فهرست مطالب
پوست من تیره است. بینی من فقط یک بینی است. لب من فقط یک لب است. بدن من فقط بدن یک زن است که با تغییرات سنی روبرو می شود. اینجا هیچ چیز خاصی نیست که کسی دوستش داشته باشد. بدون موهای مجعد عسلی رنگ، هیچ چیز ناز. هیچ چیز جدید یا جوانی نیست. اما قلب من باید جدید و جوان باشد زیرا به نظر می رسد با زندگی شکوفا می شود.
رنگ بنفش (1983)
روایت در دهه 1930 و در جنوب کشور، سرزمینی که با نژادپرستی شدید و شیوه های جداسازی مشخص شده است . این فضای ظلم در سراسر کتاب منعکس میشود و تأملاتی را در مورد وضعیت زنانه و سیاهی ایجاد میکند.
این اثر از فهرستی از زبان نزدیک به شفاهی، با منطقهگرایی و اشتباهات دستوری استفاده میکند و سعی در بازنمایی دارد. شیوه صحبت آن زنان.
این رمان در سال 1985 با کارگردانی استیون اسپیلبرگ برای سینما اقتباس شد. تریلر را اینجا ببینید:
The Color Purpleکنفرانس TEDxSão Paulo، در سال 2016:ما باید سکوت را بشکنیمتنظیم موسیقی توسط خواننده سوکورو لیرا.نام شمابی رحمیمن برمی خیزم
به سوی روزی جدید با وضوح شدید
من برمی خیزم
هدیه اجدادم را با خود می آورم،
رویا و امید انسان بردگی را به دوش می کشم.
و پس برمی خیزم
برمی خیزم
برمی خیزم.
گزیده ای از شعر " هنوز برمی خیزم"
خواندن هنوز برمی خیزم توسط هنرمندان برزیلی مل دوارته، دریک باربوسا و ایندیرا ناسیمنتو را در زیر مشاهده کنید:
هنوز برمی خیزمبرای مدت طولانی، این کلمه متعلق به مردان سفیدپوست بود: این به آنها بستگی داشت که جهان را با شباهت یا مخالفت با خود توصیف و تعریف کنند.
قانون ادبی نتیجه این مرد و مرد است. هژمونی سفید که بر همه عرصههای فرهنگ تسلط داشت و گفتمانهای متعلق به هویتهای دیگر را به حاشیه میبرد.
در دهههای اخیر، خوانندگان و نظریهپردازان شروع به درک این موضوع کردهاند که ما به دیدگاههای بیشتری، شیوههای دیگر زندگی و نوشتن نیاز داریم. ما باید زنان سیاه پوست را بخوانیم، آثار و مبارزات آنها را بشناسیم، با خاموشی و محو تاریخی مبارزه کنیم.
1. ماریا فیرمینا دوس ریس (1822 - 1917)
ماریا فیرمینا دوس ریس، نویسنده اهل مارانیو، با انتشار Úrsula (1859) اولین رمان نویس برزیلی شد.
این اثر با محوریت عاشقانه بین قهرمان داستان اورسولا و مجرد تانکردو، از ادبیات آن زمان جدا شد و زندگی روزمره بردگان، سیاه پوستان و زنان را توصیف کرد.
ماریا فیرمینا دوس ریس، تصویر، Feira Literária das Periferias.
این کتاب با محکوم کردن شیوه های جامعه ای که در آن بی عدالتی و ظلم می گذرد، پیشروی الغای گرایی و یکی از آثار پایه گذار محسوب می شود. ادبیات آفریقایی- برزیلی.
ماریا فیرمینا دوس ریس به عنوان یک زن آفریقایی تبار، امکان شناسایی و بازنمایی را به ادبیات خود آورد. سهم شماستهنرمند برزیلی که با انتشار متن های خود در فیس بوک و در حساب اینستاگرام @ondejazzmeucoracao به شهرت رسید.
در سال 2017، Tudo Nela Brilha و Queima را راه اندازی کرد. ، کتابی که در آن "اشعار مبارزه و عشق" را با محتوای زندگینامه ای گرد هم آورده است.
پرتره رایان لیائو.
در حال حاضر، این تأثیرگذار دیجیتال بیش از 400 مورد دارد. هزاران دنبال کننده که از انتشارات او الهام می گیرند و به تبلیغ آثار او کمک می کنند.
آیات او با نزدیک شدن به تجربیات و موقعیت های بی شماری به تأملات عمیقی در مورد نحوه زندگی و ارتباط ما با یکدیگر منجر می شود.
چه فکر احمقانهتری
این که فکر کنیم بهتر است درد را احساس کنیم
تا چیزی را احساس نکنیم
ما احساس را به چنین سطوح اشتباهی ارتقا دهیم
که ترجیح می دهیم خود را به آتش بکشیم
تا با پوچی خود زندگی کنیم.
Tudo Nela Brilha e Queima (2017)
یک مبارز سیاه پوست فمینیسم، نویسنده شعر را شکلی برای برقراری ارتباط با زنان دیگر می داند. این توصیه می کند که به خود ایمان داشته باشند، عشق به خود و پذیرش خود را پرورش دهند، به دنبال محیط های سالمی باشند که در آن مورد احترام قرار گیرند و بتوانند تکامل یابند.
دختر،
درباره مکان ها و افراد:
اگر نمی توانید خودتان باشید
بروید
7. Paulina Chiziane (1955)
Paulina Chiziane نویسنده موزامبیکی است که اولین زنی بود که رمانی را در کشورش منتشر کرد با Balada de Amor ao Vento (1990).
موزامبیک یکی از کشورهای آفریقایی بود که توسط پرتغال مستعمره شد و تا سال 1975 بیش از 400 سال تحت حاکمیت آن باقی ماند. در طول دهه 60، حزب جبهه آزادی موزامبیک (FRELIMO) ظهور کرد. جایی که پائولینا در آن عضویت داشت.
پرتره پائولینا چیزیانه.
آثار ادبی او بر بافت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشورش متمرکز است که از سال 1977 تا کنون درگیر جنگ داخلی بود. 1992.
برای قرنها، زنان آفریقایی تنها از طریق گفتمانهای اروپایی که تصاویر نادرست و کلیشههای منفی را تداوم میداد، بازنمایی میشدند. آفرینش های ادبی . نویسنده در آثار خود به جایگاه چهره های زن در آن جامعه و تسلیم بودن آنها می پردازد.
ما دهان و جان خود را می بندیم. آیا ما حق حرف زدن داریم؟ و هر چقدر که داشتیم چه ارزشی داشت؟ صدای یک زن برای آرام کردن کودکان در غروب است. حرف زن شایسته اعتبار نیست. اینجا در جنوب، جوانان مبتکر درس خود را می آموزند: اعتماد به یک زن، فروختن روح است. زنان زبانی بلند و مارپیچ دارند. زن باید گوش کند، برآورده کند، اطاعت کند.
Niketche (2002)
In Niketche (2002)، یکی از مشهورترین کتابهای او، اگر تمرکز بر تعدد زوجات، یک عمل رایج در منطقه است.
رامی، راوی-قهرمان داستان، داستان زندگی خود را با همسرش و دیگر زنانش تعریف می کند. به نظر می رسد با داشتن خانواده به عنوان یک ارزش اساسی، این شیوه زندگی و رویارویی با دنیا، هویت زنانه را به همسر و سرپرست صرف تقلیل می دهد.
مادران، زنان. نامرئی، اما حاضر. نفس سکوتی که دنیا را به دنیا می آورد. ستارگانی که در آسمان چشمک می زنند، زیر سایه ابرهای لعنتی. روح هایی که در سایه آسمان رنج می برند. سینه مهر و موم شده نهفته در این دل پیر، امروز اندکی باز شد تا آواز نسل ها آشکار شود. زنان دیروز، امروز و فردا، همان سمفونی را می خوانند، بدون امید به تغییر.
Niketche (2002)
8. نومیا د سوزا (۱۹۲۶ - ۲۰۰۲)
نومیا دسوزا شاعر، روزنامهنگار، مترجم و فعال موزامبیکی بود که از او به عنوان «مادر شاعران موزامبیکی» یاد میشود. در طول مدتی که در پرتغال زندگی می کرد، علیه رژیم دیکتاتوری سالازار موضع گرفت و در نهایت مجبور به ترک کشور شد. روزنامه نگار و شاعر با چندین روزنامه و مجله. در سال 2001، انجمن نویسندگان موزامبیک گلچین Sangue Negro را راهاندازی کرد که شعرهایی را که او بین سالهای 1949 و 1951 سروده را گرد هم میآورد. مردم مستعمره . سخنان او نشان دهنده وجدان اجتماعی قوی است و نژادپرستی و تبعیض را محکوم می کنداو زندگی کرد.
درس
در مأموریت به او آموختند،
وقتی پسر کوچکی بود:
"ما همه فرزندان خدا هستیم. هر مردی
برادر مرد دیگری است!
آنها این را در مأموریت به او گفتند،
وقتی پسر کوچکی بود.
به طور طبیعی. ,
او همیشه پسر باقی نماند:
او بزرگ شد، شمارش و خواندن را یاد گرفت
و شروع به دانستن
بهتر کرد زنی
̶ که جان
همه بدبختان است.
و سپس، یک بار، بی گناه،
به مردی نگاه کرد و گفت: "برادر ..."
اما مرد رنگ پریده با چشمانی پر از نفرت به او خیره شد
و پاسخ داد: "سیاهپوست".
خون سیاه ( 2001)
میل او به آزادی و امید به روزهای بهتر که تحولی قریب الوقوع اجتماعی را به همراه داشته باشد همیشه مشهود است.
یکی دیگر از ویژگی های اساسی کار او نحوه کار است. ارزشها و سنتهای موزامبیک را منعکس میکند و قدردانی از فرهنگ خود را ترویج میکند. نویسنده الهام بخش بسیاری از هنرمندان آفریقایی و آفریقایی تبار شده است.
همه چیز را با ما ببرید،
اما موسیقی را به ما بسپارید!
ما را به سرزمینی ببرید که در آن ما متولد شدیم،
جایی که بزرگ شدیم
و جایی که برای اولین بار کشف کردیم
که جهان اینگونه است:
یک هزارتوی شطرنج …
نور خورشیدی را که ما را گرم می کند بردارید،
غزل زینگومبلای شما
در شب های مالتو
جنگل موزامبیک
(آن ماه که ما را در دل کاشت
aشعری که در زندگی می یابیم)
کلبه را بردارید ̶ کلبه فروتن را
جایی که زندگی می کنیم و دوستش داریم،
ماچامبا را که به ما نان می دهد بردارید،
گرما را از آتش بگیرید
(که تقریباً همه چیز برای ماست)
̶ اما موسیقی را از بین نبرید!
خواندن کتاب را تماشا کنید شعر "دعا" از Emicida:
Emicida در دعا از Noémia de Sousa - Sesc Campinas9. آلیس واکر (1944)
آلیس واکر نویسنده و شاعر آمریکایی است که خود را وقف فعالیت های حقوق مدنی کرده است. در دوران جوانی، به دلیل تبعیض نژادی، او در دبیرستان باتلر بیکر، مدرسه ای تماماً سیاه پوست تحصیل کرد.
پرتره آلیس واکر.
او به زودی با ستیزهجویی در جنبش حقوق مدنی درگیر شد و در نهایت توسط گروههای برتریطلب سفیدپوستان مانند Ku Klux Klan مورد آزار و اذیت قرار گرفت.
ما سفیدپوست نیستیم. ما اروپایی نیستیم ما مثل آفریقایی ها سیاه هستیم. و ما و آفریقاییها با هم برای رسیدن به یک هدف مشترک کار خواهیم کرد: زندگی بهتر برای سیاهپوستان در سراسر جهان.
The Color Purple (1983)
در سال 1983، معروف ترین اثر خود را راه اندازی کرد، رنگ ارغوانی ، رمانی معقول، متشکل از نامه هایی که قهرمان داستان، سلی، به خدا و خواهرش می نویسد.
در این مکاتبات، که هرگز به دست نمی آید. برای ارسال، راوی-قهرمان داستان وقایع دراماتیک زندگی خود را بازگو می کند. از دوران کودکی از پدرش رنج می بردبالرین.
پرتره مایا آنجلو.
کار ادبی او بسیار وسیع است، با چندین کتاب شعر، مقاله، نمایشنامه، فیلم و هفت زندگی نامه. در میان آنها برجسته است می دانم چرا پرنده در قفس آواز می خواند (1969)، که در آن نویسنده بر دوران کودکی و نوجوانی خود تمرکز می کند.
زمانی که او کودک بود، مایا آنجلو توسط دوست پسر مادرش مورد آزار جنسی قرار گرفت و به خانواده اش گفت. جنایتکار در نهایت به قتل رسید و دختر آسیب دید، که منجر به لالی شد که سالها ادامه داشت.
ارتباط با ادبیات و شعر راه نجات او بود. او از طریق نوشتههایش به موضوعات اجتماعی مانند هویت، نژادپرستی و ماچیسم پرداخت.
زن پدیدهای
زنان زیبا میپرسند راز من کجاست
من نه زیبا هستم و نه بدنم شبیه یک مدل است
اما وقتی به آنها می گویم
آنها آنچه را که فاش می کنم نادرست می دانند
من می گویم،
در دسترس بازوها است،
عرض باسن
ریتم مراحل
انحنای لبها
من یک زن هستم
از یک جهت فوق العاده
زن فوق العاده:
این من هستم
وقتی وارد اتاقی می شوم،
آرام و ایمن
و یک مرد ملاقات می کند،
آنها می توانند بلند شوند
یا آرامش خود را از دست بدهند
و اطراف من شناور شوند،
مثل زنبورهای شیرین
می گویم،
آتش در چشمان من است
دندان هاروشن،
کمر در حال نوسان
گام های پر جنب و جوش
من یک زن هستم
به شیوه ای خارق العاده
زن فوق العاده:
همچنین ببینید: آکوتار: دستور درست برای خواندن سریالاین چیزی است که من هستم
حتی مردها از خود می پرسند
آنچه در من می بینند،
آنها آن را بسیار جدی می گیرند،
اما نه، آنها می دانند چگونه کشف کنند
راز من چیست
وقتی به آنها می گویم،
هنوز نمی بینند
این قوس است پشت من،
خورشید در لبخند،
تحرک سینه ها
و لطف در سبک
من یک زن هستم
به شیوه ای خارق العاده
زن فوق العاده
این چیزی است که من هستم
اکنون متوجه شدید
چرا تعظیم نمی کنم
من جیغ نمی زنم، هیجان زده نمی شوم
من حتی کسی نیستم که با صدای بلند صحبت کنم
وقتی می بینید که از کنارم می گذرم،
به نگاهت افتخار کن
میگم
این ضربان پاشنه های منه
چرخش موهایم
کف دستم،
نیاز به مراقبت از من،
چون من یک زن هستم
به شیوه ای خارق العاده
زن فوق العاده:
این من هستم.
گزیده ای از شعر "زن پدیده"
مایا آنجلو یکی از اولین نویسندگانی بود که زنان آفریقایی-آمریکایی درباره تجربیات خود نوشتند. او با پیامهایی مبنی بر عزت نفس، فراگیری و احترام به دیگران، الهامبخش بزرگی برای چندین نسل از خوانندگان شد.
مایا آنجلو با ترویج درک و عشق به عنوان راههایی برای مبارزه با جهل و ترس، نمادی است از قدرت سیاه و مقاومت .
ترک شب های وحشت وتحمیل سکوتی که تجربه میکنیم و سانسور ضد روشنفکری در زمینههای عمدتاً سیاهپوست که باید محل حمایت باشد (مانند فضایی که فقط زنان سیاهپوست وجود دارند) و آن تحمیل سکوتی که در نهادهایی رخ میدهد که زنان سیاهپوست و رنگین پوست در آن حضور دارند. گفته می شود که نمی توان آنها را به طور کامل شنید یا گوش داد زیرا آثار آنها به اندازه کافی تئوری نیست.
در آیا من زن نمی شوم؟ (1981)، یکی از مشهورترین او آثار، و همچنین در نظریه پردازی های تولید شده پس از آن، به جنبش های اجتماعی و ساخت فمینیسم سیاه پوست در ایالات متحده بازتاب دارد. کرنشاو در سال 1989)، آنچه او پیشنهاد میکند، یک دیدگاه متقاطع ستم است، یعنی درک این که تبعیض یکدیگر را تلاقی میکنند و یکدیگر را تقویت میکنند.
از آغاز مشارکت من با جنبش زنان من از اصرار زنان آزادیخواه سفیدپوست که نژاد و جنسیت برایشان دو موضوع جداگانه بودند، آزارم میداد. تجربه زندگی من به من نشان داده است که این دو موضوع جدایی ناپذیر هستند، که در زمان تولد من، دو عامل سرنوشت من را تعیین کرد، سیاه پوست به دنیا آمدن و زن متولد شدم. که اکنون برای عموم مردم شناخته و درک می شوند. تا امروز ادامه داردغیرقابل محاسبه است، زیرا او سخنرانی هایی را از جای سیاهپوستان برزیلی تهیه کرد که تبعیض را آشکار کرد.
این نویسنده همچنین در چندین نشریه محلی داستان های کوتاه، وقایع نگاری و شعر نوشت. شعر او که در جلد Cantos à Beira-Mar (1871) گردآوری شده است، بیانگر غم و اندوه و نارضایتی شدید از جامعه مردسالار و برده دار است.
اخیراً با صدمین سالگرد ماریا مرگ Firmina dos Reis، چندین ویرایش مجدد از آثار او انجام شد. همچنین رویدادها و ادای احترامی برای نویسنده برگزار شد که نقش اساسی او در چشمانداز ادبی و اجتماعی برزیل را شناسایی کرد.
نام شما! این شکوه من است، آینده من است،
امید من، و جاه طلبی اوست،
رویای من، عشق من!
نام او سیم های چنگ من را کوک می کند. ،
ذهنم را تعالی می بخشد و آن را مست می کند
با بوی شاعرانه.
نام تو! گرچه این روح من سرگردان است
در هورهای متروک، - یا مراقبه
در تنهایی سرزنش کننده:
نام تو ایده من است - بیهوده تلاش خواهم کرد
دزدیدن -mo کسی از آغوش - بیهوده - تکرار میکنم،
اسم او عطای من است.
وقتی سود به رختخواب من میافتد،
آن فرشته خدا، رنگ پریده و غمگین
دوست نهایی.
در آخرین نفست، در نفس شدید،
نام تو باید لبهای من را تلفظ کند،
نام شما به طور کامل!
گزیده ای از شعر "نام تو"، آوازهای کنار دریا (1871)
در زیر به شعر "نام تو" گوش دهید توسط ماریا فیرمینا دوس ریسیکی از نظریه پردازان اصلی جنبش زنان و فمینیسم سیاهپوست و حضور در بحث های فرهنگ افریقایی تبار.
12. Chimamanda Ngozi Adichie (1977)
Chimamanda Ngozi Adichie یک نویسنده و فعال نیجریه ای است که به موفقیت های بین المللی زیادی دست یافته و خوانندگان جدیدی برای ادبیات معاصر آفریقا به دست آورده است. این نویسنده یک اثر شعر و یک اثر دیگر از تئاتر منتشر کرد اما چیزی که او را به شهرت رساند نثر او بود. در سال 2003، او Hibisco Roxo ، اولین رمان خود را منتشر کرد که در نیجریه پس از استعمار اتفاق می افتد.
پرتره Chimamanda Ngozi Adichie.
Chimamanda نیز بوده است. سخنران و سخنران برجسته در مورد فمینیسم و حقوق زنان. او با صحبت با زنان و مردان و پرسیدن بیایید همه فمینیست باشیم (2014)، علل و پیامدهای یک جامعه مردسالار را مشکل می کند .
اگر یک زن دارای قدرت، چرا باید پنهان کرد که شما قدرت دارید؟ اما حقیقت تلخ این است که دنیای ما پر از مردان و زنانی است که زنان قدرتمند را دوست ندارند. ما آنقدر مشروط شدهایم که قدرت را مردانه بدانیم که یک زن قدرتمند یک انحراف تلقی شود.
در سالهای 2009 و 2012، چیماماندا با سخنرانیهای "خطر" در Ted Talks معروف شرکت کرد. داستان های منحصر به فرد» و «بیایید همه فمینیست باشیم». دومی در نهایت تبدیل بهکتابی که در سال 2014 منتشر شد، و خواننده پاپ الهام بخش بیانسه که از برخی از معروف ترین عبارات خود در آهنگ Flawless (2013) استفاده کرد.
ما به دختران یاد می دهیم که باشند خود را کوچک کنند، خود را کوچک کنند و به آنها بگویند: «شما می توانید جاه طلب باشید، اما نه خیلی جاه طلب. شما باید برای موفقیت هدف گذاری کنید، اما نه بیش از حد. در غیر این صورت شما مرد را تهدید می کنید. اگر نان آور خانواده هستید، وانمود کنید که نیستید، به خصوص در جمع. در غیر این صورت، مرد را خوار خواهید کرد."
همچنین ببینید:
- نویسندگان بزرگ برزیلی که باید بخوانید
- روپی کاور: اشعار نظر داده شده
اما همیشه از من عبور می کردند.
به مردم برزیل بگویید
که رویای من نویسنده شدن بود،
اما من پولی نداشتم
که به یک ناشر پرداخت کنم.
Folha da Noite (1958)
او همیشه از تجربیات خود می نویسد، تبعیض نژادی و طبقاتی و کمبود را روایت می کند. از فرصت ها نوشتههای او در مورد شکافی که شهروندان یک کشور را از هم جدا میکند، بسته به رنگ پوست و محل تولدشان توضیح میدهد.
خداحافظ! خداحافظ، من می میرم!
و این ابیات را به کشورم می سپارم
اگر حق داریم دوباره متولد شویم
من جایی می خواهم که سیاه باشد مردم خوشحال هستند.
گزیده ای از شعر "خیلی ها به دیدن من فرار کردند"
همچنین بخوانید: کارولینا ماریا د ژسوس: زندگی و کار
3. Conceição Evaristo (1946)
Conceição Evaristo یکی از بزرگترین نویسندگان ملی آفریقایی- برزیلی است. یکی از اعضای آکادمی ادبیات برزیل، در آثار شعر، داستان و مقالهاش، ارزش فرهنگ سیاهان و تحلیل پانورامای اجتماعی برزیل بدنام است.
پرتره Conceição Evaristo.
Ponciá Vicêncio (2003)، یکی از معروف ترین آثار او، زندگی قهرمان داستان، از نوادگان بردگان، از محیط روستایی تا حاشیه شهری را دنبال می کند. .
این روایت دیاسپورا تأملاتی را در مورد حال و گذشته پیشنهاد میکند و میراث طرد و به حاشیه رانده شدن را آشکار میکند. مبارز جنبش هاConceição Evaristo همچنین نشانه های تبعیض نژادی، طبقاتی و جنسیتی را در شعرهای خود نقش می بندد.
صدای زنان
صدای مادربزرگم
در دوران کودکی طنین انداز شده بود
در انبارهای کشتی.
پژواک نوحه های
یک کودکی از دست رفته.
صدای مادربزرگم
طاعت را طنین انداز کرد
به سفیدپوستانی که صاحب همه چیز هستند.
صدای مادرم
طغیان آرامی داشت
در اعماق آشپزخانه های دیگران
زیر بسته ها
لباس های کثیف مردمان سفید
در امتداد مسیر غبارآلود
به سمت فاولا.
صدای من همچنان
آیات گیج کننده را تکرار می کند
با قافیه های خون
و
گرسنگی.
صدای دخترم
همه صداهای ما را جمع می کند
در خود جمع می کند
صداهای بی صدا
در گلویشان خفه شد.
صدای دخترم
در خود جمع میشود
گفتار و کردار.
دیروز – امروز – اکنون.
در صدای دخترم
طنین
پژواک آزادی زندگی شنیده خواهد شد.
اشعار خاطره و جنبش های دیگر (2008)
با زیر سوال بردن بازنمایی هویت های سیاه پوست در ادبیات ملی، تعصباتی را که در فرهنگ و تصورات مردم باقی مانده است، آشکار می کند
با تقبیح نابرابری ها، این توجه را به وضعیت آسیب پذیر زنان سیاهپوست ، که به طور همزمان توسط نژادپرستی و ماچیسم در جامعه سرکوب می شوند، جلب می کند.
بنابراین، ادبیات ConceiçãoEvaristo مترادف با نمایندگی است، زیرا از طریق آن یک زن سیاه پوست وضعیت اجتماعی خود و مبارزات ذاتی خود را منعکس می کند.
I-Woman
یک قطره شیر
دویدن می کند. بین سینههایم.
لکهای خون
من را بین پاهایم نشان میدهد. آرزوهای مبهم امیدها را تلقین می کنند.
من زن در رودخانه های سرخ
زندگی را افتتاح می کنم.
با صدای آهسته
پرده گوش دنیا را به خشونت می کشد.
من پیشبینی میکنم.
من پیشبینی میکنم.
قبل از زندگی کردن
قبل از - اکنون - چه چیزی در راه است.
من، زن -ماتریس.
من، نیروی محرکه.
من، زن
پناهگاه بذر
حرکت همیشگی
جهان.
اشعار ذکر و حرکات دیگر
همچنین ببینید: هنر قرون وسطی: نقاشی و معماری قرون وسطی توضیح داده شد4. Djamila Ribeiro (1980)
Djamila Ribeiro نویسنده، دانشگاهی، فیلسوف و فعال برزیلی است. او به خاطر مشارکتهایش در جنبشهای اجتماعی که برای حقوق زنان و شهروندان سیاه پوست مبارزه میکنند، بدنام شد.
کار او از طریق انتشار متنهایی در پلتفرمهای مختلف در اینترنت منتشر شد. . Djamila، مانند سایر نظریه پردازان، پیشنهاد می کند که فضای سایبرنتیک جایگزینی برای رسانه هایی که تعصبات جامعه را بازتولید می کند، ارائه می دهد.
پرتره Djamila Ribeiro.
در اولین کتاب خود، محل گفتار است؟ (2017)، نویسنده توجه را به سکوت که برخی از لایه هایجامعه موضوع هستند. دفاع از نیاز به صداها و داستان های متعدد در فرهنگ ما، اهمیت به چالش کشیدن قانون مردانه و سفید را که غالب است، تأیید می کند. سمت راست صدا، وجود، گفتمان به عنوان شکلی از قدرت . در همان زمان که بینش مرد سفیدپوست جهانی دیده می شود، چندین هویت همچنان به جای "دیگری" تنزل می یابد.
مبارزه روزانه من این است که به عنوان یک سوژه شناخته شوم، تا وجودم را تحمیل کنم. در جامعه ای که بر انکار آن پافشاری می کند.
جمیلا استدلال می کند که هر فردی از یک مکان اجتماعی صحبت می کند، از مکانی در ساختارهای قدرت که تجربیات مشترکی را به اشتراک می گذارد. بنابراین، بر اهمیت هر یک از ما، از جایی که هستیم، شروع می کنیم، فکر کنیم که چگونه می توانیم به یک جامعه عادلانه تر، عاری از تعصب کمک کنیم.
من به عنوان یک زن سیاه پوست، دیگر او میخواهد موضوع مطالعه باشد، اما موضوع تحقیق.
در دومین کتاب خود، چه کسی از فمینیسم سیاهپوست میترسد؟ (2018)، او متنهایی را که منتشر کرده است، گرد هم آورده است. 2013 و 2017، در وبلاگ مجله CartaCapital. جامیلا در نوشته های خود به تأملات خود در مورد فرآیندهای خاموش کردن تحمیل شده بر جمعیت زن و سیاهپوست ادامه می دهد و با نویسندگان معاصر گفتگو می کند و در مورد موارد فعلی اظهار نظر می کند.
سخنرانی نویسنده را در زیر مشاهده کنید.عظمت!
چون موی سیاه فقط مقاوم نیست،
مقاومت است.
گزیده ای از شعر "Menina Melanina"
نوشتن در مورد موضوعاتی مانند به عنوان سرکوب زنان، تبعیض نژادی و فرهنگ تجاوز جنسی، آفرینش شاعرانه را سلاحی برای مبارزه با تعصب و جهل می داند.
اشعار او عزت نفس، مقاومت و قدرت سیاه را با کلماتی الهام بخش ترویج می کند. و دگرگونی اجتماعی.
من می بینم که ما دختران سیاه پوست
چشم هایی مانند ستاره داریم،
که گاهی اوقات به خود اجازه می دهند به صورت فلکی درآیند
مشکل فقط این است که همیشه اشراف ما را گرفته اند
در علوم ما شک داشتند
و کسانی که به ضمیر اعلی می رفتند
امروز برای زنده ماندن، شغل خدمتکار باقی مانده است
لازم است ریشه های خود را به خاطر بسپاریم
دانه سیاه نیروی ماتریکسی که در لبخند جوانه می زند!
دست های نامیده، بدن های زخمی واقعا
اما هنوز هم مقاومت می کند.
و سیاهی را رها نکنید، تسلیم نشوید!
ایمان خود را در جایی که می خواهید حفظ کنید
یک روحگرا، بودایی، کاندومبله باشید.
بله میل شما به تغییر،
جادویی که به رقص شما میآورد،
که شما را روی پاهایتان نگه میدارد.
گزیده ای از شعر «سیاه را رها نکن، تسلیم نشو! با بنیاد Telefônica:
Think Big - Mel Duarte - نسخه کامل6. Ryane Leão (1989)
Ryane Leão شاعر، معلم و فعال است.