تفسیر و معنی آهنگ Let It Be از بیتلز

تفسیر و معنی آهنگ Let It Be از بیتلز
Patrick Gray

Let It Be یکی از معروف ترین تصنیف های بیتلز است که در آلبومی با همین عنوان در سال 1970 منتشر شد. نوشته پل مک کارتنی و با مشارکت جان لنون، ​​در نگاه اول. به نظر می رسد که موضوعی مذهبی دارد، اما در واقع درباره یک قسمت از زندگی پل است. با این حال، پیام آن در چند دهه اخیر الهام بخش جهان بوده است.

جلد آلبوم "Let It Be" (1970).

موسیقی و ویدئو توسط Let It Be

Letra original

Let It Be

وقتی خودم را در مواقع مشکل می بینم

مادر مریم نزد من می آید

صحبت می کند سخنان حکیمانه باشد، بگذار

و در ساعت تاریکی من

او درست در مقابل من ایستاده است

حکمت می گوید، بگذار

آه، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد

زمزمه سخنان حکیمانه، بگذار باشد

و هنگامی که مردمان دل شکسته

زندگی در دنیا موافقم

جوابی وجود خواهد داشت، بگذارید پاسخ داده شود

چون ممکن است از هم جدا شوند

هنوز فرصتی وجود دارد که ببینند

پاسخی خواهد بود، بگذار باشد

آه، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد

و پاسخی خواهد بود، باشد

آه، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد

زمزمه سخنان حکیمانه، بگذار

آه، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد

زمزمه سخنان حکیمانه باشد، بگذار باشد

و هنگامی که شب ابری است

هنوز نوری هست که می درخشدمن

تا فردا بدرخش، بگذار باشد

با صدای موسیقی بیدار می شوم

مادر مریم نزد من می آید

حکمت می گوید باشد

اوه، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد، بگذار باشد

جوابی خواهد بود، بگذار باشد

آه، بگذار باشد

نمیذاری، بگذار باشد، بگذار باشد

همچنین ببینید: کوبیسم: درک جزئیات جنبش هنری

زمزمه سخنان حکیمانه، بگذار باشد

ترجمه و تحلیل موسیقی

ویژگی موسیقی که بیشتر توجه شنونده را به خود جلب می کند تکرار است. ساختار درون مایه نشان می‌دهد که از لحظه‌ای الهام گرفته و احساس می‌شود، که در آن سوژه غزلی نیاز به بازتولید و تکرار یک ایده یا فکر با صدای بلند دارد.

حتی قبل از اینکه شروع به تجزیه و تحلیل اشعار کنیم، ما می توان دید که در مضمون احساس آرامش وجود دارد، گویی صدایی که می خواند به دنبال تسلای کسی است که گوش می دهد.

عنوان

عبارات "بگذار" را می توان ترجمه کرد. ، در پرتغالی، مانند "بگذار برود"، "بگذار اتفاق بیفتد" یا به تعبیر برزیلی "بگذار غلت بخورد".

خود عنوان ایده جدا شدن، پذیرش در صورت وقایع زندگی،

مقطع 1

وقتی خود را در روزهای سخت می بینم

مادر مریم به سراغ من می آید

با بیان سخنان حکیمانه، اجازه دهید باشد

و در ساعات تاریکی من

او درست در برابر من ایستاده است

حکمت آمیز می گوید، بگذارید این باشد

طبق گفته های او در چنددر مصاحبه ها، پل این آهنگ را پس از دیدن خواب مادرش، مری مک کارتنی، که ده سال قبل از آن مرده بود، نوشت. اگرچه خواننده نمی داند که آیا واقعاً این کلماتی بود که مادرش در خواب استفاده می کرد یا خیر، هسته اصلی توصیه او این بود: "بگذارید باشد".

پرتره پل (سمت چپ) با مادرش و برادرش مایکل.

آهنگ با شخصیت مادری "ماریا" شروع می‌شود که به موضوع غزلی آشفته نزدیک می‌شود و به دنبال آرام کردن اوست. ما نمی دانیم که این یک رویا، یک خاطره یا فقط تخیل اوست که سعی می کند در سخت ترین موقعیت ها سخنان مادرش را به خاطر بسپارد.

در یک مطالعه گسترده تر و به دور از زمینه شخصی، می توان این را درک کرد. به عنوان مظهر مریم باکره، شخصیتی مادرانه و پرهیزگار، طبق مذهب کاتولیک.

در اینجا، مریم نماینده مادر پولس و همچنین تمام مادرانی است که در لحظات خفگی برای آرامش و نصیحت خود ظاهر می شوند. بچه ها با "کلمات حکیمانه".

کر

بگذار، بگذار باشد

بگذار، بگذار باشد

زمزمه سخنان حکمت، بگذار

گروه کر توصیه های مادر را بازتولید می کند و فعل "گفتن" را با "زمزمه کردن" جایگزین می کند و بنابراین حس نزدیکی، محبت و راحتی بیشتری را منتقل می کند. تکرار، صدای یک مانترا، نوعی دعا یا لالایی را فرض می کند.

پس آموزش این است که آن را رها کنیم، صبور باشیم، نگه داریم.آرام در برابر هر چیزی که ما را آزار می دهد. آزمودنی در مواجهه با شرایطی که به او صدمه می زند یا خارج از کنترل او است، توصیه های مادرش را به خاطر می آورد و سعی می کند خود را متقاعد و آرام کند.

بند 2

و هنگامی که افراد با قلب شکسته

زندگی در دنیا موافقم

جوابی وجود خواهد داشت، بگذارید پاسخ داده شود

چون ممکن است از هم جدا باشند

آنها خواهند دید که هنوز فرصتی وجود دارد

پاسخی وجود خواهد داشت، بگذارید باشد

ترجمه در اینجا برخی از احتمالات تفسیری را ارائه می دهد. در اصل، «فرق» می‌تواند اشاره‌ای به افرادی باشد که «جدا شده»، منزوی شده‌اند یا مانند موضوع، در سوگ کسی هستند که رفته است.

در زمانه‌ای که جنگ‌ها و بین‌المللی مشخص شده است. درگیری‌ها، بنابراین در مورد ضدفرهنگ هیپی و آرمان‌های صلح و عشق آن، بیتلز به یک وضعیت هماهنگی جمعی یا حتی جهانی متوسل شد. به این معنا، در بیت دوم، پیام امید به آینده را از خود به جای می گذارند.

بر اساس موضوع، زمانی که همه تساهل را بیاموزند، زمانی که بدانند چگونه چیزها را آنگونه که هستند بپذیرند، وجود خواهد داشت. پاسخ، یک راه حل: آرامش برای دریافت همه چیزهایی که زندگی به ارمغان می آورد.

این پیام می تواند به طرفداران سرسخت خود بیتلز نیز برسد، که به زودی از فروپاشی گروه رنج خواهند برد، اما باید از تصمیم خود تبعیت کنند.

همچنین به 32 بهترین شعر کارلوس دراموند دی آندراد که 15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است مراجعه کنیدبهترین اشعار چارلز بوکوفسکی، ترجمه و تحلیل آلیس در سرزمین عجایب: خلاصه و تحلیل کتاب 18 ترانه معروف علیه دیکتاتوری نظامی برزیل

پل قصد دارد حکمت سخنان مادرش را به دیگران منتقل کند و معتقد است که این آموزه های صلح طلبانه قدرت تغییر جهان در ضبط اصلی، "جواب خواهد بود" با "غم و اندوه دیگر وجود نخواهد داشت" جایگزین شده است که احتمال و قدرت این تغییر را تقویت می کند. اتفاق بیفتد، بگذار آن لحظه بیاید.

همچنین ببینید: 5 افسانه از Monteiro Lobato با تفسیر و اخلاق

بند 3

و هنگامی که شب ابری است

هنوز نوری وجود دارد که بر من می تابد

درخشش تا زمانی که صبح، بگذار

من با موسیقی از خواب بیدار می شوم

مادر مریم پیش من می آید

حکمت می گوید، بگذار

بیت آخر با یک سناریوی "شب ابری" شروع می شود، سناریوی نوستالژیک، که حاکی از تنهایی، غم یا ناامیدی است. این مه همچنین می تواند استعاره ای از ذهن و حالت آشفته سوژه باشد.

تاریکی با موارد زیر در تضاد است. آیه ای که در آن نور به مظهر ایمان و قوت جلوه می کند حضور نورانی «تا فردا می درخشد»: یعنی تا آفتاب برگردد تا روزهای خوش برگردد به نور باطنش به امیدش می چسبد

«بگذار»، در این آیات خاص، می‌توان به «بگذار» یا «پیشرفت» تعبیر کرد. مانندبیت «با صدای موسیقی بیدار می شوم» یادمان می آید که زندگی دگرگون می شود، بهتر می شود. صدای صبح بیانگر ایده شروع دوباره، یک روز جدید با الهام و اشتیاق است.

برخی از تعابیر فرض می کنند که مادر خواننده در خواب ظاهر شد تا او را به دلیل جدایی قریب الوقوع تسلیت دهد. از گروه، از این رو اشاره به موسیقی است. در این خط فکری، پل می‌خواهد به طرفدارانش بگوید که اعضای گروه بیتلز به خلق و دنبال کردن حرفه‌های انفرادی خود ادامه خواهند داد.

معنای آهنگ

پیام این آهنگ حتی خیلی ساده به نظر می رسد، به دو کلمه محدود می شود: بگذار باشد. با این حال، آنها یک نگرش نسبت به زندگی، روشی برای رویارویی با ناامیدی ها و هر چیزی که خارج از کنترل ما است را خلاصه می کنند.

این آهنگ بیش از همه، درس صبر، خوش بینی و امید است. پل کلمات آرام بخشی را که باید بشنود تا سختی های سرنوشت را با آرامش تحمل کند، در صدای مادرش می آورد.

ظاهر مادر، در لحظه ای که سوژه بیش از همه به او نیاز دارد، به ما یادآوری می کند. پیوند ابدی، پیوند ناگسستنی بین مادر و فرزندان، عشقی قوی تر از خود مرگ.

حافظه مریم مانند رویای یک فرشته به او توصیه می کند که زیاد نگران مشکلات نباشد و زیاد به غم فکر نکند. چیزها، زیرا زندگی در دگرگونی دائمی است.

باید آرامش، بردباری، آرامش را یاد گرفت و تمرین کرد.باطن و بخشش، حفظ ایمان به روزهای بهتر. آزمودنی این آموزه را مانند یک مانترا تکرار می‌کند و سعی می‌کند آن را درونی کند و به دیگران نیز منتقل کند.

در مواجهه با شکست‌ها یا دوره‌هایی از تنهایی و غم، توصیه‌ای که بیتل‌ها در این آهنگ می‌گذارند این است: فراموش کن. در مورد آن، بگذارید همه چیز اتفاق بیفتد، زندگی ادامه داشته باشد، بگذارید باشد.

زمینه تاریخی

دوره تولید و انتشار آهنگ (1969 و 1970) زمانی بود که با تعداد زیادی مشخص شد. درگیری های سیاسی و مرحله تحولات مختلف اجتماعی. زمان تقابل بزرگ بین ذهنیت‌های محافظه‌کار و جریان‌های فرهنگی جدید بود که آزادی را بزرگ‌ترین پرچم خود کردند.

جنگ و درگیری‌های خشونت‌آمیز

پرتره سربازی در ویتنام با کلاه ایمنی که می گوید "جنگ جهنم است" توسط هورست فاس.

در سال 1968، یک سال قبل از آهنگسازی، جنگ داخلی در ایرلند آغاز شد، به انگیزه تفاوت های مذهبی بین کاتولیک ها و پروتستان ها.

جنگ سرد بین ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی از سال 1945، از طریق درگیری های غیر مستقیم، از جمله جنگ ویتنام (1955) در جریان بود. تا 1975)،

نبرد بین ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی در واقع بین اتحاد جماهیر شوروی و متحدان کمونیست آن و ایالات متحده، کره جنوبی و کشورهای ضد کمونیستی بود. به نام منافع سیاسی،دولت ایالات متحده سربازان جوان خود را به مرگ فرستاد.

ضدفرهنگ و حقوق مدنی

این نیز زمانی بسیار انقلابی بود که به حقوق مدنی و اقلیت ها می رسید. سخنان مارتین لوتر کینگ و پلنگ های سیاه برای پایان دادن به تبعیض علیه سیاهان، شورش های استون وال که منجر به مبارزه LGBT و راهپیمایی های فمینیستی و دفاع از زنان شد، توجه بیشتری را به خود جلب کرد.

Pacifist. پوستر اعتراضی با عبارت "عشق، نه جنگ".

یک تغییر پارادایم در میان جوانان مشهود بود که تحت تاثیر آرمان های "صلح و عشق" ضد فرهنگ هیپی از به جنگ بروید و برای عقب نشینی نیروها اعتراض کردند.

این جوانان در مواجهه با درگیری های خشونت آمیزی که از زمان آنها گذشت، صلح طلبی، بخشش و هماهنگی را بین همه مردم تبلیغ می کردند.

بیتل ها خود را معرفی کردند. با این پیام و کمک به انتشار آن، که به عنوان یک تأثیر مترقی برای هزاران تحسین کننده آنها اشاره شد.

جان لنون و یوکو اونو در تظاهرات برای پایان درگیری.

جان لنون به عنوان یک فعال سیاسی برجسته بود و چندین اجرا، آهنگ و اینستالیشن را با یوکو اونو ساخت تا خواستار پایان جنگ شود.

بیتلز

گروه راک بریتانیایی در سال 1960 در لیورپول فارغ التحصیل شد. . دو سال بعد، او آموزش هایی را با آن فرا گرفتبه شهرت استراتوسفری دست یافت: جان لنون، ​​پل مک کارتنی، جورج هریسون و رینگو استار. بیتلز به موفق ترین گروه موسیقی در تاریخ موسیقی عامه پسند تبدیل شد.

به نظر می رسید که عموم مردم به معنای واقعی کلمه دیوانه آنها شده اند و از آنچه روزنامه ها آن را "بیتلمانیا" می نامند رنج می برند. در طول دهه 1960، آنها همچنان به جذب انبوه طرفداران ادامه دادند و به طور قطعی و غیرقابل انکار بر دنیای موسیقی و فرهنگ پاپ غربی تأثیر گذاشتند.

پرتره طرفداران گروه، آلوده به Beatlemania.

در سال 1969 آنها آخرین برنامه خود را اجرا کردند و سال بعد آخرین آلبوم خود را به نام Let It Be همراه با فیلمی همنام منتشر کردند که روند ضبط را مستند می کرد. اگرچه این شراکت تنها در سال 1975 به طور قانونی منحل شد، اعضا هرگز دوباره با هم بازی یا ضبط نکردند.

چندین دلیل در جدایی گروه نقش داشت، مانند فاصله جغرافیایی، تفاوت‌های هنری، دیدگاه‌های متفاوت و پروژه‌های جدید. بسیاری همچنین ادعا می کنند که رابطه لنون با یوکو اونو این روند را دشوار کرده است، زیرا او می خواست او را در تولید آهنگ های بیتلز مشارکت دهد، چیزی که بقیه گروه نپذیرفتند. آخرین آلبوم گروه، Let It Be را می توان به عنوان آهنگ خداحافظی بیتلز برای طرفدارانشان شنید، می خواهند پیامی مثبت و امیدوارکننده بر جای بگذارند .

همچنین ببینید




    Patrick Gray
    Patrick Gray
    پاتریک گری نویسنده، محقق و کارآفرینی است که اشتیاق به کاوش در تلاقی خلاقیت، نوآوری و پتانسیل انسانی دارد. او به‌عنوان نویسنده وبلاگ «فرهنگ نوابغ» برای کشف رازهای تیم‌ها و افراد با عملکرد بالا که در زمینه‌های مختلف به موفقیت‌های چشمگیری دست یافته‌اند، تلاش می‌کند. پاتریک همچنین یک شرکت مشاوره ای را تأسیس کرد که به سازمان ها در توسعه استراتژی های نوآورانه و پرورش فرهنگ های خلاق کمک می کند. آثار او در نشریات متعددی از جمله فوربس، شرکت سریع و کارآفرین منتشر شده است. پاتریک با پیشینه ای در روانشناسی و تجارت، دیدگاه منحصر به فردی را برای نوشته های خود به ارمغان می آورد، و بینش های مبتنی بر علم را با توصیه های عملی برای خوانندگانی که می خواهند پتانسیل خود را باز کرده و دنیایی نوآورتر ایجاد کنند، ترکیب می کند.