از مواد فاسد شدنی است که معمولاً در دنیای هنری استفاده نمی شود، مانند سس کچاپ، شکر، حبوبات، قهوه و آهن قراضه. همچنین یک وجدان اجتماعی قوی در خلاقیتهای او وجود دارد، هنرمند تحریککنندهای است که میخواهد مخاطب خود را به تفکر فرا بخواند. مشکلات اجتماعی و زیست محیطی زمان ما یکی از معروف ترین آثار او در مستند زباله های فوق العاده (2010) ثبت شده است.
ما فکر می کنیم از خواندن مقاله تاثیرگذارترین خلاقیت های ویک مونیز نیز لذت ببرید.
5. Hélio Oiticica
که بیشتر برای اجراهایش شناخته شده است، کاریوکا Hélio Oiticica (1937-1980) همچنین نام خود را در آثار مربوط به نقاشی و مجسمه سازی در هنرهای پلاستیکی ثبت کرد. 6>
اویتیکا که در هنر بتن مرجع بود، اولین درس های هنری خود را در خانه، نزد پدرش که یک عکاس و نقاش بود، آموخت.
هلیو شروع به ساختن اولین درس خود کرد. نمایشگاه های اوایل دهه 1950 و در همان دهه، او با دیگر نئوکانکریتیست ها مانند لیگیا کلارک و فریرا گولار ملاقات کرد.
اویتیکا مانند همکارانش معتقد بود که عموم بخشی از کار هستند هنری، و طبیعی بود که او می توانست آن قطعه را حس کند، لمس کند، استفاده کند و یا حتی بوی خلقت هنرمند را ببوید.
Parangolé ، معروف ترین اثر او.شناخته شده، متشکل از شنل های بسیار رنگارنگی بود که عموم مردم می پوشیدند. ایده این بود که هنگام رقصیدن با او، کاورها یک حرکت رهایی بخش ایجاد می کنند.
ما فکر می کنیم به مقاله Hélio Oiticica: کارهایی برای درک مسیر حرکت او نیز علاقه مند خواهید شد.
6 . Beatriz Milhazes
Carioca Beatriz Milhazes (1960) به خاطر نقاشی های رنگارنگ و انتزاعی ، پر از اشکال هندسی، علاوه بر استفاده مکرر از عربسک و گلها.
بیاتریز میلازس فقط نقاشی نمیکند، او همچنین حکاکی، کلاژ، تصویرسازی، اینستالیشن و دکور را خلق میکند (بسیاری برای خواهرش، مارسیا، که یک شرکت رقص را اداره میکند).
فارغ التحصیل شده است. در ارتباطات اجتماعی، این هنرمند پلاستیکی با ثبت نام در Escola de Artes Visuais do Parque Lage شروع به خلق کرد.
همچنین به 25 شاعر اصلی برزیلی مراجعه کنید. بهترین داستان های کوتاه برزیلی نظر داده شدموفقیت ملی از سال 1984 به دست آمد، زمانی که او در نمایشگاهی که به نسل 80 در پارک لاژ اختصاص داشت شرکت کرد. بعدها، Beatriz همچنین بخشی از دوسالانه های ونیز (2003)، سائوپائولو (1998 و 2004) و شانگهای (2006) بود. از آن زمان به بعد، این هنرمند پلاستیکی توانست نقاشی های خود را به طور فزاینده ای تبلیغ کند و در حال حاضر مجموعه ای از قطعات را در موزه های مهم بین المللی دارد.مانند MoMa، Metropolitan، Fondation Cartier و Guggenheim.
در Pure Beauty (2006) نمونه کوچکی از کارهای او را می بینیم. قاب مملو از عناصر هندسی و رنگ های زیادی است. بوم، با ابعاد بزرگ، امکان خوانش های متعدد را فراهم می کند و غنی از جزئیات است که به ایجاد یک کل فشرده و پر از اطلاعات کمک می کند.
بوم های Beatriz Milhazes، به طور کلی، توسط زیبایی شناسی باروک، با اضافه شدن عناصر، تزئیناتی که بیننده را تحت تأثیر قرار می دهد.
اگر کار هنرمند را دوست دارید، ممکن است به مقاله آثار نادیده انگاشته نشده بئاتریز میلازس نیز علاقه مند شوید.
7. Lygia Clark
یکی از مبتکرترین هنرمندان پلاستیک در برزیل، Lygia Clark (1920-1988)، از Minas Gerais بود که آثار خود را بر اساس حسی خلق کرد. و هنر تعاملی .
لیجیا می خواست بینندگان با آثار خلق شده توسط او تعامل داشته باشند و بتوانند اشکال مختلف آثار او را تجربه کنند، همانطور که در مورد قطعات ساخته شده برای سریال Os Bichos (1960). مجسمههای فلزی هندسی مفصلبندی شدهاند و امکان چندین مونتاژ مختلف را فراهم میکنند.
Os Bichos ، معروفترین سریال این هنرمند، جایزه بهترین مجسمه ملی را در ششمین دوسالانه سائوپائولو به لیجیا داد.
لیجیا کلارک، که بخشی از نئوکانکرتیسم بود، به هنر اعتقاد داشت.فراگیر ، دعوت از عموم برای دستکاری قطعات.
آیا می خواهید درباره کار هنرمند بیشتر بدانید؟ سپس به مقاله Lygia Clark: برای آشنایی با هنرمند معاصر بروید.
8. Candido Portinari
نقاش، حکاکی و تصویرگر Candido Portinari (1903-1962) نامی است که در پس برخی از مشهورترین آثار هنرهای پلاستیک برزیل مانند، برای مثال، نقاشی کافه (1935).
نقاش که از لحاظ سیاسی درگیر بود، اغلب از بوم های نقاشی خود برای پرتره کردن مشکلاتی که برزیلی ها در زندگی روزمره با آن روبرو هستند استفاده می کرد.<6
در صفحه قهوه دوره طلایی را در برزیل می بینیم که برخلاف شرایط کاری سنگینی که مردان و زنان در مزارع قهوه با آن مواجه هستند. توجه داشته باشید که چگونه اندام کارگران نامتناسب است و بر کار یدی تأکید می کند.
بومی که نام بردیم در نمایشگاه بین المللی هنر مدرن در نیویورک بود و اولین بار بود که جایزه بین المللی را به نقاش اعطا کرد.
پورتیناری سخنگوی بیعدالتیهای اجتماعی بود و با استفاده از قلم مو و بوم به دنبال تبلیغ برزیلی بود که با نابرابری مشخص شده بود.
همچنین به مقاله Candido Portinari مراجعه کنید: آثار اصلی تجزیه و تحلیل شده. <6
9. دی کاوالکانتی
هنرمند مدرنیست دی کاوالکانتی (1897-1976) در نقاشی پرتره های فرهنگ برزیل و روز به روز مردم ما استاد بود. .
الفبوم سامبا (1925) نمونه خوبی از کار این نقاش است که از رنگ های زیادی استفاده می کرد و اصرار داشت بدنه هایی با منحنی های فراوان را نقاشی کند. آثار دی کاوالکانتی بهویژه با حضور افرادی مشخص میشود که با یکدیگر به شیوهای حسی و/یا عاشقانه تعامل دارند.
روی بوم Samba ما مجموعهای از شخصیتهای معمولی را میبینیم. فرهنگ ما به عنوان مردی با کاواکینو (اشاره به بوهمیا) و زنانی با سینههایشان به نمایش گذاشته میشود و احساساتی را که بهویژه در طول کارناوال ظاهر میشود، به یاد میآورد.
موضوعات تکرارشونده دیگری که دی کاوالکانتی در طول زندگی ترسیم کرد، فاولاها، کارگران، زنان سیاه پوست و احزاب محبوب.
دی کاوالکانتی نام مهمی در هفته هنر مدرن بود و حتی پوستر و کاتالوگ این رویداد را به تصویر کشیده بود. این هنرمند همراه با سایر همکاران مدرنیست در روند تجدید هنرهای پلاستیکی در برزیل شرکت داشت.
ما معتقدیم که شما نیز به مقاله Di Cavalcanti: آثاری برای درک هنرمند علاقه مند خواهید شد.
10. لاسار سگال
لسار سگال (1891-1957) متولد لیتوانی، برای اولین بار در سال 1923 برای دیدار با خانواده خود به برزیل آمد و در همان سال تصمیم گرفت. برای اقامت دائم در سائوپائولو.
این نقاش، مجسمه ساز، حکاکی و نقشه کش یهودی بود و در برزیل پناهگاهی امن دور از اروپای آشفته یافت.